سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۲۰۶

۱

در پای تو افتادن شایسته دمی باشد

ترک سر خود گفتن زیبا قدمی باشد

۲

بسیار زبونی‌ها بر خویش روا دارد

درویش که بازارش با محتشمی باشد

۳

زین سان که وجود توست ای صورت روحانی

شاید که وجود ما پیشت عدمی باشد

۴

گر جمله صنم‌ها را صورت به تو مانستی

شاید که مسلمان را قبله صنمی باشد

۵

با آن که اسیران را کشتی و خطا کردی

بر کشته گذر کردن نوع کرمی باشد

۶

رقص از سر ما بیرون امروز نخواهد شد

کاین مطرب ما یک دم خاموش نمی‌باشد

۷

هر کاو به همه عمرش سودای گلی بوده‌ست

داند که چرا بلبل دیوانه همی‌باشد

۸

کس بر الم ریشت واقف نشود سعدی

الا به کسی گویی کاو را المی باشد

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 720
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 716
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 560
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
جلال
۱۳۹۵/۰۵/۳۰ - ۱۳:۴۰:۲۰
دوبیت اول این شعر زیبا ، توسط سید خلیل عالی نژاد ، در یک ترانه زیبا ، در مدح مولا علی بن ابی طالب ، خوانده شده است.
user_image
جاوید
۱۳۹۷/۰۸/۳۰ - ۰۶:۵۴:۳۸
ریشت یعنی چی توی بیت اخر؟؟
user_image
یکی بودم
۱۳۹۷/۰۸/۳۰ - ۰۷:۳۵:۱۳
جاوید جان الم درد و سختیریش هم یعنی زخمایام به کام
user_image
سیامک یوسفی
۱۳۹۸/۰۸/۲۱ - ۰۳:۰۱:۱۶
الم به فارسی میشود بیماری و درد. ریش فارسی است و یعنی زخمی و درد آور مثل اینک بگوئیم دلم ریش است. پریشان هم از واژه ریش است. الم ریشت یعنی بیماری درد آور تو.
user_image
عبدالرضا
۱۳۹۹/۰۱/۱۸ - ۲۳:۴۰:۰۶
رقص از سر ما بیرون امروز نخواهد شدکاین مطرب ما یک دم خاموش نمی‌باشدقافیه ندارد.
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۱/۱۹ - ۰۴:۲۳:۱۶
گرامی عبدالرضادرین غزل ” می “ در تمام ابیات قافیه است و” باشد “ ردیف
user_image
ب م
۱۴۰۰/۰۱/۳۱ - ۰۲:۴۳:۴۴
اِلَم تلفظ درست است
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۲/۰۵/۲۷ - ۰۲:۲۳:۰۴
#غزل شمارهٔ _۲۰۶ وزن :مفعول مفاعیل مفعول مفاعیل  (هزج مثمن اخرب )                                         ۱_در پای تو افتادن شایسته دمی باشد   ترک سر خود گفتن زیبا قدمی باشد   در پای کسی افتادن: به پای کسی افتادن, به کنایه یعنی نهایت فروتنی و کوچکی خود را در برابر کسی نشان دادن.   ترک سر خود گفتن :به کنایه یعنی از خود گذشتن، از خود چشم پوشیدن.   ۲_بسیار زبونی‌ها بر خویش روا دارد   درویش که بازارش با محتشمی باشد   درویش: فقیر، نیازمند. بازار :کنایه از سَر و کار» محتشم :توانگر ، مالدار. معنای بیت: وقتی سر و کار درویش با توانگر بیفتد باید خواری و زبونی بسیاری را بر خود روا دارد و تحمل کند، عاشق نیازمند جمال و لطف معشوق است و معشوق از نظر زیبایی و لطف توانگر است.   ۳_زین سان که وجود توست ای صورت روحانی   شاید که وجود ما پیشت عدمی باشد   وجود: هستی ،در زبان سعدی به معنای تن هم هست. صورت روحانی: جسمی که از روح آفریده شده، پیکر ملکوتی، معنای بیت: اگر وجود آن است که تو داری ای پیکر ملکوتی، در این صورت سزاوار است که هستی ما را در برابر هستیِ تو نیستی به حساب آید.   ۴_گر جمله صنم‌ها را صورت به تو مانستی   شاید که مسلمان را قبله صنمی باشد     جمله :همگی.  صنم: بت .صورت چهره ،اندام .مانستی:( از مصدر مانستن) می‌مانست، شباهت داشت. معنای بیت: اگر چهره اندام همه بت‌ها به تو شباهت داشته باشند، به جاست که مسلمانان بتی را قبله خود کنند.   ۵_با آن که اسیران را کشتی و خطا کردی   بر کشته گذر کردن نوع کرمی باشد   نوع کرمی: نوعی بزرگواری ،نوعی لطف. معنای بیت: با آنکه اسیران عشق خود را کشتی چنان آزار دادی که دیگر حتی رمقی برای آنها باقی نمانده است، و با این کار خطا کردی( زیرا اسیر را نباید کشت)اما همین که از کنار کشته‌هایت می‌گذری خود نوعی لطف و بزرگی است.   ۶_رقص از سر ما بیرون امروز نخواهد شد   کاین مطرب ما یک دم خاموش نمی‌باشد     رقص: پایکوبی، در اثر شور و وجد مجلس سما. کین: که این.  مطرب خواننده نوازنده.   ۷_هر کو به همه عمرش سودای گلی بودست   داند که چرا بلبل دیوانه همی‌باشد   سودا: عشق. گل: گل سرخ، استعاره از معشوق. معنای بیت: هرکس که در تمام عمر خود یک بار به معشوق گل چهره‌ای گرفتار شده است می‌داند که چرا بلبل شوریده و شیداست.   ۸_کس بر الم ریشت واقف نشود سعدی   الا به کسی گویی کاو را المی باشد    اَلَم :درد .ریش: زخم. واقف: آگاه .معنای بیت: سعدی ،کسی پی نمی‌برد که زخم تو چه دردی دارد مگر اینکه با کسی درد دل کنی که خود او نیز مبتلا به درد باشد.   شرح : محمد علی فروغی حبیب یغمایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .
user_image
احد
۱۴۰۲/۰۹/۲۷ - ۱۲:۱۸:۵۰
الم عربی است. جمع آن آلام.