
سعدی
غزل شمارهٔ ۱۸۲
۱
زنده شود هر که پیش دوست بمیرد
مرده دلست آن که هیچ دوست نگیرد
۲
هر که ز ذوقش درون سینه صفاییست
شمع دلش را ز شاهدی نگزیرد
۳
طالب عشقی دلی چو موم به دست آر
سنگ سیه صورت نگین نپذیرد
۴
صورت سنگین دلی کشنده سعدیست
هر که بدین صورتش کشند نمیرد
تصاویر و صوت



نظرات
ترمه
فاطمه زندی