سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۲۵۲

۱

نشاید که خوبان به صحرا روند

همه کس شناسند و هر جا روند

۲

حلالست رفتن به صحرا ولیک

نه انصاف باشد که بی ما روند

۳

نباید دل از دست مردم ربود

چو خواهند جایی که تنها روند

۴

که بپسندد از باغبانان گل

که از بانگ بلبل به سودا روند

۵

برآرند فریاد عشق از ختا

گر این شوخ چشمان به یغما روند

۶

همه سروها را بباید خمید

که در پای آن سروبالا روند

۷

بسا هوشمندا که در کوی عشق

چو من عاقل آیند و شیدا روند

۸

بسازیم بر آسمان سلمی

اگر شاهدان بر ثریا روند

۹

نه سعدی در این گل فرورفت و بس

که آنان که بر روی دریا روند

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 744
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 499
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 553
حمیدرضا محمدی :
سهیل قاسمی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
محمدرضا مومن نژاد :
پری ساتکنی عندلیب :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
۷
۱۳۹۵/۰۷/۲۳ - ۰۵:۴۹:۱۷
برآرند فریاد عشق از ختاگر این شوخ چشمان به یغما روندختا=ناحیه ای در ترکستان چین با زنان جشم بادامییغما= نام شهری در ترکستان که مردمان خوشگل و صاحب حسن دارد.(از فرهنگ جهانگیری ) نام شهری که خوبان بسیار از آنجا خیزند. شهری حسن خیز بود در ترکستان ، و مردم آن به تاراج و غارت همه چیز و از جمله خوان مشهور شده اند نزد شعرا: بت یغمایی . بتان یغما. خوبان یغما. (یادداشت مؤلف ) : مشرق وی ناحیت تغزغز و جنوب وی رود خولندغون است که اندر رود کپی افتد و مغرب وی حدود خلخ است . و این ناحیتی است که در وی کشت و برز نیست مگر اندک و از وی مویهای بسیار خیزد و اندر او صیدهای بسیار است و خواسته های ایشان اسب است و گوسپند و اندر او دههاست اندکی ، چون برتوج و خیر مکی . و کاشغر برسرحد است میان یغما و تبت و خرخیز و چین و کوه اغراج ارت اندر میان ناحیت یغما برود. (از حدودالعالم ).این جشم بادامی های لوند اگر رهسپار ختا شوند چه دلها غارت کنند و چه فریادها بلند شودتا گل روی تو در باغ لطافت بشکفتپردهٔ صبر من از دامن گل چاکترست
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۷/۲۳ - ۰۵:۵۰:۳۲
برآرند فریاد عشق از ختاگر این شوخ چشمان به یغما رونداین جشم بادامی های لوند اگر رهسپار ختا شوند چه دلها غارت کنند و چه فریادها بلند شودتا گل روی تو در باغ لطافت بشکفتپردهٔ صبر من از دامن گل چاکترست
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۷/۲۳ - ۰۵:۵۵:۳۸
ختا=ناحیه ای در ترکستان چین با زنان جشم بادامییغما= نام شهری در ترکستان که مردمان خوشگل و صاحب حسن دارد.(از فرهنگ جهانگیری ) نام شهری که خوبان بسیار از آنجا خیزند. شهری حسن خیز بود در ترکستان ، و مردم آن به تاراج و غارت همه چیز و از جمله خوان مشهور شده اند نزد شعرا: بت یغمایی . بتان یغما. خوبان یغما.
user_image
رنگارنگ
۱۳۹۵/۰۷/۲۴ - ۲۰:۱۰:۳۵
خوان یغما همان سفره عام است که گاه شاهان می گستردند و عامه مردم را به لقمه ای مهمان. و زیبارویان آن شهر البته دلها به یغما می برده اند.و ای بسا می برند.
user_image
رنگارنگ
۱۳۹۵/۰۷/۲۴ - ۲۰:۱۷:۵۳
ودر بیت؛ بر آرند فریاد عشق از ختاگر این شوخ چشمان به یغما روند سخن از تاراج است و نه سفر به شهر یما
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۷/۲۴ - ۲۰:۴۰:۴۸
اگر این زنان زیباروی ترک(که در ترکتازی استادند) به ختا روند فریاد و آشوب بلند شود نه برای اینکه دار و ندارشان را تاراج میکنند بلکه در حیرت اینهمه شوخ چشمی فرومانده اند که چگونه دلهایشان به یغما و تاراج میرود.زنان یغمایی مانند مانند مردان اسی سواران وچابک و دزد و غارتگر بودند.میفرماید این زنان اینقدر تو دل برو هستند که زیبایی زنان ختن در برابر آنها هیج است چون در یغما و غارت دل بسیار قویتر از مردم شهر یغما هستند
user_image
رنگارنگ
۱۳۹۵/۰۷/۲۵ - ۰۹:۴۱:۴۲
و بی گمان ، تاراج دل و دین
user_image
کریم آراسته
۱۳۹۹/۱۱/۲۰ - ۱۶:۲۳:۳۸
در بیت: بسازیم بر آسمان سلمی اگر شاهدان بر ثریا روندمعنا و خوانش درست سلمی چیست؟ البته با توجه به خوانش خواننده محترم از نظر وزنی درست درمیاد؛ ولی با این خوانش دریافت معنا مبهم است. با تشکر و سپاس.
user_image
احمد
۱۳۹۹/۱۲/۰۸ - ۱۸:۳۳:۱۵
سُلَم : ج سَلَالِم و سَلَالِیم: نردبان یا پلکان اعم از چوبی یا سنگی. این واژه کاربرد مذکر و مؤنث دارد، وسیله یا سبب رسیدن به چیزی؛ «اتَّخَذَه سُلَّماً الی حَاجتِهِ»: او را وسیله ای برای رفع نیاز خود گرفت.
user_image
مهدی پناهی
۱۴۰۱/۰۹/۲۸ - ۱۶:۴۱:۳۹
کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند