سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳

۱

روی تو خوش می‌نماید آینهٔ ما

کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا

۲

چون می روشن در آبگینهٔ صافی

خویِ جمیل از جمالِ روی تو پیدا

۳

هر که دمی با تو بود یا قدمی رفت

از تو نباشد به هیچ روی شکیبا

۴

صیدِ بیابان سر از کمند بپیچد

ما همه پیچیده در کمند تو عمدا

۵

طایرِ مسکین که مهر بست به جایی

گر بِکُشندش، نمی‌رود به دگر جا

۶

غیرتم آید شکایت از تو به هر کس

درد اَحِبّا نمی‌برم به اطبّا

۷

برخیِ جانت شوم که شمع افق را

پیش بمیرد چراغدانِ ثریا

۸

گر تو شکرخنده آستین نفشانی

هر مگسی طوطیی شوند شکرخا

۹

لعبت شیرین اگر تُرُش ننشیند

مدعیانش طمع کنند به حلوا

۱۰

مردِ تماشای باغِ حسن تو سعدیست

دستْ فرومایگان برند به یغما

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 612
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 453
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 504
حمیدرضا محمدی :
محسن رحمتیان :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
سهیل قاسمی :
مریم فقیهی کیا :
پری ساتکنی عندلیب :
نازنین بازیان :
زهرا بهمنی :
فاطمه زندی :
افسر آریا :
امیر اثنی عشری :

