سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۲۳

۱

رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما

فرمای خدمتی که برآید ز دست ما

۲

برخاستیم و نقش تو در نفس ما چنانک

هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما

۳

با چون خودی درافکن اگر پنجه می‌کنی

ما خود شکسته‌ایم چه باشد شکست ما

۴

جرمی نکرده‌ام که عقوبت کند ولیک

مردم به شرع می‌نکشد ترک مست ما

۵

شکر خدای بود که آن بت وفا نکرد

باشد که توبه‌ای بکند بت‌پرست ما

۶

سعدی نگفتمت که به سرو بلند او

مشکل توان رسید به بالای پست ما

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 623
منتخبی از اشعار سعدی، حافظ و جامی » تصویر 16
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 453
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 505
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
سهیل قاسمی :
پری ساتکنی عندلیب :
مریم فقیهی کیا :
کیوان عاروان :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :
افسر آریا :
امیر اثنی عشری :

نظرات

user_image
امین
۱۳۹۳/۰۷/۰۱ - ۲۰:۳۱:۲۰
بیت آخر خیلی زیباست
user_image
مهدی
۱۳۹۳/۰۸/۰۹ - ۰۷:۱۰:۵۸
بسیار زیبا و دلکش
user_image
وحید
۱۳۹۴/۰۳/۱۶ - ۰۰:۰۵:۴۱
سخنوری این است
user_image
وشایق
۱۳۹۴/۰۴/۱۸ - ۰۹:۲۴:۵۱
با سلام ( فرمای خدمتی که بر اید ز دست ما ) چه خدمتی ما در مقابل ان بی نیاز مطلق می توانیم بکنیم ؟ این نماز و روزه و عبادت بخاطر نیاز ماست و به وسیله انها ظرفیت خود را برای دریافت فیوض الهی افزایش می دهیم نه انکه او به اینها نیاز دارد و الا بردن اینها در درگاه الهی مانند هدیه بردن به سلیمان است که هر چه ببریم او بهتر انرا دارد بنابراین باید چیزی ببریم که او نداشته باشد و خدا فقط نیاز ندارد و همه ناز دارد بس نیاز در ان درگاه خریدار دارد وهر که نیاز بیشتر اورد در واقع ظرف بزرگنری را برای دریافت نعمتهای الهی اورده است گویند شخصی در این دنیا همه عمر گدایی میکرد و اغلب به او میگفتند ما نداریم خدا بدهد تا ایتکه از دنیا رفت در ان دنیا از او برسیدند چه اورده ای ؟ عصباتی شد و گفت خدایا بندگانت خسیس بودند و میگفتند خدا بدهد حالا انتظار داری من چه اورده باشم خدا گفت ظرفت را میگویم چه ظرفی داری تا در ان بریزم کف دست . دامن . کامیون. قطار و....بنابراین سعی کنیم ظرفمان هر چه بزرگ تر باشد
user_image
مصطفی
۱۳۹۴/۰۸/۲۱ - ۰۱:۲۹:۰۹
جناب شایق! بنظر نمیرسد سعدی در این غزل گفتگویی جز با یک معشوق زمینی داشته آنجا که میفرماید: فرمای خدمتی که برآید ز دست ما، بنابر این ابتدای شرح حضرتعالی را سند میگیرم به اثبات زمینی بودن معشوق در این غزل.
user_image
محسن
۱۳۹۴/۱۱/۲۱ - ۰۷:۱۰:۳۵
مصطفی حان ! درتوضیح به صورت مصراع اشاره کرده اید درحالیکه سیرت مصرع می گوید خدایا چون هیچ خدمتی ازدست مابرنمی اید پس مانیازمند عنایت توایم وبس.
user_image
سمانه ، م
۱۳۹۴/۱۱/۲۱ - ۱۶:۲۹:۱۵
مصطفی خان با شما موافقم که این غزل خطاب به معشوق زمینی ستدر بیت سوم می گوید با چون خودی درافکن اگر پنجه می‌کنیما خود شکسته‌ایم چه باشد شکست ماهیچ کس با خدا چنین نمی گوید و پنجه در نمی افکندپنجه در افکندن با معشوق زمینی میسّراستشاد زی
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۱۱/۲۱ - ۱۷:۳۷:۱۴
سمانه جانحالا این غزل سعدی به کنار، اما آن گونه تعبیرات را هم برای معبود و خالق به کار می برند.می دانید دَلال-نه دلّال- چیست؟
user_image
محبوبه ذوالقدر
۱۳۹۵/۰۲/۰۳ - ۰۱:۵۱:۵۶
