سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۲۷۰

۱

هر لحظه در برم دل از اندیشه خون شود

تا منتهای کار من از عشق چون شود

۲

دل بر قرار نیست که گویم نصیحتی

از راه عقل و معرفتش رهنمون شود

۳

یار آن حریف نیست که از در درآیدم

عشق آن حدیث نیست که از دل برون شود

۴

فرهادوارم از لب شیرین گزیر نیست

ور کوه محنتم به مثل بیستون شود

۵

ساکن نمی‌شود نفسی آب چشم من

سیماب طرفه نبود اگر بی سکون شود

۶

دم درکش از ملامتم ای دوست زینهار

کاین درد عاشقی به ملامت فزون شود

۷

جز دیده هیچ دوست ندیدم که سعی کرد

تا زعفران چهره من لاله گون شود

۸

دیوار دل به سنگ تعنت خراب گشت

رخت سرای عقل به یغما کنون شود

۹

چون دور عارض تو برانداخت رسم عقل

ترسم که عشق در سر سعدی جنون شود

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 755
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 697
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :
افسر آریا :

نظرات

user_image
zahra
۱۳۹۱/۰۲/۱۷ - ۰۲:۲۳:۰۱
غزلی کاملا زمینی و احساسی نکات قابل تامل بیشتر در بیت 3 که حریف را بهتر است هم پیاله معنا کنیم و بیت 5 جنبش اشک و تشبیه آن به سیماب که البته سیماب در ادبیات فارسی نماد لغزندگی و بی قراری دارد بهتر است اینگونه معنا شود که حتی لحظه ای اشک من آرام نمی گیرد به مانند سیماب که جای شگفتی نیست اگر بی قرار است .زعفران چهره و لاله گون بودن هم همان استعاره های همیشگی در ادبیات فارسی برای زردی چهره و قرمزی گونه است
user_image
محسن کوچکی
۱۳۹۱/۰۵/۰۲ - ۰۴:۳۱:۵۲
با سلامنکته ی ظریف و زیبایی در بیت هفتم نهفته است که نباید از آن غافل شد.امیدی که شاعر از دوست دارد که با آمدنش چهره اش را سرخ وبشاش گون کند و جز دیده ی با اشک خونین هیچ کس خواسته اش را اجابت نمی کند .سعدی به شکل هنرمندانه ای لاله گون شدن چهره را که ناشی از دو حس متضاد است به دیده و دوست نسبت می دهد.نکته ی دیگر نسبت دادن دوست به دیده است که با توجه به نکته ی فوق به نظر نمیرسد تعریض و کنایتی در کار باشد
user_image
امیرحسین
۱۳۹۲/۰۲/۲۸ - ۰۲:۵۸:۵۲
در بیت چهارم به جای "کوه محنتم" "کوه محتشم" هم ذکر شده
user_image
حسن
۱۳۹۳/۰۱/۱۵ - ۱۰:۲۱:۱۵
این غزل روا روزی هزار بار باید با صدای استاد شجریان شنید.به نهایت میرسونه زیبای این غزل سعدی رو
user_image
کیانوش
۱۳۹۳/۰۲/۰۲ - ۰۱:۲۹:۴۵
درود،در زیبایی و دلبرانگی این غزل شکی نیست ولی در عجبم از اصرار سروران و صاحبنظران بر زمینی بودن آثار شیخ اجل! نمی دانم این که (شاید) معلوم شود که این اشعار هیچ پایه ی معنوی و فرازمینی نداشته اند چه ارمغانی برای ما دارد؟!توصیه می کنم غزل 33 حضرت سعدی را مطالعه نمایید. از نظر بنده گواه جالبی بر رد این ادعاست ...
user_image
فیروزه سعادت یار
۱۳۹۳/۰۳/۲۵ - ۰۶:۰۳:۳۴
جز دیده هیچ دوست ندیدم که سعی کردتا زعفران چهره من لاله گون شودجناب آقای کوچکی ِ بزرگوارسلام سرخ و گلگون کردن چهره، در این بیت کار میزبان یا شاعر نیست که مثلا خودش چهره را برای رسیدن دوست گلگون کند. بلکه بیانگر تنهایی و انتظار بیش از حد عاشق است که علاوه بر این که دوست به او سرنمی زند، تنها اشک خون هست که چهره اش را گلگون می کند.