سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۱۵۸

۱

مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد

کآشوب حسن روی تو در عالم اوفتد

۲

گر در خیال خلق، پری‌وار بگذری

فریاد در نهاد بنی آدم اوفتد

۳

افتاده تو شد دلم ای دوست دست گیر

در پای مفکنش که چنین دل کم اوفتد

۴

در رویت آن که تیغ نظر می‌کشد به جهل

مانند من به تیر بلا محکم اوفتد

۵

مشکن دلم که حقه راز نهان توست

ترسم که راز در کف نامحرم اوفتد

۶

وقتست اگر بیایی و لب بر لبم نهی

چندم به جست و جوی تو دم بر دم اوفتد

۷

سعدی صبور باش بر این ریش دردناک

باشد که اتفاق یکی مرهم اوفتد

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 695
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 651
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
فاطمه زندی :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
مریم فقیهی کیا :

نظرات

user_image
طاهر خورشیدی
۱۳۹۲/۰۲/۱۲ - ۱۳:۳۹:۰۱
بیت چهارم واقعا فقط از خود خودش بر می آید. روحت شاد سعدی!
user_image
معصومه
۱۳۹۳/۱۲/۰۹ - ۱۲:۵۸:۱۷
سوال داشتم امیدوارم دوستان جواب بدن.بیت پنجم مصراع اول رو برام معنی میکنین؟لطفا!
user_image
mehr
۱۳۹۳/۱۲/۰۹ - ۱۸:۲۳:۱۴
معصومه بانوی عزیزمیفرماید دل من مانند صندوقچه یا قلکی است که راز پنهانی تو در آنست ، آنرا نشکنبا احتراممهری
user_image
ناصر دهقان
۱۳۹۹/۰۲/۲۸ - ۲۲:۲۴:۲۱
یک سروده ی فوق العاده-موهای زیبا در صورت دلپذیر واقعا آدم رو از این رو به آن رو می کنه.
user_image
ناصر دهقان
۱۳۹۹/۰۲/۲۸ - ۲۲:۲۹:۵۹
ابیات یک دو سه پنج و شش عالی عالی هستند -در بالاترین نقطه
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۱۱/۰۴ - ۱۶:۲۵:۱۷
وزن : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن  ۱_مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد  کآشوب حُسنِ روی تو در عالَم اوفتد  معنی بیت : مگذار گیسوانت این گونه بر هم بیفتد ، زیرا در این صورت زیبایی چهره ات آشوبی در جهان بر پای خواهد کرد.[ رها کردن : آزاد کردن ، هشتن و گذاشتن / بر هم افتادن : آشفته و پریشان شدن / حُسن : جمال و زیبایی /جناس لاحق : موی ،روی ] ۲_ گر در خیال خلق پری وار بگذری  فریاد در نهاد  بنی آدم اوفتد  معنی بیت : اگر مثل پری در خیال مردم به گردش  در آیی ، در نهاد آدمیان فریادی به پای خواهد شد [ پری وار : مانند پری بیت دوم غزل ۵۹  / نهاد : باطن ، دل و درون / بنی : پسران ، فرزندان ] ۳_ افتاده ء تو شد دلم ای دوست ، دست گیر  در پای مفکنش که چنین دل کم اوفتد  معنی : ای دوست ، دلم در راه تو از پای درآمده ، از من دستگیری کن و دلم را در زیر پای خویش میفکن ، زیرا چنین دلی کمتر یافت می شود .[ دست گیری کردن : نجات بخشیدن ، رهانیدن و رهایی دادن / کم اوفتادن (کم افتادن ): کم اتفاق افتادن و کم به دست آمدن ./کنایه : افتاده ( بیچاره و درمانده ، عاشق و دلداده ) /در پای افکندن ( خوار و زبون داشتن ) / جناس زاید : دوست ، دست / ایهام : دل کم اوفتد ۱_ دلی مثل دل من کمتر خواهی یافت .۲_ چنین دلی در پای تو کم خواهد افتاد ] ۴ _در رویت آن که تیغ نظر می کشد به جهل  مانند من به تیر بلا محکم اوفتد  معنی بیت : آن کسی که از سر نادانی به رویت تیغ نگاه می کشد  ، تیر بلا او را مثل من محکم از پای در می آورد .[ نظر: نگاه / تشبیه : نظر به تیغ و بلا به تیر] ۵ _ مشکن دلم که حقّهء راز نهان توست  ترسم که راز در کف نامحرم  اوفتد  معنی بیت : دلم را که صندوفچه ء گوهر راز توست ،مشکن ، زیرا در آن صورت راز عشق تو بر ملا گشته ، به دست نا اهلان  می افتد .[ حقّه : صندوقچه ء کوچکی  که در آن جواهر نهند ، دُرج و قوطی / ترسیدن : مطمین بودن و بیم داشتن / کنایه : دل شکستن / تشبیه : دل به حُقّه مانند شده است ] ۶_ وقت است اگر بیایی و لب بر لبم نهی  چندم به جستجوی تو دم بر دم اوفتد ؟  معنی بیت : اکنون فرصت مناسبی است که بیایی و لب بر لبم نهی و مرا به بوسه ای مهمان سازی .آخر تا کی باید در جستجوی تو آه از پس آه از نهادم بر آید ؟[دم بر دم اوفتادن : تند نفس زدن و آه کشیدن /] سعدی ، صبور باش بر این ریش دردناک  باشد که اتفاق یکی مرهم اوفتد  معنی بیت : ای سعدی ، بر این جراحت دردناک شکیبایی پیش گیر ، زیرا تواند بود که برای این زخم دورنت مرهمی یافت شود .[ ریش : زخم و جراحت / باشد که : امید است که / اتفاق اوفتادن : روی دادن ،صورت گرفتن / مرهم : دارویی که بر جراحت نهند . منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید ..
user_image
سعید مسعودی
۱۴۰۲/۰۹/۳۰ - ۱۳:۵۶:۰۲
این شعر را بانو قمر الملوک وزیری با موسیقی جناب حسین یاحقی خوانده اند.