سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۳۲

۱

هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش

نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش

۲

آن پی مهر تو گیرد که نگیرد پی خویشش

وان سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش

۳

هر که از یار تحمل نکند یار مگویش

وان که در عشق ملامت نکشد مرد مخوانش

۴

چون دل از دست به در شد مثل کره توسن

نتوان باز گرفتن به همه شهر عنانش

۵

به جفایی و قفایی نرود عاشق صادق

مژه بر هم نزند گر بزنی تیر و سنانش

۶

خفته خاک لحد را که تو ناگه به سر آیی

عجب ار باز نیاید به تن مرده روانش

۷

شرم دارد چمن از قامت زیبای بلندت

که همه عمر نبوده‌ست چنین سرو روانش

۸

گفتم از ورطه عشقت به صبوری به درآیم

باز می‌بینم و دریا نه پدید است کرانش

۹

عهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیرد

بوستانیست که هرگز نزند باد خزانش

۱۰

چه گنه کردم و دیدی که تعلق ببریدی

بنده بی جرم و خطایی نه صواب است مرانش

۱۱

نرسد ناله سعدی به کسی در همه عالم

که نه تصدیق کند کز سر دردیست فغانش

۱۲

گر فلاطون به حکیمی مرض عشق بپوشد

عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 792
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 658
حمیدرضا محمدی :
فاطمه زندی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
کیوان عاروان :

