
سعدی
غزل شمارهٔ ۲۳۷
۱
یار باید که هر چه یار کند
بر مراد خود اختیار کند
۲
زینهار از کسی که در غم دوست
پیش بیگانه زینهار کند
۳
بار یاران بکِش که دامنِ گل
آن بَرَد کاحتمالِ خار کند
۴
خانه عشق در خراباتست
نیکنامی در او چه کار کند ؟
۵
شهربند هوای نفس مباش
سگ شهر استخوان شکار کند
۶
هر شبی یار شاهدی بودن
روز هشیاریت خمار کند
۷
قاضی شهر عاشقان باید
که به یک شاهد اختصار کند
۸
سر سعدی سرای سلطانست
نادر آن جا کسی گذار کند
تصاویر و صوت



نظرات
امین کیخا
۷
روفیا
سیدمحمد
روفیا
روفیا
روفیا
.......
گمنام
۷
مفقود الاثر
مفقود الاثر
محسن.۲
مفقود الاثر
ناصر
نادر..
گویان