سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۲۷۳

۱

هفته‌ای می‌رود از عمر و به ده روز کشید

کز گلستان صفا بوی وفایی ندمید

۲

آن که برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت

به همه عالمش از من نتوانند خرید

۳

هر چه زان تلخ‌تر اندر همه عالم نبود

گو بگو از لب شیرین که لطیف است و لذیذ

۴

گر من از خار بترسم نبرم دامن گل

کام در کام نهنگ است بباید طلبید

۵

مرو ای دوست که ما بی تو نخواهیم نشست

مبر ای یار که ما از تو نخواهیم برید

۶

از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم

که محال است که در خود نگرد هر که تو دید

۷

آفرین کردن و دشنام شنیدن سهل است

چه از آن به که بود با تو مرا گفت و شنید

۸

جهد بسیار بکردم که نگویم غم دل

عاقبت جان به دهان آمد و طاقت برسید

۹

آخر ای مطرب از این پرده عشاق بگرد

چند گویی که مرا پرده به چنگ تو درید

۱۰

تشنگانت به لب ای چشمه حیوان مردند

چند چون ماهی بر خشک توانند طپید

۱۱

سخن سعدی بشنو که تو خود زیبایی

خاصه آن وقت که در گوش کنی مروارید

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 756
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 521
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 581
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
تناز پیراسته :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
ملوک السادات هوایی
۱۳۹۰/۰۷/۰۸ - ۰۳:۴۲:۲۴
گذشت و ایثار را واقعا باید از سعدی بیاموزیم (بیت 2و 3)مروارید در بیت آخر ایهام دارد (گوشواره مروارید و اشعار گرانبها)
user_image
بهار
۱۳۹۳/۰۲/۲۷ - ۱۳:۰۹:۴۱
بیت دوم در نسخه فروغی این‌طور است:آن که برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت
user_image
نادر
۱۳۹۳/۱۰/۰۲ - ۱۸:۳۲:۴۸
چرا بیت سوم ردیف درستی ندارد؟ لذیذ با بقیه بیت ها همخوان نیست.
user_image
حسین
۱۳۹۳/۱۰/۲۴ - ۱۲:۵۶:۰۴
با درود فراوان وعرض خسته نبأ شید در بیت سوم مصرع دوم کو بگو از لب شیرین و لطیفت که چشید. صحیح استبا سپاس
user_image
محسن
۱۳۹۵/۰۴/۰۷ - ۱۶:۳۷:۴۲
دو نفر درباره قافیه بیت سوم اشکال وارد کرده‌اند. قضیه ظاهرا بر می‌گردد به آن‌چه ادبای قدیم «ذال معجم» می‌نامیدند. این صفحه ویکی‌پدیا را ببینید:پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
گمنام
۱۳۹۵/۰۴/۲۱ - ۱۶:۵۶:۵۶
محسن گرامی، معجم اینجا به مانای نقطه دار است. منسوب است به نصیرالدین توسی: آنان که به فارسی سخن میراننددر معرض دال ذال را ننشانند ما قبل وی ار ساکن جز وای بوددال است وگرنه ذال معجم خوانند : بوذ ، بیذ ، باذگرد، کرد، آورد..... و هنوز در برخی روستاهای پیرامون کویر جای پای این گونه واژه ها را میتوان یافتگنبذ (گنبد) ، باذنجان (بادنجان) و. با پوزش
user_image
گمنام
۱۳۹۵/۰۴/۲۲ - ۰۸:۵۸:۱۹
جناب شمس، گمان نمی رود آوردن مانای درست یک واژه ، " در حواشی گنجور توضیح واضحات و امری زاید تلقی گردد" این کم ترین مانای نقطه دار معجم و سرکار و غیره اش من نیز میدانم با دو بارفشار بر روی هر واژه ، " گنجور مارا انتقال میدهد به چندین...." اما نمی خواهم بار انتقال را بر شانه گنجور بنهم وهم به آن لغتنامه ها 100٪ اعتماد ندارم.
user_image
جهن یزداد
۱۴۰۲/۱۰/۰۸ - ۱۶:۰۰:۰۵
چرا این غزل را با ذال ننوشتید بی گمان واژ لذیذ نشان میدهد که با  ذال  بوده