
سعدی
غزل شمارهٔ ۲۳
۱
رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما
فرمای خدمتی که برآید ز دست ما
۲
برخاستیم و نقش تو در نفس ما چنانک
هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما
۳
با چون خودی درافکن اگر پنجه میکنی
ما خود شکستهایم چه باشد شکست ما
۴
جرمی نکردهام که عقوبت کند ولیک
مردم به شرع مینکشد ترک مست ما
۵
شکر خدای بود که آن بت وفا نکرد
باشد که توبهای بکند بتپرست ما
۶
سعدی نگفتمت که به سرو بلند او
مشکل توان رسید به بالای پست ما
تصاویر و صوت




نظرات
امین
مهدی
وحید
وشایق
مصطفی
محسن
سمانه ، م
ناشناس
محبوبه ذوالقدر
فرزاد
یاس
حسین،۱
امیر حسین
فرشید نوربخش
صالح
بهار شیرازی
بهار شیرازی
امید
امیر
امیر مستلزم
علیرضا شهریاری
علیرضا شهریاری
فاطمه زندی
محسن مرتضوی