یعنی اگر معشوق یا دوست بیاید، چهره از دیدنش شاد و گلگون می گردد حالا هیچ دوستی سر نمی زند. فقط دیده، یا چشم، دارد مهربانی می کند و دلش برای شاعر، سوخته و دارد از این عشق و تنهایی خون می گرید تا چهره ی زردِ شاعر ِ عاشق را قرمز کند! یک نوع زیبایی خاص در این بیت است که هم پارادوکس و هم حسن تعلیل و هم ذمّ شبیه به مدح است.حسن تعلیل برای اینکه علّت گریه کردن و اشک خون ریختن را مهربانی و دلداری چشم گفته است. پارادوکس یا متناقض نما را هم که درمی یابید؛ تناقض غصّه و تنهایی و گلگون چهره شدن! ذم، برای اینکه ما حس می کنیم دارد مهربانی و خوبی گریه را می گوید اما اشک خون ریختن، کجا خوب است؟!
user_image
فیروزه سعادت یار
۱۳۹۳/۰۳/۲۵ - ۰۶:۰۴:۲۹
خیلی زیباست:)
user_image
فیروزه سعادت یار
۱۳۹۳/۰۳/۲۵ - ۰۶:۰۷:۰۶
بله آقای کیانوش درست می فرمایند اصلا زمینی نیست.اگرچه از نشانه های زمینی برآمده و به استعاره، یادآور مجازهای زمینی است.
user_image
رضا آفاق
۱۳۹۳/۱۱/۲۶ - ۱۵:۴۳:۴۱
به نظر من که صد البته آسمانی ست. ماندگاری و طراوت همیشگی اشعار سعدی خود ش گواه این ادعاست.اصولا به نظر من شاعرانی مثل شیخ اجل و امثال اون, قاصدا اشعارشون رو طوری بیان میکنند که هر کسی میتونه زمینی یا آسمانی برداشت کنه. ولی جالبتر اینه که برای اونهایی که آسمانی برداشت میکنن, کنایه ها و اشارات و رموزی قرار داده که در اصل فقط بین خودشون رد و بدل میشه و هر دو, یعنی هم کسی که برداشت زمینی داره, وهم کسی که آسمانی, با خوندن غزل به حظ کافی میرسن...
user_image
رضا آفاق
۱۳۹۴/۰۳/۳۰ - ۰۹:۳۶:۱۵
نفرمایید استاد.شرمسار شدم از خواندن
پاسخ شماو صد البته غمگین و آزرده.ابدا مراد اینجانب خدای نکرده نکوهش انسان محترمی چون شما نبوده و سرزنش شما از جانب خودتان نیز به هیچ وجه برای بنده قابل تحمل نیست.حقیر هم به نوبه ی خود مراتب عذر خواهی را به جای آورده و از حضور محترم حضرت عالی پوزش می طلبم.
user_image
غلامی
۱۳۹۴/۰۵/۳۰ - ۰۲:۰۰:۲۴
با سلامامیر حسین نوشته است در بیت چهارم به جای کوه محنتم ، کوه محتشم هم آمده است، در هیچ نسخه ای محتشم نیامده ، آمده بود هم کاملا بی معنی بود.این اشتباه از نادرست خوانی استاد شجریان به ذهن مخاطبان رسوخ کرده است.
user_image
علی
۱۳۹۴/۱۱/۲۶ - ۰۶:۱۲:۵۶
جناب ادب دوست، توصیه میکنم پیش از ابراز تاسف، در املای فارسی خود دقت کنید. سابقه صحیح است. علاوه بر این، جای تعجب است که ما بدون دقت به هیچ نکته ی دیگری تنها به قضاوت و صدور گزاره های قطعی اصرار میورزیم!
user_image
ادب دوست
۱۳۹۴/۱۱/۲۶ - ۱۱:۰۹:۵۱
علی آقای دقیق،ابراز تاسف از بد خوانی آقای شجریان، قضاوت و صدور گزاره قطعی محسوب نمی شود. حرف ق و غ در بسیاری از کلید برگها خاستگاه واحدی دارند و امکان سهو القلم، بسیار، سپاس از یاد آوری
user_image
نی ما
۱۳۹۵/۰۸/۱۸ - ۱۲:۰۱:۳۲
"محنتم" البته که بصورت "محتشم" هم در برخی از نسخه ها ذکر شده است، برای نمونه :غزلهای سعدی / به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی / چاپ اول / انتشارات سخن / ص 253بنا بر این نسخه، جناب شجریان هم صحیح خوانده اند ...
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۹/۰۱ - ۰۷:۵۸:۵۹
فرهادوارم از لب شیرین گزیر نیستور کوه محنتم به مثل بیستون شودکوه محنت=غم بسیار و سنگیناگر شجریان محتشم خوانده دیگر خیلی تو ذوق میزند چون میشود کوه باشکوه و انگار مسابقه بین کوهها هست نه بیان غم.البته گناه این بر گردن پیراستار نسخه ای هست که از روی آن خوانده شده و کمتر شجریانجز دیده هیچ دوست ندیدم که سعی کردتا زعفران چهره من لاله گون شودزعفران در اصل زفران بوده که عربی شدهنام دیگر فارسی آن جادی میباشد و به دلیل تقویت نیروی جنسی شادی آور است همچون دارچینگر کسی را زعفران شادی فزاید گو فزای چون تو با غم خو گرفتی زعفران کس مخور
