سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۲۶۲

۱

عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود

مجنون از آستانه لیلی کجا رود؟

۲

گر من فدای جان تو گردم دریغ نیست

بسیار سر که در سرِ مهر و وفا رود

۳

ور من گدای کوی تو باشم غریب نیست

قارون اگر به خیل تو آید گدا رود

۴

مجروح تیر عشق اگرش تیغ بر قفاست

چون می‌رود ز پیش تو چشم از قفا رود

۵

حیف آیدم که پای همی بر زمین نهی

کاین پای لایقست که بر چشم ما رود

۶

در هیچ موقفم سَرِ گفت و شنید نیست

الا در آن مُقام که ذکر شما رود

۷

ای هوشیار اگر به سَرِ مست بگذری

عیبش مکن که بر سر مردم قضا رود

۸

ما چون نشانه پای به گل در بمانده‌ایم

خصم آن حریف نیست که تیرش خطا رود

۹

ای آشنای کوی محبت صبور باش

بیداد نیکوان همه بر آشنا رود

۱۰

سعدی به در نمی‌کنی از سر هوای دوست

در پات لازمست که خار جفا رود

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 750
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 490
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 572
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
تناز پیراسته :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :
حجت الله عباسی :
افسر آریا :

نظرات

user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۳/۰۱/۲۰ - ۲۰:۳۱:۳۱
در مصرع دوم از بیت اول گر چه لیلی نوشته اند لیلا بایدش خواند.
user_image
۷
۱۳۹۵/۱۲/۰۷ - ۰۰:۳۶:۴۶
گلهای تازه برنامه شماره 39 با آواز استاد ایرج و همراهی ویولن استاد اسدلله ملک و سنتور منصور صارمی و تمبک جهانگیر ملک:پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
امین
۱۳۹۷/۰۷/۱۳ - ۱۷:۵۱:۳۸
ای هوشیار اگر به سر مست بگذریعیبش مکن که بر سر مردم قضا رود.
user_image
ایرانی
۱۳۹۷/۰۷/۱۳ - ۱۷:۵۲:۲۱
گر من فدای جان تو گردم دریغ نیستبسیار سر که در سر مهر و وفا رودای آشنای کوی محبت صبور باشبیداد نیکوان همه بر آشنا رود.
user_image
mahan
۱۳۹۷/۱۱/۰۹ - ۱۷:۱۹:۰۶
ببخشید در خواندن این شعر سرمست را سر مست به کسره سر خوانده درصورتی که باید سر به سکون تلفظ شود و سر مست یک کلمه باشد ای هوشیار اگر به سر مست بگذریعیبش مکن که بر سر مردم قضا رود
user_image
مجید
۱۳۹۸/۰۶/۰۲ - ۱۳:۱۴:۴۲
این شعر خیلی زیباست و آرامش بخش
user_image
مجید۲۸
۱۳۹۹/۰۵/۲۴ - ۰۵:۵۵:۳۷
خدمتmahanعزیز فکر کنم همان سرِ مست درست باشد چون به سرمست بگذری یعنی هوشیار سرمست بگذرد در حالیکه منظور سعدی این است که ای هوشیار اگر گذرت بر سرِ مست یعنی بالای سرِ مست فتاد عیبش مکن .نظر من چنین استِ
user_image
امین مهدی جدیدی
۱۴۰۰/۰۸/۰۵ - ۰۴:۱۷:۱۰
با سلام، استاد محمودی خوانساری در دستگاه سه گاه این قطعه را در قالب برنامه نوایی از موسیقی ایرانی (اگر اشتباه نکنم شماره 121) با چنان شور و حرارتی اجرا نموده اند که وصف ناشدنی است.
user_image
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
۱۴۰۳/۰۲/۰۲ - ۱۹:۲۱:۵۲
در این غزل در چند مورد باید دقت شود تا معنی از بین نرود مجروح تیر عشق اگرش تیغ بر قفاست چون می‌رود ز پیش تو چشم از قفا رود در مصرع دوم «چشم از قفا» باید با هم به صورت یک ترکیب خوانده شود تا قید حالت شود. در این صورت مرجع فعلِ «رود» کلمۀ «مجروح» در مصرع اول است و «چشم‌ازقفا» حالت مجروح را بیان می کند در غیر این صورت، مرجع فعل «رود» کلمۀ «چشم» است که صحیح نمی باشد.   در مصرع ما چون نشانه پای به گل در بمانده‌ایم باید «به گل در» با هم و نیم فاصله خوانده شود «به‌گل‌در» و معنی چنین است: ما مانند نشانه و سیبل، با پایِ در گل، مانده ایم - و اگر چنین خوانده نشود یعنی بعد از گِل وقف شود، معنا خراب می شود.   بیت آخر باید شرطی خوانده شود سعدی به در نمی‌کنی از سر هوای دوست در پات لازمست که خار جفا رود اگر خبری خوانده شود معنا ناقص است یعنی یک کلمه «اگر» در تقدیر داریم و تقدیر ادوات استفهام و شرط چیزی عادی است. سعدی (اگر) به در نمی‌کنی از سر هوای دوست