سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۲۳

۱

هر که نازک بود تن یارش

گو دل نازنین نگه دارش

۲

عاشق گل دروغ می‌گوید

که تحمل نمی‌کند خارش

۳

نیکخواها در آتشم بگذار

وین نصیحت مکن که بگذارش

۴

کاش با دل هزار جان بودی

تا فدا کردمی به دیدارش

۵

عاشق صادق از ملامت دوست

گر برنجد به دوست مشمارش

۶

کس به آرام جان ما نرسد

که نه اول به جان رسد کارش

۷

خانه یار سنگدل این است

هر که سر می‌زند به دیوارش

۸

خون ما خود محل آن دارد

که بود پیش دوست مقدارش

۹

سعدیا گر به جان خطاب کند

ترک جان گوی و دل به دست آرش

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 785
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 539
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
شیرانی
۱۳۹۴/۰۱/۰۲ - ۰۷:۰۳:۳۷
به گمانم بیت سوم این غزل اینگونه باشد:نیکخواها در آتشم "بگداز"وین نصیحت مکن که بگذارشمحتمل این ست که شیخ اجل قصد بازی با دو واژه ی مشابه "بگداز" و "بگذار" را داشته
user_image
فرخ مردان
۱۳۹۶/۰۳/۱۵ - ۱۰:۳۶:۱۷
در نسخه فروغی بیت اول اینجور هست:" هر که نازک بود دل یارش...."
user_image
حمیدرضا
۱۳۹۶/۰۳/۱۸ - ۱۴:۱۳:۵۶
@فرخ:متن مطابق تصحیح فروغی (امیرکبیر - چاپ چهاردهم - 1386) است (هر که نازک بود تن یارش) که ذیل کلمه «تن» به عنوان بدل «دل» ذکر شده.
user_image
هیوا
۱۴۰۰/۰۵/۱۶ - ۰۳:۱۰:۳۳
سلام خون ما خود محل آن دارد/ که بود پیش دوست مقدارش  میشه معنیش رو بگین