
سعدی
غزل شمارهٔ ۲۶
۱
ما را همه شب نمیبرد خواب
ای خفتهٔ روزگار دریاب
۲
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه میرود آب
۳
ای سخت کمان سست پیمان
این بود وفای عهد اصحاب
۴
خار است به زیر پهلوانم
بی روی تو خوابگاه سنجاب
۵
ای دیده عاشقان به رویت
چون روی مجاوران به محراب
۶
من تن به قضای عشق دادم
پیرانه سر آمدم به کُتّاب
۷
زهر از کف دست نازنینان
در حلق چنان رود که جُلّاب
۸
دیوانهی کوی خوبرویان
دردش نکند جفای بواب
۹
سعدی نتوان به هیچ کشتن
اِلّا به فراق روی احباب
تصاویر و صوت




نظرات
ناشناس
ناشناس
علی محمدی
آگاه!
سینا احمدی
شایق
نادر
احمد
سامان
ساسان
مریم سپید
محجوب
لولی وش مغموم
مجید
حسین آزاد
غلامرضا مقبلی قرایی
یاسان
پاسخ دوستمان لازم است بگویم که جلاب در اینجا شربتی است که از آمیختن عسل به گلاب و دیگر مخلفات و پختن و سرد کردنش ساخته میشده. مراد از آن نهایت خوشعطری و شیرینی است.
یاسان
بابک
شاهین
وحیدی
زنده دل
فروغی
امیر شاهحسینی
م ا
سعید کشاورزی
پ تا
محسن فرشاد
ایمان
مادر
مهرگان
فاطمه زندی
محمد م