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۱/۰۷/۳۰ - ۱۹:۲۹:۱۱
برخی : قربانی
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ - ۱۳:۴۵:۱۵
طوطی ببغا است به فارسی
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۵/۰۹ - ۲۰:۱۰:۰۷
غیرت می شود باننگ به تاجیکی
user_image
behzad
۱۳۹۳/۰۶/۲۸ - ۰۴:۳۳:۴۵
لعبت شیرین اگر ترش ننشیندمدعیانش طمع کنند به حلواچه قدر سعدی این بیت رو زیبا توصیف کرده
user_image
روفیا
۱۳۹۴/۰۱/۱۴ - ۱۵:۰۱:۲۰
مرد تماشای باغ حسن تو سعدیستدست فرو مایگان برند به یغمامرد می خواهد که به باغ حسنی و خوان نعمتی برسی و دست درازی نکنی و به تماشای زیبایی خرسند باشی .
user_image
سیاوش بابکان
۱۳۹۴/۰۱/۱۵ - ۱۸:۱۵:۱۸
جایی دیگر می فرماید:تنگ چشمان نظر به میوه کنندما تماشاگران بستانیم، و البته راست نمی گوید، دروغ مصلحتی است.
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۱/۱۹ - ۱۱:۱۵:۱۹
dear siavosh babakanif u look for fruits the garden considers u as a thief and nobody loves a thief , if u look as a lover and love it for love not looking for fruit u turn to a confidant and the garden gives its fruit to u by itself I promise u can try it !
user_image
سیاوش بابکان
۱۳۹۴/۰۱/۲۰ - ۱۷:۲۳:۳۶
ناشناس گرامی، من تنها شوخیی با استاد سخن ( از جمله طنز) سعدی کرده ام و با زبان انیرانی که سرکار نوشته اید آشنایی ندارم، ای کاش به زبان ایرانی بر می گرداندید تا بیاموزم
user_image
شایق
۱۳۹۴/۰۳/۰۱ - ۰۵:۳۳:۳۴
باسلام وقتی می توانی روی زیبا را ببینی که دلت صاف و بی غبار و زنگار باشد که اگر او را دیدی دیگر چیزی جز او نمی بینی و نا شکیبا وبی قرار میشوی ومی خواهی همیشه در دام او باشی انوقت همه را او می بینی بهر جا بنگرم انجا تو وینم
user_image
محمدرضا جراح زاده
۱۳۹۴/۱۱/۱۱ - ۰۹:۳۱:۰۰
این بیت اشک رو در چشمانم جمع کرد و دلم رو لرزوند...غیرتم آید شکایت از تو به هر کس / درد احبا نمی‌برم به اطبا....درود بر روان پاک سعدیعجب گر بمیرد چنین بلبلی ، که بر استخوانش نروید گلی ،
user_image
مینا مرادی
۱۳۹۶/۰۵/۱۵ - ۰۴:۴۶:۴۲
سلام دوستان.مراد از ترکیب اضافی شمع افق در بیت:"برخی جانت شوم که شمع افق راپیش بمیرد چراغدان ثریا"چیه؟قربانت بروم یا قربانی جانت بشوم که ...؟
user_image
۷
۱۳۹۶/۰۵/۱۵ - ۲۳:۵۷:۴۹
برخی جانت شوم که شمع افق راپیش بمیرد چراغدان ثریامن پیشمرگت شوم همچون پروین که با برآمدن خورشید ناپدید میشود.ثریا=پروین=هفت خواهراناز صورتهای فلکی که از بیش از 200 هزار ستاره تشکیل شده که به سبب فاصله بسیار دور از زمین تنها هفت تا از آنها دیده میشوند که به این گروه هفت خواهران یا هفت پیکر گوینددر افسانه های یونانی خوشهٔ پروین، هفت دختر Iapetus(اطلس)پادشاه شهر آتلانتیس بودند که اوریون (صورت فلکی شکارچی) به دنبال آنها بود که برای فرار و رهایی به صورت هفت کبوتر در آمدند.
user_image
مینا مرادی
۱۳۹۶/۰۵/۱۶ - ۰۰:۳۶:۲۵
چه توضیحات جامع و روشنی.سپاس...لطف نمودید.قدح تان پر می باد
user_image
۷
۱۳۹۶/۰۵/۱۶ - ۰۱:۳۴:۳۸
زنده باشید.
user_image
آتنا
۱۳۹۶/۰۶/۱۹ - ۰۶:۴۷:۵۲
سلام . ممنون که باعث می شید کم سوادهایی مثل ما چند کلمه ای ازتون یاد بگیرن.میخواستم بدونم منظور از اینه در بیت اول چیه؟
user_image
بابک چندم
۱۳۹۶/۰۶/۱۹ - ۰۸:۲۴:۱۱
@ آتنا،همان "آینه" که خود را در آن نظر کنیم...
user_image
آتنا
۱۳۹۶/۰۶/۲۴ - ۰۷:۱۶:۴۸
سپاس
user_image
الهام
۱۳۹۷/۰۳/۰۴ - ۱۷:۳۸:۴۶
لعبت شیرین اگر ترش ننشیندمدعیانش طمع کنند به حلوامعنی این بیت چیه؟
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۳/۰۴ - ۱۸:۵۲:۲۰
لعبت:عروسکخوشگل/امروزه هم در اشاره به زنان خوشگل عروسک گویند.عجب عروسکی:چه دختر(زن) نازی1-لعبت زیبا اگر ترش ننشیندخوشگل خانم اگر بر ابرو گره نیندازد2-مدعیانش طمع کنند به حلواهر مرتیکه ای هوس شیرینی میکند.یعنی بچه خوشگل اخم و تخم نکند هر بی سر و پایی هوس کام گرفتن از او به سرش میزند
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۳/۰۵ - ۰۰:۴۳:۴۴
روی تو خوش می نماید آینه ماروی تو زیبا جلوه میکند در دل و دیده مایا: دیدن روی تو حال مرا خوش میکندکآینه پاکیزه است و روی تو زیبازیرا چشم و دل من پاکیزه است(زنگار و کینه ندارد) و روی تو هم نورانی و زیبا.
user_image
OliveLand.ir
۱۳۹۷/۱۲/۱۴ - ۰۱:۴۰:۱۶
سلام و عرض ادبمعنی بیت زیر رو دوستان اگر میدانند کلمه به کلمه لطف کنند.صید بیابان سر از کمند بپیچدما همه پیچیده در کمند تو عمدا
user_image
محسن ، ۲
۱۳۹۷/۱۲/۱۴ - ۰۲:۳۸:۳۹
صید بیابان سر از کمند بپیچدما همه پیچیده در کمند تو عمداهر شکار از دامِ شکارچی گریزان است و ما به اختیار در دام تو آمده ایم
user_image
بهنام
۱۳۹۸/۰۱/۱۳ - ۰۳:۳۰:۴۱
این بیت رو لطف شرح بدید:گر تو شکرخنده آستین نفشانیهر مگسی طوطیی شوند شکرخا
user_image
۷
۱۳۹۸/۰۱/۱۳ - ۰۹:۱۷:۱۱
گر تو شکرخنده آستین نفشانیهر مگسی طوطیی شوند شکرخاگهگاه پیش آمده با کسی کشمکش و بحث داشته ایم و با حرکت دست و گفتن برو پی کارت یا گمشو و .... واکنش نشان داده ایم.در این گونه زمانها آستین پیرهن به حرکت درمی آید که میشود آستین افشاندن و همانگونه که پیداست نشان راندن و مخالفت و نه گفتن است و بسته به شدت آن خشم.و....اگر تو شکرخنده شیرین لب نه نگویی هر مگسی خیال طوطی شدن و خوشمزگی به سرش میزند.
user_image
OliveLand.ir
۱۳۹۸/۰۲/۰۴ - ۰۳:۵۲:۰۵
با سپاس از محسن عزیز. لطف نمودید
user_image
محسن،۲
۱۳۹۸/۰۲/۰۴ - ۱۴:۵۳:۵۲
OliveLand.iزنده باشی عزیز دل سایت زیبایی داریدست مریزاد
user_image
محسن
۱۳۹۸/۰۳/۲۲ - ۱۴:۱۲:۴۳
با درود به همه دوستان. شاید شنیده اید که میگویند چشم آینه درون یا آینه بدن است. در واقع چشم ما یک تصویر ذهنی از هر آنچه که ببینیم در مغز ما ایجاد میکند. افزون برتفسیر رایجی که از بیت اول گفته میشود چیز دیگری هم میتوان گفت.به این صورت که وقتی روی زیبای تو مقابل چشم من (آینه من )قرار میگیرد،چشم من(آینه من )زیبا میشود. و زیبایی چشم من(آینه من )به واسطه روی زیبای تو است.تاکید در بیت دوم آمده است.می روشن از پشت شیشه صاف روشنی خودش را نشان میدهد و در واقع خوی زیبا به واسطه روی تو زیبا شده است. مجموع دو بیت اشاره دارد به این معنا که :چشمان من پاک است و به دلیل انعکاس زیبایی روی تو چشمان من نیز زیبا شده اند.
user_image
محسن
۱۳۹۸/۰۳/۲۲ - ۱۴:۲۰:۵۶
در واقع گفتن اصطلاح"چشمتان روشن" به فردی که یکی از عزیزانش را میبیند، اشاره به همین معنا است.
user_image
راحیل
۱۳۹۸/۱۰/۱۴ - ۰۱:۲۰:۳۰
سپاس از توضیحات روشمگر دوستان
user_image
یونس یزدی
۱۳۹۸/۱۰/۲۹ - ۱۱:۰۴:۲۶
لعبت شیرین اگر ترش ننشیندمدعیانش طمع کنند به حلواحرف حق رو میزنه این بیت. حالا نه اینکه دخترها خیلی سنکین رفتار کنند و هر پسری رو برنجونند ولی حداقل با مدعی ناخواسته نشینن جک بگن و...
user_image
عرفان
۱۳۹۹/۰۳/۰۴ - ۰۸:۰۳:۰۹
معنی بیت زیر چیست؟ چون می روشن در آبگینه ی صافیخوی جمیل از جمال روی تو پیدالطفا اگر کسی میدونه بگه.
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۳/۰۴ - ۱۳:۴۵:۱۲
گرامی عرفانچون می روشن در آبگینه صافیخوی جمیل از جمال روی تو پیدامی گوید: اخلاق نیکوی تو از رخساره ی تو پیداستهمچنانکه میِ روشن در شیشه ی شراب دیده می شود.به قولی: رنگ رخساره خبر می دهد از سِرّ نهان
user_image
عرفان
۱۳۹۹/۰۳/۰۵ - ۰۶:۴۲:۵۳
ممنون از جناب ناباور
user_image
عرفان
۱۳۹۹/۰۳/۰۵ - ۰۶:۵۶:۰۹
معنی بیت زیر چیست؟هر که دمی با تو بود یا قدمی رفتاز تو نباشد به هیچ روی شکیباممنون میشم از شما
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۳/۰۵ - ۱۱:۵۷:۴۶
گرامی عرفانهر که دمی با تو بود یا قدمی رفتاز تو نباشد به هیچ روی شکیباهرکس باتو لحظه ای هم صحبت بود و یا همراهدیگر طاقت دوری تو را ندارد
user_image
عرفان
۱۳۹۹/۰۳/۰۵ - ۱۶:۴۸:۲۶
ممنون از شما
user_image
عرفان
۱۳۹۹/۰۳/۰۵ - ۱۷:۰۰:۰۰
به نام خدا نسخه ها باهم خیلی فرق میکنند جوری که آدم نمیداند کدام سروده ی خود سعدی است.برای مثال در این نسخه نوشته شده :روی تو خوش می نماید آینه ماکاینه پاکیزه است و روی تو زیباولی در نسخه ی خطی و قدیمی گنجینه ی گنجور آمده :روی تو خوش می نماید آینه ماکاینه تاریک گشت و روی تو زیبایا مثلا در این نسخه نوشته شده :برخی جانت شوم که شمع افق را پیش بمیرد چراغدان ثریاولی در نسخه ی خطی آمده :برخی جان سوزمت که شمع افق را پیش بمیرد جراغدان ثریاخدا میداند کدام درست است.
user_image
عرفان
۱۳۹۹/۰۳/۰۵ - ۱۷:۰۳:۴۰
چراغدان به اشتباه نوشتم جراغدان
user_image
عرفان
۱۳۹۹/۰۳/۰۶ - ۱۶:۰۰:۱۶
به نام خداببخشید معنی بیت غیرتم آید شکایت از تو به هر کس یعنی چه؟
user_image
مهدی
۱۳۹۹/۰۶/۲۷ - ۰۳:۲۶:۱۵
اصطلاحات «شمع افق» و «چراغدان ثریا» در بیت 7 به چه معنایی است؟
user_image
سعید ا...ی
۱۴۰۱/۰۳/۱۰ - ۰۴:۰۶:۱۷
درود وزن این شعر  مفتعلن فاعلن مفاعل و فع لن هست   رو ی تو خوش   می‌ ن ما   ی دآ ی ن  ی ما  مف ت ع لن     فا ع لن      م فا ع لُ   فع لن      کآ  ی ن پا       کی ز  اس  تُ رو ی تو   زی با مف ت ع لن     فا  ع لن      م  فا  ع لُ   فع لن    
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۶/۱۲ - ۰۱:۲۹:۴۹
وزن :مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور) بیت اول رویِ تو خوش می نماید آینۀ ما  کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا ما به سان آینه ای هستیم که چهره تو را به خوبی باز می تابیم . زیرا آینۀ ما ، صاف و پاکیزه و چهره تو زیبا و نمودنی است . [ نمودن = نشان دادن ] دراین بیت ما ، به آینه تشبیه شده است .  بیت دوم چون مِی روشن در آبگینۀ صافی  خویِ جمیل از جمالِ رویِ تو پیدا همانطور که میِ بی غش و روشن از درونِ شیشۀ صافی به خوبی نمایان می گردد . خصائلِ پسندیده تو نیز از زیبایی چهره ات آشکارا متجلّی است . [ میِ روشن = شراب صاف و بی دُرد / آبگینه = شیشه / خویِ جمیل = خصلت و خُلقِ پسندیده / جمال = زیبایی و نیکویی ] . در این بیت ، خوی زیبای معشوق در حالی که از جمال او نمایان است ، به میِ روشن در آبگینۀ صافی ، تشبیه شده است .  بیت سوم هر که دَمی با تو بود یا قدمی رفت از تو نباشد به هیچ روی ، شکیبا هر کس لحظه ای با تو به سر برد و یا به اندازه گامی با تو همراه باشد ، از آن پس به هیچ حال تابِ شکیبایی نخواهد داشت . [ به هیچ روی = به هیچ وجه ]  بیت چهارم صیدِ بیابان سَر از کمند بپیچد ما همه پیچیده در کمندِ تو عمدا هیچ حیوانِ شکاری ای پذیرای کمند نمی شود و سر از آن می پیچد . اما ما صیدِ رامی هستیم که به عمد ، خود را در کمند تو اسیر می کنیم . یعنی ما مشتاقانه و آگاهانه اسیر توایم . [ صید = شکار ، آنچه بگیرند از وحش و جز آن / عمدا = از روی قصد و نیت ، به طور ارادی و اختیاری ]  بیت پنجم طایرِ مسکین که مِهر بست به جایی گر بکُشَندش نمی رود به دگر جا پرنده مسکین وقتی به جایی دل بست مثل دل بستن کبوتران به حرم ، دیگر حتی به قیمت جانش هم حاضر نیست به جای دیگری برود . ما دل بستۀ توایم و تا پای جان ایستاده ایم . [ طایر = پرنده / مسکین = ضعیف و ناتوان ، بیچاره و درمانده ]  بیت ششم غیرتم آید شکایت از تو به هر کس دردِ اَحبّا نمی برم به اَطبّا غیرتم قبول نمی کند که از تو پیشِ دیگران شکوه کنم . بنابراین دردی را که دوستان موجب آن هستند ، برای درمان به طبیبان عرضه نمی دارم . [ غیرت = رشک و حسد ، قهر و خشم ، در اصطلاح ، کراهت داشتن مشارکت دیگری است در عشق و از لوازم عشق ، که هم متعلق به عاشق و هم متعلق به معشوق می باشد . عرفا قایل به غیرت الهی هستند و تعابیر گوناگونی از آن دارند/ احبّا = جمع حبیب به معنی دوستان / اطبّا = جمع طبیب ] بیت هفتم برخیِ جانت شوم ، که شمعِ افق را پیش بمیرد چراغدانِ ثریّا فدای جانت گردم ، درست همان طور که چراغدان ثریا ، یعنی خودِ خوشۀ پروین ، پیش مرگ خورشید می گردد . [ برخی شدن = فدا و قربان شده / افق = آسمان ، کرانۀ آسمان / چراغدان = هر جایی که در آن چراغ گذارند تا از باد و باران محفوظ محفوظ ماند در اینجا به معنی مطلقِ چراغ است / ثریا = پروین ، مجموعه ای از شش یا هفت ستاره کوچک درخشان در صورت فلکی ثور که در ادبیات معمولا آن را به گردنبند یا خوشۀ انگور ( خوشۀ پروین ) تشبیه می کنند . ( فرهنگ اصطلاحات نجومی ) ] – در این بیت ثریا به چراغدان تشبیه شده است . سعدی در اینحا عاشق را به ستارۀ ثریا و معشوق را به خورشید تشبیه کرده است . همانگونه که ستارۀ ثریا به هنگامِ طلوع خورشید محو می شود . عاشق هم در برابر جلوه و جمالِ خورشیدگونِ معشوق محو می گردد .  بیت هشتم گر تو شکرخنده آستین نَفِشانی  هر مگسی طوطی ای شوند شکرخا اگر تو که شکرین می خندی ، برای راندن مگس ها ، یعنی مدعیان سودجو از گردِ خویش ، آستین نفشانی . هر مگسی خود را طوطی شکرخایی می پندارد . [ شکرخنده = معشوقی که دارای لبخند شیرین است / آستین فشاندن = به حرکت درآوردن آستین / شکرخا = کسی که شکر بخورد یا بجَوَد . در اینجا صفت طوطی است که شیرین سخن است ]  بیت نهم لعبتِ شیرین اگر تُرش ننِشیند  مدّعیانش طمع کنند به حلوا همانگونه که اگر معشوقِ شیرین حرکات خشمگین ننشیند و مدعیان را از خود نراند . آنان به بهره مندی از شیرینی او طمع می کنند . [ لعبت = در لغت به معنی عروسک / شیرین = صفت لعبت است که منظور ، شیرین حرکاتی و نوش لبی معشوق می باشد / مدعیان = جمع مدعی به معنی ادعا کنندگان و لاف زنان ، کسانی که دعوی هنر و عشق کنند ولی کم مایه و دروغگو هستند ]  بیت دهم مردِ تماشایِ باغِ حُسنِ تو سعدی است  دست ، فرومایگان بَرند به یغما فقط سعدی از باغِ زیبایی تو به تماشایی بسنده می کند و در خورِ آن است . والا خسیسان و فرومایگان به جای تماشا دست به یغما دراز خواهند کرد . [ یغما = غارت و تاراج ] / احبّا = جمع حبیب به معنی دوستان / اطبّا = جمع طبیب ] بیت هفتم برخیِ جانت شوم ، که شمعِ افق را پیش بمیرد چراغدانِ ثریّا فدای جانت گردم ، درست همان طور که چراغدان ثریا ، یعنی خودِ خوشۀ پروین ، پیش مرگ خورشید می گردد . [ برخی شدن = فدا و قربان شده / افق = آسمان ، کرانۀ آسمان / چراغدان = هر جایی که در آن چراغ گذارند تا از باد و باران محفوظ محفوظ ماند در اینجا به معنی مطلقِ چراغ است / ثریا = پروین ، مجموعه ای از شش یا هفت ستاره کوچک درخشان در صورت فلکی ثور که در ادبیات معمولا آن را به گردنبند یا خوشۀ انگور ( خوشۀ پروین ) تشبیه می کنند . ( فرهنگ اصطلاحات نجومی ) ] – در این بیت ثریا به چراغدان تشبیه شده است . سعدی در اینحا عاشق را به ستارۀ ثریا و معشوق را به خورشید تشبیه کرده است . همانگونه که ستارۀ ثریا به هنگامِ طلوع خورشید محو می شود . عاشق هم در برابر جلوه و جمالِ خورشیدگونِ معشوق محو می گردد .  بیت هشتم گر تو شکرخنده آستین نَفِشانی هر مگسی طوطی ای شوند شکرخا اگر تو که شکرین می خندی ، برای راندن مگس ها ، یعنی مدعیان سودجو از گردِ خویش ، آستین نفشانی . هر مگسی خود را طوطی شکرخایی می پندارد . [ شکرخنده = معشوقی که دارای لبخند شیرین است / آستین فشاندن = به حرکت درآوردن آستین / شکرخا = کسی که شکر بخورد یا بجَوَد . در اینجا صفت طوطی است که شیرین سخن است ] بیت نهم لعبتِ شیرین اگر تُرش ننِشیند  مدّعیانش طمع کنند به حلوا همانگونه که اگر معشوقِ شیرین حرکات خشمگین ننشیند و مدعیان را از خود نراند . آنان به بهره مندی از شیرینی او طمع می کنند . [ لعبت = در لغت به معنی عروسک / شیرین = صفت لعبت است که منظور ، شیرین حرکاتی و نوش لبی معشوق می باشد / مدعیان = جمع مدعی به معنی ادعا کنندگان و لاف زنان ، کسانی که دعوی هنر و عشق کنند ولی کم مایه و دروغگو هستند ]  بیت دهم مردِ تماشایِ باغِ حُسنِ تو سعدی است  دست ، فرومایگان بَرند به یغما فقط سعدی از باغِ زیبایی تو به تماشایی بسنده می کند و در خورِ آن است . والا خسیسان و فرومایگان به جای تماشا دست به یغما دراز خواهند کرد . [ یغما = غارت و تاراج ] منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید ..
user_image
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
۱۴۰۳/۰۱/۱۶ - ۱۸:۲۵:۴۵
در بیت گر تو شکرخنده آستین نفشانی هر مگسی طوطیی شوند شکرخا به نظر می رسد منظور سعدی این نیست که هر مگسی خود را طوطی شکرخایی می‌پندارد بلکه شیرینی محبوب چنان است که مگس هم واقعا طوطی شکرخا می‌شود. و این اوج قوۀ خیال سعدی و صنعت زیبای اغراق است. اگر تصور کنیم که مگس ادعا می‌کند، در واقع این دو صنعت را در این بیت پایمال یا حداقل سست کرده‌ایم. شاید اگر گوینده کسی غیر از سعدی بود می‌شد توجیه کرد که نتوانسته است به روشنی بیان کند و فعل دیگری در درست نداشته است. اما سعدی است و سرشار از واژه. بلکه به قول استاد عزیز شاعر گرانقدر استاد جعفری «سُها»، برخلاف بقیه شاعران که به دنبال واژه هستند؛ واژه ها به دنبال سعدی می‌گردند و در دهانش آماده به صف ایستاده‌اند. سعدی در اینجا به صراحت از فعلِ مصدرِ «شدن» استفاده کرده است که معادل عربی آن «صارَ» است و به معنی صیرورت و دگرگونی است. مگس‌ها ادعا نمی‌کنند بلکه شیرینی این قدر زیاد است که مگس را هم طوطی می‌کند. نشان دادنِ بسیاریِ شیرینی چه از محبوب و چه از خود سعدی گاهی چیزهایی را خلق می‌کند که انسان انگشت به دهان می‌ماند مانند بیت زیر که هر توضیحی آن را گنگ می کند. من دگر شعر نخواهم که نویسم که مگس زحمتم می‌دهد از بس که سخن شیرین است
user_image
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
۱۴۰۳/۰۱/۱۷ - ۰۷:۴۳:۴۹
برخیِ جانت شوم که شمع افق را پیش بمیرد چراغدانِ ثریا برخی شدن: فدا شدن ثریا: مجموع ستارگان خوشۀ پروین، چراغ چندشاخه‌ای که از سقف اتاق آویزان می‌کنند؛ چهل‌چراغ؛ چلچراغ. سعدی در این بیت تشبیه بسیار زیبایی دارد و خوشه پروین را به چراغ‌دانی تشبیه می‌کند که در آسمان آویخته شده است. یک لحظه چراغدان یا چلچراغ که در آن شمع می‌گذاشته اند را در ذهن تصور نمایید تا زیبایی این بیت را بیشتر احساس نمایید. سعدی جسم خود را به چراغدان تشبیه می‌کند و یک تشبیه پنهان هم در آن وجود دارد که جانِ عاشق است. جان عاشق مانند یک شمع کم سو است که در چراغدان (جسمِ شخص عاشق) قرار دارد. دو معنا برای این بیت می‌شود در نظر گرفت که هر دو صحیح است: 1- فدای جانت شوم که مانند خورشید (شمع افق) هستی. روح من در پیش قدم تو فدا شود. 2- فدای جانت شوم که مانند خورشید (شمع افق) هستی. با نور اولیه‌ای که قبل از آمدنت پخش می‌شود روح من از جسم خارج می‌شود؛ مثل نور ستاره ثریا که با نور سحر از بین می‌رود. من هیچم در برابر تو. این نکته یعنی کم نور و ضعیف شدن جان عاشق و تشبیه آن به شمع و چراغِ سَحَر را به مناسبت‌های مختلف به زبان‌های مختلف مطرح نموده است از جمله: به دلارام بگو ای نفس باد سحر کار ما همچو سحر با نفسی افتاده‌ست   شب غم‌های سعدی را مگر هنگام روز آمدکه تاریک و ضعیفش چون چراغ صبحدم کردی