سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۱۵۲

۱

بیا که نوبت صلح است و دوستی و عنایت

به شرط آن که نگوییم از آن چه رفت حکایت

۲

بر این یکی شده بودم که گرد عشق نگردم

قضای عشق درآمد بدوخت چشم درایت

۳

ملامت من مسکین کسی کند که نداند

که عشق تا به چه حد است و حسن تا به چه غایت

۴

ز حرص من چه گشاید تو ره به خویشتنم ده

که چشم سعی ضعیف است بی چراغ هدایت

۵

مرا به دست تو خوشتر هلاک جان گرامی

هزار باره که رفتن به دیگری به حمایت

۶

جنایتی که بکردم اگر درست بباشد

فراق روی تو چندین بس است حد جنایت

۷

به هیچ روی نشاید خلاف رای تو کردن

کجا برم گله از دست پادشاه ولایت

۸

به هیچ صورتی اندر نباشد این همه معنی

به هیچ سورتی اندر نباشد این همه آیت

۹

کمال حسن وجودت به وصف راست نیاید

مگر هم آینه گوید چنان که هست حکایت

۱۰

مرا سخن به نهایت رسید و فکر به پایان

هنوز وصف جمالت نمی‌رسد به نهایت

۱۱

فراقنامه سعدی به هیچ گوش نیامد

که دردی از سخنانش در او نکرد سرایت

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 692
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 468
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 527
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
فاطمه زندی :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
مریم فقیهی کیا :