user_image
بی سواد
۱۳۹۵/۰۹/۰۱ - ۱۰:۳۱:۵۰
جناب 7، برابر پارسی زعفران به گمانم کرکوم است، با صدای پیش ، در زبان ایتالیایی کرکوما زرد چوبه را میگویند.
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۹/۰۱ - ۱۲:۱۱:۲۳
اگر کرکوما به ایتالیایی هست و به معنی زردچوبه،حدسم این هست به انگلیسی هم زردچوبه معنی میدهد نه زعفران و شاید حرف صدادار آخر را ندارد.اگر کلمات دیگر هم باشد من نمیدانم ولی جادی را یقین دارم
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۹/۰۱ - ۱۲:۲۳:۵۴
نتیجه جستجوی مترجم گوگل:زردچوبه به انگلیسی=Turmericزرد چوبه به ایتالیایی=curcumaزعفران به انگلیسی1. saffron2. crocusزعفران به ایتالیاییzafferanoزعفران به آلمانی و فرانسویSafranزعفران به اسپانیایی و گالیسیاییazafrán
user_image
بی سواد
۱۳۹۵/۰۹/۰۱ - ۱۴:۳۴:۴۲
درود بر 7 گرامی، کروکوس انگلیسی به گمانم گشته همان کرکوم خودمان است.
user_image
۷
۱۳۹۵/۱۲/۰۵ - ۰۸:۳۶:۱۰
من هم اینک این تصنیف رو گوش میکنم که استاد شجریان کوه محنتم را کوه محتشم خواند و تعنت را هم نادرست خواند.ta'annot نه ta'annatدر قیاس با فوتبال کوه محتشم یکراست کارت سرخ دارد
user_image
۷
۱۳۹۵/۱۲/۰۵ - ۱۱:۱۲:۳۷
محمد معتمدی جانانه خوانده:پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
ادریس ♡
۱۳۹۶/۰۳/۱۴ - ۰۸:۱۷:۲۹
شاید منظور استاد شجریان طعنَت باشه، یعنی طعنه ای که شخص مقابل میزنه (طعنهء تو!)البته من خیلی وارد نیستم، فقط برداشت شخصی خودم بوده به عنوان یک شنونده
user_image
مهران
۱۳۹۶/۰۶/۲۵ - ۰۰:۳۶:۵۷
اونجوری که من قبلن خوندم گویا کوه محتشم کوهی در شیراز بوده و بنابرین اگر محتشم باشه از نظر معنایی ایرادی نداره چون حضرت سعدی کوه محتشم را در مقابل بیستون برای فرهاد اورده
user_image
نرم افزار CRM
۱۳۹۸/۰۱/۳۱ - ۰۶:۳۴:۴۶
گنجور عالی هستی ممنون
user_image
دانلود آهنگ
۱۳۹۸/۰۱/۳۱ - ۰۶:۳۵:۳۸
دل برقرار نیست که گویم نصیحتیاین مصرع واقعا عالی هست
user_image
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
۱۳۹۸/۰۳/۱۹ - ۱۲:۱۸:۵۶
قابل توجه استاد الاساتید حضرت آقای شمس الحقبوسعید مهنه در حمام بودقایمیش افتاد و مردی خام بودشوخ شیخ آورد تا بازوی اوجمع کرد آن جمله پیش روی اوشیخ را گفتا بگو ای پاک جانتا جوانمردی چه باشد در جهانشیخ گفتا شوخ پنهان کردنستپیش چشم خلق ناآوردنستاین جوابی بود بر بالای اوقایم افتاد آن زمان در پای اوچون به نادانی خویش اقرار کردشیخ خوش شد، قایم استغفار کردخالقا، پروردگارا ، منعماپادشاها، کارسازا ، مکرماچون جوانمردی خلق عالمیهست از دریای فضلت شبنمیقایم مطلق تویی اما به ذاتوز جوانمردی ببایی در صفاتشوخی و بی‌شرمی ما در گذارشوخ ما را پیش چشم ما میار
user_image
محمد طهماسبی
۱۳۹۸/۱۲/۰۴ - ۱۴:۴۴:۵۵
