
سعدی
غزل شمارهٔ ۲۹۶
۱
دولت جان پرورست صحبت آمیزگار
خلوت بی مدعی سفره بی انتظار
۲
آخر عهد شبست اول صبح ای ندیم
صبح دوم بایدت سر ز گریبان برآر
۳
دور نباشد که خلق روز تصور کنند
گر بنمایی به شب طلعت خورشیدوار
۴
مشعلهای برفروز مشغلهای پیش گیر
تا ببرم از سرم زحمت خواب و خمار
۵
خیز و غنیمت شمار جنبش باد ربیع
ناله موزون مرغ بوی خوش لاله زار
۶
برگ درختان سبز پیش خداوند هوش
هر ورقی دفتریست معرفت کردگار
۷
روز بهارست خیز تا به تماشا رویم
تکیه بر ایام نیست تا دگر آید بهار
۸
وعده که گفتی شبی با تو به روز آورم
شب بگذشت از حساب روز برفت از شمار
۹
دور جوانی گذشت موی سیه پیسه گشت
برق یمانی بجست گرد بماند از سوار
۱۰
دفتر فکرت بشوی گفته سعدی بگوی
دامن گوهر بیار بر سر مجلس ببار
تصاویر و صوت




نظرات
ناشناس
پاسخ: با تشکر، متن مطابق تصحیح فروغی است، منبع کتاب درسی احتمالآً تصحیح دیگری است.
ناشناس
ناشناس
پاسخ: با تشکر، مطابق پیشنهاد شما و تصحیح فروغی «آموزگار» با «آمیزگار» جایگزین کرد. در تصحیح فروغی در حاشیه ذکر شده که در اکثر نسخ «آموزگار» آمده، اما انتخاب ایشان هم برای متن همان «آمیزگار» بوده است.
مهدی
ناشناس
مسعود
سعید
ناشناس
موسوی
داود
روفیا
کاظم
۷
reyhane
فرزاد اطهری
فرخ مردان
فرخ مردان
داود
گمنام
داود
هادی
Mkl Lop
امیررضا