نظرات

user_image
ل صفایی
۱۳۹۱/۰۹/۱۴ - ۰۷:۵۳:۰۲
فراق روی تو چندین بسست حد جنایتبسست به این شکل اصلاح شود: بس است
user_image
محمد
۱۳۹۳/۱۰/۰۷ - ۱۲:۵۹:۲۵
بیا که نوبت صلح است و آشتی و عنایتدر نسخه دیگر البته
user_image
کسرا
۱۳۹۴/۰۴/۲۷ - ۰۸:۲۰:۳۲
مرا سخن به نهایت رسید و فکر به پایانهنوز وصف جمالت نمی‌رسد به نهایتتو که استاد سخنی و این چنین میگی... دیگه از کی میشه توقع داشت... البته که تو سعدی بزرگ از فروتنی این حرف رو میزنی و محال است که تو در وصف کسی ناتوان باشی خداوندگار خوبی ها...
user_image
علی عطارنژاد
۱۳۹۴/۰۶/۲۸ - ۲۰:۰۷:۰۱
این غزل شور انگیز و عاشقانه را استاد شجریان در دستگاه ماهور به همراهی سه تار زنده نام استاد احمد عبادی در برنامه ی یک شاخه گل شماره ی 439اجرا نموده اند..شنیدن آن را به دوست داران ادب و موسیقی پیشنهاد می نمایم..
user_image
محبوبه ذوالقدر
۱۳۹۵/۰۲/۰۴ - ۱۰:۳۷:۲۸
سلام باز هم تک بیتی از خودم در جواب این غزل سعدیتقدیم به ساحت دوست:اگر چه ناز نگاهت به سوی ما نکند میل نه می توان ز تو دل کندنه جای قهر و شکایت
user_image
مهدی جمشیدی
۱۳۹۵/۰۲/۲۲ - ۱۴:۴۰:۳۶
صلحست به این صورت نوشته شود : صلح است. در مورد آواز استاد شجریان در برنامه شاخه گل هم باید هر کنم من صد ها بار به این آواز گوش دادم و سیر نشدم.
user_image
سعید
۱۳۹۵/۰۳/۰۸ - ۱۳:۰۶:۰۱
درود در البوم سعدی نامه استاد سالار خان عقیلی مصرع دوم بیت دوم بر آن یکی شده بودم که گرد عشق نگردم تو را بدیدم و بازم به توست چشم ارادت
user_image
مهدی
۱۳۹۵/۱۲/۰۶ - ۱۵:۰۴:۰۱
این غزل توسط استاد ایرج خواجه امیری (خدای آواز) در دستگاه چهارگاه خیلی زیبا همراه با ویولون پرویز یاحقی در شاخه گل شماره 449 اجرا شده .... واقعا وقتی گوش بدید میگید که با خوندن این آواز پرونده ی چهارگاه بسته شده ...
user_image
ارشک دادور
۱۴۰۰/۰۱/۰۹ - ۰۷:۳۲:۴۱
اگرسعدی زنده بودوآوازسراسر عاشقانه وملکوتی ایرج را برروی این غزل خود می شنید شک ندارم برپیشانی ایرج بوسه میزد
user_image
رها
۱۴۰۱/۰۲/۰۳ - ۰۶:۰۰:۲۱
به هیچ روی نشاید خلاف رای تو کردن کجا برم گله از دست پادشاه ولایت    بسیار زیبا!    
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۷/۰۷ - ۱۰:۲۰:۴۹
وزن : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن  معنی بیت اول  ۱  _ ای دوست ، باز گرد که اکنون زمان آشتی و دوستی و لطف است ، به شرط آنکه ماجراهای گذشته را به یاد نیاوریم . [عنایت : توجه و احسان ] معنی بیت دوم  ۲  _ با خود عهد بسته بودم که دیگر گرد عشق نگردم ، اما عشق مثل قضا در آمد و چشم دانایی ام را بست و مرا گرفتار دل ساخت. [ بر چیزی یا کاری شدن : تصمیم به انجام چیزی یا کاری گرفتن / قضا : حکم و فرمان / درایت : علم و آگاهی ./ استعاره ء مکنیه : چشم درایت / تشبیه : عشق به قضا ( اضافهء تشبیهی ) ] معنی بیت سوم  ۳ _ فقط کسی که نمی تواند حدّ عشق و غایت زیبایی را تعیین نماید ، منِ مسکین را به دلیل عاشقی سرزنش می کند . [ ملامت : عتاب و سرزنش /  مسکین : درویش و آن که هیچ ندارد ، حقیر و ضعیف / حسن : جمال و زیبایی / حد : اندازه و مقدار / غایت : نهایت ] معنی بیت چهارم  ۴ _ از دست آزمندی من کاری ساخته نیست ، پس تو مرا در پناه خویش گیر   ، زیرا اگر هدایت تو همانند چراغی  بر راه تلاشم پرتو نیفکند ، تلاش به تنهایی به جایی نمی رسد . [ گشادن : حاصل شدن ،درست گشتن /  راه به خویشتنم ده : مرا به خودت برسان ./ مجاز : حرص ( در خواست شدید ،تمنا و آرزو ) / استعاره ء مکنیه : چشم سعی /تشبیه : هدایت به چراغ ( اضافه ء تشبیهی )] معنی بیت پنجم  ۵ _ اگر جان عزیزم به دست تو هلاک شود، برای من هزار بار بهتر است از اینکه برای جلب حمایت دیگری به او پناه برم . معنی بیت ششم  ۶  _ اگر جنایتی که مرتکب شده ام درست باشد ، این مقدار از تو دور ماندن برای عقوبت آن کافی است. [ چندین : افاده ء تعدد و کثرت کند ، این همه ، بدین بسیاری ] معنی بیت هفتم  ۷  _ به هیچ طریقی نمی توانم بر خلاف رای و نظر تو کاری انجام دهم به راستی از دست فرمانروای ولایت وجودم به چه کسی شکایت کنم ؟  [ به هیچ روی : به هیچ وجه / رای : فکر و عقیده ، فرمان / ولایت : مملکت و سرزمین ] معنی بیت هشتم  ۸ _ در هیچ صورتی این قدر معنی وجود ندارد و در هیچ سوره ای این همه آیه دیده نمی شود .صورت تو معانی باطنی بسیاری را در خود گرد آورده و گویی تو سوره ای هستی با نشانه ها و آیه های بسیار . [ صورت : شکل و هیات ، نقش و نگار / معنی : حقیقت / سورت : سوره / تضاد : صورت ، معنی / جناس لفظ و لاحق : صورت ، سورت / تناسب  : سورت ، آیت  / آرایه ء تکرار : بیشتر کلمات دو مصراع تکرار شده و نوعی از موازنه را به وجود آورده است . ] معنی بیت نهم  ۹ _ با وصف کردن نمی توان کمال زیبایی تو را بیان کرد ، مگر اینکه آینه بتواند تو را چنانکه هستی نشان دهد. [ کمال حسن : غایت و انتهای جمال و زیبایی / مگر هم : به جز هم /کنایه : راست آمدن ( برابری کردن ، یکسان و سازگار بودن )] معنی بیت دهم  ۱۰ _ سخن من به نهایت رسید و اندیشه ام پایان پذیرفت ، اما هنوز هم توصیف جمال تو به پایان نرسیده است ، به سخن دیگر  ، سخن و اندیشه ام از وصف جمالت عاجز است  [ نهایت : غایت و انجام ]  معنی بیت یازدهم  ۱۱_ هر گوشی که داستان جدایی سعدی را شنید ، از سخنان درد آلود او متاثر گشت و درد سعدی به او هم سرایت کرد [ فراق نامه : نامه ای که در آن شرح جدایی از دوست آمده باشد / سرایت کردن  : اثر کردن / کنایه : فراق نامه ( شعر سعدی )] منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .
user_image
سفید
۱۴۰۱/۰۹/۰۵ - ۰۳:۴۰:۳۱
  عجب شعر زیبایی...   ملامت من مسکین کسی کند که نداند که عشق تا به چه حد است و حسن تا به چه غایت...  
user_image
سفید
۱۴۰۱/۰۹/۰۵ - ۰۳:۵۱:۵۶
  که چشم سعی ضعیف است بی چراغ هدایت...