
سعدی
غزل شمارهٔ ۳
۱
روی تو خوش مینماید آینهٔ ما
کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا
۲
چون می روشن در آبگینهٔ صافی
خویِ جمیل از جمالِ روی تو پیدا
۳
هر که دمی با تو بود یا قدمی رفت
از تو نباشد به هیچ روی شکیبا
۴
صیدِ بیابان سر از کمند بپیچد
ما همه پیچیده در کمند تو عمدا
۵
طایرِ مسکین که مهر بست به جایی
گر بِکُشندش، نمیرود به دگر جا
۶
غیرتم آید شکایت از تو به هر کس
درد اَحِبّا نمیبرم به اطبّا
۷
برخیِ جانت شوم که شمع افق را
پیش بمیرد چراغدانِ ثریا
۸
گر تو شکرخنده آستین نفشانی
هر مگسی طوطیی شوند شکرخا
۹
لعبت شیرین اگر تُرُش ننشیند
مدعیانش طمع کنند به حلوا
۱۰
مردِ تماشای باغِ حسن تو سعدیست
دستْ فرومایگان برند به یغما
تصاویر و صوت



نظرات
امین کیخا
امین کیخا
امین کیخا
behzad
روفیا
سیاوش بابکان
ناشناس
سیاوش بابکان
شایق
محمدرضا جراح زاده
مینا مرادی
۷
مینا مرادی
۷
آتنا
بابک چندم
آتنا
الهام
۷
۷
OliveLand.ir
محسن ، ۲
بهنام
۷
OliveLand.ir
محسن،۲
محسن
محسن
راحیل
یونس یزدی
عرفان
nabavar
عرفان
عرفان
nabavar
عرفان
عرفان
عرفان
عرفان
مهدی
سعید ا...ی
فاطمه زندی
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