سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۱۵۷

۱

پیش رویت قمر نمی‌تابد

خور ز حکم تو سر نمی‌تابد

۲

نیکویی خوی کن که نرگس مست

بر تو با کین و شر نمی تابد

۳

دم غنیمت بدان، زمان بشناس

زهره وقت سحر نمی‌تابد

۴

آتش اندر درون شب بنشست

که تنورم مگر نمی‌تابد

۵

بار عشقت کجا کشد دل من

که قضا و قدر نمی‌تابد

۶

ناوک غمزه بر دل سعدی

مزن ای جان چو بر نمی‌تابد

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 695
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 694
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
فاطمه زندی :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
مریم فقیهی کیا :

نظرات

user_image
قاسم فطری
۱۳۹۱/۱۱/۲۵ - ۰۴:۱۵:۳۸
دراین غزل دو تک مصرع در تصحیح فروغی وچود دارد که درج نشده وبرای حفظ اصالت این سایت خوب بهتر است گنجانده شود :بیت دوم تک مصرع اولنیکویی خوی کن که نرگس مست .مصر دوم خالی است.در بیت سوم مصرع اول خالی است ومصرع دوم:زهره وقت سحر نمی تابد ‏‎ ‎
user_image
محمد
۱۳۹۶/۰۲/۱۳ - ۰۹:۲۹:۴۳
نیکویی خوی کن که نرگس مست // بهر هر بی بصر نمی تابد هر پسینی به بام جلوه نما // زهره وقت سحر نمی‌تابد
user_image
امیر
۱۳۹۹/۰۳/۰۸ - ۲۱:۰۳:۲۲
دوست عزیز این دو بیت را در کدام نسخه پیدا کردید؟؟
user_image
علی مجیدی
۱۴۰۰/۱۱/۲۰ - ۱۴:۰۷:۵۸
دلیل نبود این دو مصرع در این غزل چه هست ؟  من در کتابی هم که به تصحیح فروغی دارم متاسفانه این دو مصرع درج نشده ! 
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۱۱/۰۴ - ۱۵:۵۱:۱۰
وزن : فاعلاتن مفاعلن فع لن  ۱_پیش رویت قمر نمی تابد  خور ز حُکم تو سر نمی تابد  معنی بیت اول : پیش چهره ء تابانت ماه از تابش باز می ماند و خورشید هم از حکم تو سر پیچی نمی کند .[خور: خورشید / کنایه : سر تابیدن ( روی گردانیدن ، نا فرمانی کردن  ) /تشبیه تفضیلی : روی به قمر و قدرت معشوق به خورشید و برتری معشوق بر این دو ] ۲_ نیکویی خوی کن ، که نرگس مست  .....  معنی : نیکویی را خوی و منش خویش قرار بده ، زیرا که نرگس مست...[نرگس : ->بیت ششم غزل نود/ استعاره ء مصرّحه : نرگس مست (چشم خمار معشوق ) ۳_.....    زُهره وقت سحر نمی تابد  زهره : > بیت چهارم غزل ۱۳۳ " در بعضی نسخه ها این دو مصراع را یک بیت کرده اند ، ولی از یک نسخه چنین استنباط شد که دو بیت بوده  و از هر یک مصراعی ساقط شده .در نسخه های چاپی شعر را چنین نوشته اند : با درخشندگی چشم خوشت       زهره وقت سحر نمی تابد  و این غزل در نسخ بسیار قدیم نیست ‌" مرحوم حبیب یغمایی این غزل را الحاقی و مشکوک می داند " معنی : زهره در سحر گاهان نمی تابد  ۴_آتش اندر درون شب بنشست  که تنورم مگر نمی تابد  معنی بیت چهارم : از آنجا که سینه ء سوزانم روشنی ندارد ، آتش درون شب (خورشید )هم نمی تابد و روشنایی نمی بخشد .[ مگر : قید تاکید است ، همانا ، به درستی / حسن تعلیل : نبودن روشنایی در شب به دلیل نتابیدن تنور سینهء سعدی است .] ۵_بار عشقت کجا کشد دل من  که قضا و قدر  نمی تابد ؟ معنی بیت : بار عشق تو را که حتی قضا و قدر هم از تحمل آن عاجزند ، دل من چگونه به دوش کشد و حمل کند ؟ [ قضا و قدر : حکم الهی ، سرنوشت / تابیدن : تحمل کردن /تشبیه : عشق به بار (اضافه ء تشبیهی)] ناوک غمزه بر دل سعدی  مزن ای جان ، چو بر نمی تابد  معنی : ای جان ، تیر غمزه ات را بر دل سعدی مزن ، زیرا قادر به تحمل آن نیست . [ ناوک : تیر کوچک / غمزه : ناز و عشوه ، اشاره به چشم و ابرو / تابیدن : تحمل کردن /تشبیه : غمزه به ناوک ] منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید ..
user_image
حمید ضیایی
۱۴۰۱/۱۲/۲۵ - ۱۱:۰۴:۳۲
پیش رویت قمر نمی تابد خور ز حکم تو سر نمی تابد نیکویی خوی کن که نرگس مست (بر تو با کین و شر نمی تابد دم غنیمت بدان،زمان بشناس) زهره وقت سحر نمی تابد