سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۲۷۸

۱

سروی چو تو می‌باید تا باغ بیاراید

ور در همه باغستان سروی نبود شاید

۲

در عقل نمی‌گنجد در وهم نمی‌آید

کز تخم بنی آدم فرزند پری زاید

۳

چندان دل مشتاقان بربود لب لعلت

کاندر همه شهر اکنون دل نیست که برباید

۴

هر کس سر سودایی دارند و تمنایی

من بنده فرمانم تا دوست چه فرماید

۵

گر سر برود قطعا در پای نگارینش

سهلست ولی ترسم کاو دست نیالاید

۶

حقا که مرا دنیا بی دوست نمی‌باید

با تفرقه خاطر دنیا به چه کار آید

۷

سرهاست در این سودا چون حلقه زنان بر در

تا بخت بلند این در بر روی که بگشاید

۸

ترسم نکند لیلی هرگز به وفا میلی

تا خون دل مجنون از دیده نپالاید

۹

بر خسته نبخشاید آن سرکش سنگین دل

باشد که چو بازآید بر کشته ببخشاید

۱۰

ساقی بده و بستان داد طرب از دنیا

کاین عمر نمی‌ماند و این عهد نمی‌پاید

۱۱

گویند چرا سعدی از عشق نپرهیزد

من مستم از این معنی هشیار سری باید

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 759
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 648
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پری ساتکنی عندلیب :
مصطفی حسینی کومله :
سهیل قاسمی :
تناز پیراسته :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :
افسر آریا :

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۰۵ - ۰۴:۲۲:۴۳
اگر همه نیکو سخنان پارسی گو اینجا کهتری خود باز گویند سزد پیش این شیرین سخن ، نو جوان که بودم به دبیرمان گفتم که بهترین سجع را شیخ جوینی نوشته و سعدی هم نیکو نوشته است ومن سال سوم دبیرستان بودم دبیرمان نگاهی کرد گفت هر چند تو در نو جوانی کتاب جوینی را خوانده ای اما باید کسی که أدب به سعدی گذاشتن را ندارند نمره نگیرد . ان روز گذشت و من بالیدم و حالا می دانم سعدی شیرین سخن دردانه دریست و شیخ جوینی نان به نرخ روز خور مغول ها بوده است و البته روان می نوشته است اما او اشکارا از تنها پسر خوارزمشاه یعنی سلطان جلال الدین که مردانه و دلیر با مغولان گجسته جنگید بد می گفته است و زبان روانی که بد مردم و کشور خود را بگوید خفه به .
user_image
کسرا
۱۳۹۴/۰۱/۰۶ - ۱۳:۲۰:۲۸
یازهم سعدیبازهم هنربازهم آهنگ و لطافت در سخن...بازهم کلام موزون...
user_image
شمس شیرازی
۱۳۹۴/۰۹/۱۱ - ۱۷:۰۳:۴۹
استاد ، خوشبختانه در بیت دوم به روشنی فرموده است که روی سخن با که دارد ،( کز تخم بنی آدم فرزند پری زاید ) وگر نه کسانی انواع تفسیرهای عرفانی و....... را بر ما روا میداشتند.
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۳/۰۶ - ۰۸:۰۹:۳۲
سرهاست در این سودا چون حلقه زنان بر درتا بخت بلند این در بر روی که بگشایدحلقه=کوبه در سودا=خیالچه سرها که در خیال رسیدن به یار چون کوبه بر در کوبیده شد و در گشوده نشد باید دید بخت با که یار است و در به روی که گشوده میشود.(تا یار که را خواهد و میلش به که باشد).
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۳/۰۶ - ۰۸:۲۲:۰۲
*ترسم نکند لیلی هرگز به وفا میلی*تا خون دل مجنون از دیده نپالایدنپالاید=از پالودن به معنی تراویدن=نشت کردن=فرو ریختن=روان شدنروایت درست تر:*ترسم که کند لیلی هر دم به جفا میلی*تا خون دل مجنون از دیده بپالاید
user_image
سریاس
۱۳۹۵/۰۶/۰۱ - ۰۱:۳۹:۳۴
ترسم نکند لیلی هرگز به وفا میلیتا خون دل مجنون از دیده نپالایدطبق نسخه محمد علی فروغی به این صورت صحیح می باشد.یعنی به همان صورتی که گنجور نوشته است.
user_image
نادر..
۱۳۹۶/۰۸/۲۶ - ۱۰:۴۷:۳۴
با تفرقه خاطر، دنیا به چه کار آید..