با درود خدمت همهنظر اساتید را در مورد کلمه محنتم و محتشم خواندم و بسیار از نظرات شما بهره بردم ، تا جایی که در سواد اندک بنده هست و تا اندازه ای که مفتخر بودم و آثار خسرو آواز ایران را به گوش جان شنیدم ، دریافتم که استاد شجریان به سه دلیل ممکن است کلماتی را نا همگون با آنچه ما شنیده ایم ادا کنند ، اول و مهمتر از همه استفاده ایشان از نسخ متفاوت است نظیز حافظ به سعی سایه که تا حد زیادی با نسخ معتبری چون قاسم غنی متفاوت هست و این نکته در آثار خصوصی خسرو آواز به کرات دیده میشود ، دوم گاهی به دلیل حفظ ریتم و آواز و سوم گاها کلمه ای را سهوا اشتباه ادا میکنند ،که البته در کنسرتها ویش می آید ، مانند کلمه دل به جای شب در کنسرت سپیده ، حال با توجه به نظر شما اساتید محترم این پرسش پیش روی من است که اگر کلمه محتشم در نسخه ای و یا تصحیحی آمده باشد معنی مسرع چگونه میشود ، سپاس و با آرزوی تندرستی فخر هنر ایران حضرت استاد محمد رضا شجریان که سلامت آفاق در سلامت اوست
user_image
علی
۱۳۹۸/۱۲/۰۸ - ۰۹:۱۷:۱۱
این غزل رو نیز استاد غلامحسین بنان در همایون با همراهی عباس زندی و نصرالله زرین‌پنجه خونده.
user_image
یوسف شیردلپور
۱۴۰۱/۰۸/۲۲ - ۱۱:۳۲:۲۸
با عنایت به نوشتار ونطرات همه عزیزان که بحق زحمت میکشند وقت میزارندو  در برنامه وسایت پربار گنجور شرکت میکنندو ما از حاشیه های همه دوستان بهره میبریم جادارد که قدردانی  کنیم وسپاس گذار باشیم آنهم دراین عصر که یجواریی  مادرگیر مسائل و مشکلات عدیده زندگی روزمره هیستیم وکم وکمتر به شعر وادبیات میپردازیم پس همین دوستانی هم که هستند وپی گیر شعروادبیاتند جای خوشحالیست این یعنی هنوزهستند عزیزانی  که عاشقانه عشق میورزند به این گنج بس گرانبها درودتان باد اما درمورد کوه محتنم یامحتشم این شعر فوق العاده زیبای شیخ اجل سعدی جان  همان گونه همه شما سروران داری سواد کمالات ومعلومات هستید بجز من که سوادم درحد پنجم ابتدایی ده پنجاست اما استاد شجریان هم حتمی که بی دلیل کلمه ای را برزبان جاری نمیکنند  چه آنکه خود معلم واستاد درعرصه  هنرشعروادبیات بود نامش تاابد هم جاودان خواهد بود، یکی دیگر ازدلایل اینکه اززمان حضرت سعدی استاد سخن تاالان چندین قرن گذشته ازکجامعلوم درآن زمان اسم کوهی  محتشم نبوده؟ دوم اینکه درهریک ازمناطق ازکشور عزیزمان گویش کلمات متفاوت است به هرجهت، بطور مثال مادر کوه پایه درفک زندگی میکنیم که یکی ازکوه های شگرف وزیبای گیلان عزیزمان است،  وبعضی بجای کوه درفک دال فک هم میگن که درزبان  گالشی محلی دال بمنای عقاب وفک یعنی آشیانه لانه،  شاعر خیلی زیرکانه هوشیارانه میخواد بگه کوه باشکوهی چون محتشم هم درمقابل عشق واراده دردستان عاشق وبرای رسیدن به معشوق بیستون میشود،  محتشم یعنی بزرگ شگرف شکوهمند، پس چه واژه ای برازنده تر برای عظمت کوه که بگیم محتشم،🤔 ولی بازهم نمیتوان گفت که حتی خسرو آواز استاد شجریان ممکن یه وقتایی در جاهایی کلمه یاحروفی راکم یازیاد نگفته باشند البته جسارت نباشه خدمت استادبزرگ، اما آن دسته از عزیزانی که به استاد شجریان خورده میگیرند که چرا چنین وچنان کرده یا اهانتی به چنین شخصیتی میکنند بهتره بدانند خودشان درچه جایگاهی هستند که اینچنین حرفهای نامعقولی به زبان میاورند؟ اندکی تأمل لطفاً 🙏 روح حضرت سعدی شاد هزاران درود به  استاد شجریان نامش ویادش از زمین تاافلاک درخشان باد❤️✋      
user_image
عبدالرضا ناظمی
۱۴۰۲/۰۵/۲۳ - ۱۲:۲۱:۳۳
با
user_image
عبدالرضا ناظمی
۱۴۰۲/۰۵/۲۳ - ۱۲:۲۳:۳۴
با سلام خدمت اساتید   آیا  در مصرع ( سیماب طرفه نبود اگر بی سکون شود )  امکان داشت اینگونه بوده باشد که ( (سیماب طرفه نبود اگر در سکون شود )؟