سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۲۵۴

۱

اخترانی که به شب در نظر ما آیند

پیش خورشید محال است که پیدا آیند

۲

همچنین پیش وجودت همه خوبان عدمند

گرچه در چشم خلایق همه زیبا آیند

۳

مردم از قاتل عمدا بگریزند به جان

پاکبازان بر شمشیر تو عمدا آیند

۴

تا ملامت نکنی طایفه رندان را

که جمال تو ببینند و به غوغا آیند

۵

یعلم الله که گر آیی به تماشا روزی

مردمان از در و بامت به تماشا آیند

۶

دلق و سجاده ناموس به میخانه فرست

تا مریدان تو در رقص و تمنا آیند

۷

از سر صوفی سالوس دوتایی برکش

کاندر این ره ادب آن است که یکتا آیند

۸

می‌ندانم خطر دوزخ و سودای بهشت

هر کجا خیمه زنی اهل دل آنجا آیند

۹

آه سعدی جگر گوشه نشینان خون کرد

خرم آن روز که از خانه به صحرا آیند

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 745
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 637
حمیدرضا محمدی :
سهیل قاسمی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پری ساتکنی عندلیب :
محمدرضا مومن نژاد :
تناز پیراسته :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۷/۰۹ - ۲۱:۲۱:۰۲
دلق و سجاده ناموس به میخانه فرستتا مریدان تو در رقص و تمنا آینداز سر صوفی سالوس دوتایی برکشکاندر این ره ادب آنست که یکتا آینددوتایی: پوشش زیر قبا و کنایه از دورویی و نفاقسعدی:خرقه پوشان صوامع را دوتایی چاک کردتا من اندر کوی وحدت لاف یکتایی زدم .بیار ای لعبت ساقی بگو ای کودک مطربکه صوفی در سماع آمد دوتایی کرد یکتایی .
user_image
علی عسکری_حامی سرخ
۱۳۹۸/۰۴/۱۸ - ۱۰:۵۲:۰۸
درود بر شما-بیت پنجم در برخی از نسخ معتبر بدین شکل آمده:گر خرامان به در خانقه آیی روزیصوفیان از در و بامت به تماشا آیندبا سپاس