
سعدی
غزل شمارهٔ ۲۳۹
۱
کسی که روی تو بیند نگه به کس نکند
ز عشق سیر نباشد ز عیش بس نکند
۲
در این روش که تویی پیش هر که بازآیی
گرش به تیغ زنی روی بازپس نکند
۳
چنان به پای تو در مردن آرزومندم
که زندگانی خویشم چنان هوس نکند
۴
به مدتی نفسی یاد دوستی نکنی
که یاد تو نتواند که یک نفس نکند
۵
ندانمت که اجازت نوشت و فتوی داد
که خون خلق بریزی مکن که کس نکند
۶
اگر نصیب نبخشی نظر دریغ مدار
شکرفروش چنین ظلم بر مگس نکند
۷
بنال سعدی اگر عشق دوستان داری
که هیچ بلبل از این ناله در قفس نکند
تصاویر و صوت



نظرات
حامد