سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۰۷

۱

دل برگرفتی از برم ای دوست دست گیر

کز دست می‌رود سرم ای دوست دست گیر

۲

شرط است دستگیری درمندگان و من

هر روز ناتوان ترم ای دوست دست گیر

۳

پایاب نیست بحر غمت را و من غریق

خواهم که سر برآورم ای دوست دست گیر

۴

سر می‌نهم که پای برآرم ز دام عشق

وین کی شود میسرم ای دوست دست گیر

۵

دل جان همی‌سپارد و فریاد می‌کند

کآخر به کار تو درم ای دوست دست گیر

۶

راضی شدم به یک نظر اکنون که وصل نیست

آخر بدین محقرم ای دوست دست گیر

۷

از دامن تو دست ندارم که دست نیست

بر دستگیر دیگرم ای دوست دست گیر

۸

سعدی نه بارها به تو برداشت دست عجز

یک بارش از سر کرم ای دوست دست گیر

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 776
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 697
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
مسعود رستگاری
۱۳۹۱/۰۱/۲۳ - ۱۴:۱۱:۵۲
در بیت دوم ، مصرع اول ، "درماندگان" صحیح است
پاسخ: با تشکر، در متن چاپی به همین صورت آمده است (بدون ذکر بدل) و نظیر آن در غزل شمارهٔ 40 تکرار شده. این کلمه به شکل مفرد (درمنده) در جاهای دیگری از کلیات سعدی به کار رفته (جستجو کنید) و البته در بوستان با «بنده» قافیه شده (اینجا):«بفرمود صاحب نظر بنده راکه خشنود کن مرد درمنده را»که در این مورد اخیر مشخصا قابل جایگزینی با «درمانده» نیست و نشان می‌دهد این کلمه در زبان سعدی به این صورت کاربرد داشته با وجود این که کاربرد به شکل «درمانده» و «درماندگان» هم وجود دارد و اتفاقا آمارش بر آمار کاربرد شکل با حذف الف می‌چربد.تغییری داده نشد.