
سعدی
غزل شمارهٔ ۲۹۱
۱
آنک از جنت فردوس یکی میآید
اختری میگذرد یا ملکی میآید
۲
هر شکرپاره که در میرسد از عالم غیب
بر دل ریش عزیزان نمکی میآید
۳
تا مگر یافته گردد نفسی خدمت او
نفسی میرود از عمر و یکی میآید
۴
سعدیا لشکر سلطان غمش ملک وجود
هم بگیرد که دمادم یزکی میآید
تصاویر و صوت



نظرات