نظرات

user_image
میرمهدی
۱۳۸۷/۰۹/۲۶ - ۰۴:۵۲:۵۴
مصراع اول؛ "چه غم از هر دو جهانش" صحیح است.
پاسخ: با تشکر، مطابق نظر شما «هر که جهانش» با «هر دو جهانش» جایگزین شد.
user_image
سعید
۱۳۸۸/۱۰/۰۷ - ۰۲:۴۸:۲۳
راجع به مصرع اول باید بگم که در بعضی جاها از " هر که جهانش " استفاده شده ، حتی در کتاب غزلیات سعدی.
پاسخ: با تشکر، با استناد به تحقیق شما صورت اول را بازگرداندیم.
user_image
محمدرضا
۱۳۸۹/۰۹/۱۶ - ۱۴:۵۸:۴۱
خیر دوستان. از نظر معنایی تنها دو جهان به این شعر میخورد. که جهان هیچگونه مفهومی ندارد. درست است که در بعضی از تصحیحات از که استفاده شده است ولی نقدهای زیادی نیز بر این تصحیح ها وارد است.
user_image
هومن
۱۳۸۹/۱۰/۱۵ - ۱۷:۲۴:۰۶
استاد شجریان هم در کنسرت همنوا با بم مصرع اول رو "دو جهانش" می خوانند
user_image
اسحاق
۱۳۹۰/۱۰/۱۷ - ۱۴:۰۴:۱۹
عزیزان، در مصرع اول "هر که جهانش" بسیار بیشتر دیده شده در متون تا "هر دو جهانش". اگه اینطور معنیش کنید راحت تر میتونید بپذیرید که میتونه درست باشه. یعنی: هرکه سودای تو دارد، چه غمی دارد از دیگر کسانیکه سودای جهان را دارند؟
user_image
شبنم
۱۳۹۰/۱۲/۲۵ - ۰۷:۴۱:۱۶
(هر که جهانش) معنی نمی دهد اگر چه بعضی این گونه نوشته شده. لطفا در عوض (که) (دو) بگذارید. با سپاس
user_image
حسین
۱۳۹۱/۰۳/۰۲ - ۰۰:۴۶:۵۸
سلامدر نسخه های معتبر "هرکه جهانش" دیده میشوداسحاق عزیز معنی خوبی برای آن نوشته اند... همچنین میتوان اینگونه معنی کرد که : هرکه سودای تو دارد چه غم از کسی دارد که جهانش باشد(جهان از آن او باشد) در واقع حذف "باشد" در انتهای مصرع به قرینه ی معنوی صورت گرفتههومن عزیز... استاد شجریان هم از "هرکه جهانش" استفاده کردند بهرحال بنده هم با دوستان موافقم که شاید "هر دو جهانش" جالب تر باشدیقینا اگر شیخ اجل هم دوره ما بودند من هم این پیشنهاد رو بهشون میدادم:-)با سپاس، حسین
user_image
حسین
۱۳۹۱/۰۳/۰۲ - ۰۰:۴۹:۴۳
بنده یک سوال هم از دوستان دارمدر بیت آخر عنوان میشه که ظاهرا افلاطون سعی کرده بصورت علمی سعی کرده "عاشقی" رو درمان کنه...ولی عاقبت معلوم شده که مثلا خودش هم "عاشق" بوده یا یک همچین رازی !میخواستم بدونم چه حکایتی پشت این بیت هست؟اگر کسی از دوستان میدونه خوشحال میشم راهنمایی کنهبا سپاس، حسین
user_image
رسته
۱۳۹۱/۰۳/۰۴ - ۲۱:۲۰:۳۳
افلاطون در ادبیات فارسی به چند معنی آمده است : جکیم ( به معنی فیلسوف) ، حکیم جدلی ( دیالکتیسنین) ، پزشک . در این بیت به معنی پزشک آمده است .
user_image
علیرضا پیشگو
۱۳۹۲/۰۸/۱۱ - ۰۱:۵۲:۱۱
باسلام این شعر در 2 تصنیف با صدای استاد شجریان شنیدنی و لطیف است شعر ناب و آوای نااب و...
user_image
بردیا
۱۳۹۲/۰۹/۱۹ - ۰۴:۳۳:۰۲
اگر "هرکه جهانش" در نظر بگیریم، به هیچ وجه قرینه‌ای براش وجود نداره، طبق این ترکیب، معنا اینطور میشه:هرکه سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش دارد؟که معنیِ غلطیه و به ضرس قاطع می‌شه گفت که از زبان فاخر و صحیحِ شیخ اجل به دوره؛ مخصوصاً وقتی در مصرع اوّل یک شعر اومده طبیعتاً معنای مشخصی براش متصوّر بوده شاعر. پیشنهاد می‌کنم همان "هردو جهانش" منظور بشه.سپاس.
user_image
رضا
۱۳۹۲/۱۰/۱۰ - ۰۵:۲۸:۲۹
من برای مصرع اول بیت اول (هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش) از جناب دکتر مهدی نوریان،استاد دانشکده ی ادبیات اصفهان پرسیدم و ایشون چنین جواب دادند:یکی از ویژگی های بارز شعر سعدی حذف است. یعنی گاهی کلمه ای یا عبارتی را بکلی حذف می کند، اما کلام آن قدر بلیغ است که خللی در معنی ایجاد نمی شود.مثلا: شب چو عقد نماز بر بندم/(در این فکر فرو می روم که) چه خورد بامداد فرزندم.تمام آنچه در پرانتز آمده، حذف شده است.در مورد سؤال شما، ش ضمیر جابه جا شده: چه غمش از (هر که در) جهان (است).حذف ها را می بینید؟ این کار سعدیست. بی دلیل که کسی افصح المتکلمین نمی شود.
