سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۱۸۸

۱

به حدیث در نیایی که لبت شکر نریزد

نچمی که شاخ طوبی به ستیزه بر نریزد

۲

هوس تو هیچ طبعی نپزد که سر نبازد

ز پی تو هیچ مرغی نپرد که پر نریزد

۳

دلم از غمت زمانی نتواند ار ننالد

مژه یک دم آب حسرت نشکیبد ار نریزد

۴

که نه من ز دست خوبان نبرم به عاقبت جان

تو مرا بکش که خونم ز تو خوبتر نریزد

۵

درر است لفظ سعدی ز فراز بحر معنی

چه کند به دامنی در که به دوست بر نریزد

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 710
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 643
حمیدرضا محمدی :
محسن رحمتیان :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پری ساتکنی عندلیب :
فاطمه زندی :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :

نظرات

user_image
نیما
۱۳۹۲/۱۰/۰۵ - ۱۹:۰۴:۵۹
در بیت اول قافیه آیا « برنخیزد » نیست؟هم مطابق معنی ست و هم مکرر نخواهد بود چون در بیت آخر « برنریزد » آمده است...
user_image
صدرا
۱۳۹۴/۰۸/۲۲ - ۱۳:۱۵:۳۱
دوست عزیز، این شعر مردف است و نریزد ردیف آن است...اگر بر نخیزد را اختیار کنیم، به کل شعر از اصول قافیه و ردیف خارج می گردد.
user_image
ندا
۱۳۹۵/۰۱/۲۵ - ۰۷:۱۸:۴۰
بیت دوم چقدر دلنشینه واقعا. ز پی تو هیچ مرغی نپرد که پر نریزد
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۳/۰۳ - ۰۳:۱۲:۳۱
به حدیث درنیایی که لبت شکر نریزدنچمی که شاخ طوبی به ستیزه برنریزدانگاه که سخن میرانی از لبانت شکر میریزد و آنگاه که با ناز و کرشه میخرامی شاخه و برگ درخت طوبی از رشک زیاد میریزد بر در مصرع دوم=کوتاه شده برگ و نیز میوه
user_image
پدرام ملکی
۱۳۹۷/۱۱/۰۵ - ۱۵:۳۸:۴۳
در مصراع نخست ایهام بسیار زیبایی در ترکیب (شکر نریزد)دیده می شود.._شکر از لبانت نریزد._شکر بی قدر و بی ارزش نشود.
user_image
امیران
۱۳۹۹/۰۳/۱۸ - ۰۰:۳۷:۳۲
کیه که چشمش به جمال تو روشن شه و دست از دنیا نکشه ❤