سلامدرجوب سعدی،تقدیم به ساحت یار:می دانم این که بالاخره دود می شود در پای آتش غم عشق تو هست ما
user_image
فرزاد
۱۳۹۶/۱۰/۱۳ - ۱۱:۱۰:۲۹
فقط میشه گفت الله اکبر از این سخنوری... آدم از خود بیخود میشه
user_image
یاس
۱۳۹۷/۰۵/۱۰ - ۰۶:۴۱:۴۸
استادان معنی بیت آخر چیست؟
user_image
حسین،۱
۱۳۹۷/۰۵/۱۰ - ۰۶:۵۹:۰۰
یاس گرامیسعدی نگفتمت که به سرو بلند اومشکل توان رسید به بالای پست مامی گوید : دست ما کوتاه و خرما بر نخیل.ما به وصال معشوق نمی رسیم ، او چون سرو بلندیست که با قد کوتاه ما دسترسی به آن میسر نیست.زنده باشی
user_image
امیر حسین
۱۳۹۷/۰۸/۱۱ - ۱۵:۵۶:۲۶
معنای بیت پنجم چیست؟ بت و بت پرست هر دو اشاره به معشوق است یا بت به معشوق و بت پرست به من عاشق اشاره دارد؟
user_image
فرشید نوربخش
۱۳۹۷/۱۲/۲۱ - ۰۲:۳۳:۴۷
در بیت آخر به تکرار خوش لحن 2 سین در مصرع اول و تقارن آن با تکرار 2 سین در مصرع دوم دقت فرمایید. به اینها به مراعات النظیر بالا و پست هم توجه نمایید.این کار تنها از سعدی آخرالزمان بر می آید.
user_image
صالح
۱۳۹۸/۰۷/۰۸ - ۱۸:۱۶:۲۷
دوستان وقت همگی بخیر بیت چهارم، مصراع دوم به چه شکل خوانده میشه ؟ کمی گنگ به نظر میرسه ...
user_image
بهار شیرازی
۱۳۹۹/۰۳/۰۴ - ۰۱:۲۴:۴۴
در درک معنی بیت چهارم اگر دوستان می تونن کمک کنن لطفا
user_image
بهار شیرازی
۱۳۹۹/۰۳/۰۴ - ۰۱:۳۰:۱۷
بیت چهارم می فرماید :جرمی مرتکب نشده ام که مستوجب عقوبت باشم ولی ای مردم ترک مست ما (محبوب) خارج از شرع مرا می کشد
user_image
امید
۱۳۹۹/۰۳/۱۲ - ۰۳:۲۰:۵۳
آقای یا خانم شایق اینقدر آسمان و ریسمان را به هم نباف. سعدی هزار بار مدح عاشقی فرموده و ضم زاهدی!نمیتوانید با این تفاسیر مغرضانه استاد سخن را مصادره فرماییدتاکید میکنم سعدی عاشق است نه زاهد
user_image
امیر
۱۳۹۹/۰۳/۱۸ - ۰۴:۳۷:۵۱
بسیار روشن است که این غزل هیچ جنبه ی زاهدانه ندارد و این نکته هیچ از ارزش شعر کم نمی کند. درک نمی کنم که چرا بعضی از دوستان تا این حد اصرار دارند به شعری عاشقانه جنبه الهی بدهند. حتی سعدی را هم میخواهیند مصادره کنند. درضمن مگر عشق زمینی نافی عشق الهی است ... تکرار میکنم این غزل مطلقا نشان از عشقی زمینی دارد و چنان مثل روز روشن است که هر تحلیلی وتفسیری جز این بیشتر رنگ سفسطه می گیرد. از شعر همانطور که هست لذت ببریم.
user_image
امیر مستلزم
۱۳۹۹/۱۲/۱۸ - ۱۳:۰۰:۲۹
امیر حسین گرامی در بیت 5 می توان بیان کرد:جای شکر خداوند باقیست که معشوق ما به عهد خود در عاشقی وفا نکرد و ان را شکست شاید این سرشت و باطن بت پرست ما از بت پرستی توبه کند و یکتا پرست شود.می توان گفت سعدی در این بیت معشوق الهی برتر از زمینی قلمداد کرده است .
user_image
علیرضا شهریاری
۱۴۰۰/۰۱/۰۷ - ۱۲:۴۳:۰۳
در خصوص بیت پنجم گمان این حقیر اینه که اشاره سعدی به بت، ارتباطی با بت پرستی و یکتا پرستی نداشته و منظور از بت پرستی معشوق، بی توجهی اش به عشق و علاقه عاشق و توجه وی به چیزهای دیگری مثل ثروت و مقام و جایگاه عاشق است. چیزی شبیهدبه آهن پرستی در این روزها.
user_image
علیرضا شهریاری
۱۴۰۰/۰۱/۰۷ - ۱۳:۰۷:۴۲
نکته ی دیگر در خصوص برداشت بعضی از بزرگواران از سیرت کلام سعدی است که به نظرم بهیچ عنوان نمی توان این شعر را زاهدانه تلقی کرد. سعدی در همان آغاز کلام می فرماید رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما، اگر طبق گفته ی دوستان مخاطب سعدی خدا باشد، باید نتیجه بگیریم که سعدی دشت از عبادت خدا برمیدارد؟ یا از توکل به خدا دست میکشد؟ یا دیگر دست نیازش را بسوی خدا بلند نمی کند؟ این عرض بنده به معنی این نیست که یکتاپرستی سعدی را زیر سوال ببرم، بلکه از این جهت طرح موضوع کردم که اگر بزرگواری با نیت تشویق انسانها به یکتاپرستی، اقدام به تفسیرهای من درآوردی از سیرت و نیت بزرگان ادب و علم بکنند، نه تنها نتیجه ی اقدامشان منجر به تشویق دیگران نمیشود بلکه جایگاه موضوع تبلیغ شان را هم به سطح تفسیر ناآگاهانه ی خود تنزل می دهند. برای ابراز ارادت به خالق شایسته است از خلاقیت و نبوغ خود بهره ببریم و نه از تفسیر نبوغ دیگران و اگر نبوغ مان کفاف ستایش خالق در جمع را نمی دهد، بهترست امر تبلیغ را به اهلش بسپاریم و در این مهم ورود نکنیم.
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۶/۱۲ - ۰۶:۴۸:۱۹
      وزن: مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن(بحر مضارع مثمّن اخرب مکفوف محذوف) بیت اول  رفتیم ، اگر ملول شدی از نشستِ ما فرمای خدمتی که بر آید ز دست ما  ١. نشست: مصدر مرخّم، همنشینی، ماندن/ خدمت: تحفه و هدیه، اطاعت و بندگی. ایهام ترادف: بین ((شدی)) در معنای غیر منظورش؛ یعنی رفتی با ((رفتیم)) / جناس خط: نقش، نفس. معنی: اگر از همنشینی با ما دلتنگ شدی، می رویم؛ امّا از ما چیزی بطلب که توان انجام دادنش را داشته باشیم؛ یعنی رفتن از پیش تو برای ما مقدور نیست. بیت دوم  بر خاستیم و ، نقش تو در نفس ما چنانک  هر جا که هست  ، بی تو نباشد نشست ما ٢.نقش: نشان و اثر، عکس و تصویر/ نفس: دل و روح. (لغت نامه) جناس لاحق: ما، جا / جناس خط یا مصحف: نقش، نفس/ تضاد: برخاستیم، نشست. معنی: برای رفتن از پیش تو برخاستیم که برویم؛ امّا اثر و نشان تو آنچنان در دل نقش بسته است که بدون تو هر جا که باشد، ماندن ما محال می نماید. بیت سوم  با چون خودی در افکن ، اگر پنجه می کنی  ما خود شکسته ایم ، چه باشد شکست ما؟ ٣. کنایه: پنجه کردن با کسی( ستیز و نزاع کردن، درافتادن با کسی) / جناس لاحق: با، ما/ آرایه ی تکرار: خود/ جناس اشتقاق و زاید: شکست، شکسته. معنی: اگر می خواهی ستیزه کنی، با کسی همانند خود پنجه افکن؛ زیرا ما خود شکست خورده و مغلوبیم و تو به شکست دادن افتاده ای چون ما نیاز نداری.  بیت چهارم  جرمی نکرده ایم که عقوبت کند ، ولیک  مردم به شرع می نکُشد تُرک نست ما  ٤. ایهام: ترک مست ١- ترکی که مست باشد. ٢- معشوق زیبای مِی زده ( و شاید چشمان مخمور او) / ایهام تناسب: بین یکی از معانی ترک مست (چشم) با مردم.  معنی: خطایی مرتکب نشده ام که شکنجه کند و جزا دهد؛ امّا گویی او می داند که بر اساس قانون شریعت ترک مست( معشوق مِی زده) مورد مؤاخذه قرار نمی گیرد؛ بنابراین عقوبت می کند و از بازخواست نمی هراسد.  بیت پنجم شکر خدای بود که آن بت وفا نکرد باشد که توبه ای بکند بت پرست ما ٥. وفا: ٢/٧ /باشد که: امید است که.  استعاره مصرّحه: بت(معشوق زیبارو که عاشق او را چون بت تا حدّ پرستش  می پرستد.)  معنی: خدا را شکر که آن بت بی وفایی کرد و موجب شد که بت پرست از بت پرستی توبه کند.  بیت ششم  سعدی ،نگفتمت که به سرو بلند او  مشکل توان رسید به بالای پست ما؟ ٦. بالا: قد و قامت.  تشبیه: او به سرو بلند/ تضاد: بلند، پست/ ایهام تضاد: بین ((بالا)) در معنای غیر منظورش یعنی بلندی با ((پست)) / پارادوکس: بالای پست/ کنایه: بالای پست ( عجز و ناتوانی).  معنی: ای سعدی، به تو نگفتم که با این قامت کوتاه ما ممکن نیست به سرو بلند قامت معشوق دست یابیم؟ با تشکر از دوست خوبم خانم پروین اختیار زاده . منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .
user_image
محسن مرتضوی
۱۴۰۳/۰۶/۲۴ - ۰۸:۰۱:۳۰
چه مصرع زیبایی: ما خود شکسته‌ایم چه باشد شکست ما...   شرح صوتی این غزل👇 پیوند به وبگاه بیرونی