سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۱۴

۱

مبارک‌تر شب و خرم‌ترین روز

به استقبالم آمد بخت پیروز

۲

دهل‌زن گو دو نوبت زن بشارت

که دوشم قدر بود، امروز نوروز

۳

مه است این یا ملک یا آدمی‌زاد

پری یا آفتابِ عالم‌افروز

۴

ندانستی که ضدان در کمینند

نکو کردی علی‌رغم بدآموز

۵

مرا با دوست ای دشمن وصال است

تو را گر دل نخواهد دیده بردوز

۶

شبان دانم که از درد جدایی

نیآسودم ز فریادِ جهان‌سوز

۷

گر آن شب‌های با وحشت نمی‌بود

نمی‌دانست سعدی قدر این روز

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 780
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 593
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۰۲ - ۰۴:۵۲:۲۹
کمین هرچند ریخت فارسی دارد اما فارسی ان نخیز است شعری از عسجدییکی اژدهای دمنده چو بادییکی از نخیزش گزنده چو ماریکه نخیز یعنی کمین و مکمن
user_image
حمیدرضا
۱۳۹۶/۰۲/۲۹ - ۰۱:۰۹:۵۱
در پاورقی تصحیح فروغی ذیل این غزل آمده:در یکی از نسخه‌های قدیم در عنوان این غزل نوشته شده: «آغاز کتاب طیبات بمبارکی»، و در نسخهٔ قدیم دیگر عنوان چنین است: «و له فی الغزلیات»، و در نسخ دیگر این غزل بعد از مدایح که در مقدمهٔ طیبات نوشته شده آمده است. از مجموع آنها چنین استنباط می‌شود که شیخ سعدی این غزل را در آغاز غزلیات خود قرار داده است.