
سعدی
غزل شمارهٔ ۲۰۶
۱
در پای تو افتادن شایسته دمی باشد
ترک سر خود گفتن زیبا قدمی باشد
۲
بسیار زبونیها بر خویش روا دارد
درویش که بازارش با محتشمی باشد
۳
زین سان که وجود توست ای صورت روحانی
شاید که وجود ما پیشت عدمی باشد
۴
گر جمله صنمها را صورت به تو مانستی
شاید که مسلمان را قبله صنمی باشد
۵
با آن که اسیران را کشتی و خطا کردی
بر کشته گذر کردن نوع کرمی باشد
۶
رقص از سر ما بیرون امروز نخواهد شد
کاین مطرب ما یک دم خاموش نمیباشد
۷
هر کاو به همه عمرش سودای گلی بودهست
داند که چرا بلبل دیوانه همیباشد
۸
کس بر الم ریشت واقف نشود سعدی
الا به کسی گویی کاو را المی باشد
تصاویر و صوت



نظرات
جلال
جاوید
یکی بودم
سیامک یوسفی
عبدالرضا
nabavar
ب م
فاطمه زندی
احد