user_image
مسیب شاپوری
۱۳۹۲/۱۰/۲۱ - ۰۴:۵۲:۳۲
در مصراع اول بنظر بنده هر دو جهانش بهتر و پر معنی تر میباشد چون کسی که عاشق باشد خواه عشق مجازی خواه عشق الهی تمام این دنیا و آخرتش را در مقابل معشوق خود ناچیز میداند بقول حافظ شیرازی جهان و فانی و باقی فدای شاهد ساقی /که سلطانی عالم را طفیل عشق می بینم یا در غزلی به محتوای / نه ارزبهشت می خواهم نه از آتش جهنم می ترسم را می گوید ضمنا واصلان به حقیقت ،عبادات و رعایت احکام الهی را بخاطر مزد و بهشت نمی کنند بلکه رضای خدا (معشوق ازلی ) انجام میدهند
user_image
مجتبی
۱۳۹۲/۱۰/۲۲ - ۰۰:۵۷:۰۴
در بیت یکی مانده به آخر در بعضی نسخ به جای تصدیق تقریر نوشته شده البته به نظر من تصدیق به کعنا نزدیک تر و تقریر ادیبانه ترهنرسد ناله سعدی به کسی در همه عالم که نه تقریر کند کز سر دردیست فغانش
user_image
محمد حسن
۱۳۹۳/۰۱/۰۲ - ۲۳:۵۸:۳۴
همیشه فکر میکردم استاد شجریان در کنسرت همنوا با بم این بیت را اینطور میخوانند:گفتم از ورطه عشقت به سبوئی بدر آیم باز میبینم ودریا نه پدید است کرانش
user_image
محسن حسینعلی زاده
۱۳۹۳/۰۶/۳۰ - ۰۸:۰۲:۲۴
البته استاد شجریان جای دو بیت آخر را جا به جا می خوانند. یعنی ابتدا بیت «گر فلاطون به حکیمی ...» را می خوانند و در آخر بیت «نرسد ناله سعدی به کسی ...»کدام درست است؟
user_image
هادی
۱۳۹۴/۰۱/۰۷ - ۰۴:۵۵:۲۳
به نظر بنده حذف عبارت به قرینه لفظی است بدین معنا:هر که سودای تو دارد چه غم از هر که سودای جهانش باشد.پس همان "هر که" صحیح است.
user_image
هادی
۱۳۹۴/۰۴/۲۰ - ۲۳:۳۴:۱۸
استاد شفیعی کدکنی در کتاب "شعر و موسیقی"بر ابیات "هر که سودای تو دارد.." و "ز هر چه هست گزیرست و ناگزیر از دوست/به قول هر که جهان مهر برمگیر از دوست" نقد لطیفی نوشته اند. بر اساس نظر ایشون عبارت "هر که جهان" با عبارت "هر دو جهان" تفاوت معنایی شاذی دارد، به طوری که "هرکه جهان" اعم و اکمل است نسبت به "هر دو جهان". به این ترتیب سعدی با استفاده از عبارت "هرکه جهان" غور معنایی خویش را به رخ میکشد. بنابراین "هرکه جهان" به معنای هر جهانی است که وجود داشته باشد (اعم از دنیا و عقبی) که میتواند شامل هر جهان قابل تصور دیگری نیز باشد.
user_image
هادی عدلو
۱۳۹۴/۰۴/۲۰ - ۲۳:۵۷:۰۳
در مورد "هر که جهان" اشعار زیر از سعدی را ببینید:"طمع وصل تو می‌دارم و اندیشه هجر / دیگر از هر چه جهانم نه امیدست و نه بیم"" اگر چه هر چه جهانت به دل خریدارند / منت به جان بخرم تا کسی نیفزاید""آن دم که خبر بودم از او تا تو نگویی / کز خویشتن و هر که جهانم خبری بود""عشق روی تو حرامست مگر سعدی را / که به سودای تو از هر که جهان بازآمد ""چون مرا عشق تو از هر چه جهان بازاستد / چه غم از سرزنش هر که جهانم باشد "با توجه به ابیات بالا به نظر میرسد استفاده از "هر که جهان" و "هرچه جهان" در شعر سعدی معمول است. نظر بالا را به این صورت تکمیل میکنم که هر که جهان و هر چه جهان " به معنای (جهان و هر چه / که در او هست) می باشد. به نظر می رسد نظرهایی که در بالا داده شده و گفته شده "هر دو جهان صحیح است" بیشتر به خاطر شهرت شعر و آواز استاد محمد رضا شجریان در راست پنجگاه است که در آن "هر دو جهان" خوانده شده است (شاید به خاطر سهل بودن فهم شعر).به هر حالا با توجه به (برخی شکسته دانند برخی نشته خوانند / چون نیست خواجه حافظ معذور دار مارا) این نظر و تفسیر تنها بر پایه صحیح بودن معنایی شعر نوشته شده و هیچ ربطی به دلالت سند و گفته اصلی سعدی ندارد.
user_image
فرهاد
۱۳۹۴/۰۵/۰۹ - ۰۹:۰۴:۱۱
در شرح غزل شماره96و332ازکتاب دکتر خطیب رهبر عبارت هرکه جهانش به معنی هرکسی که در جهان باشد آمده است.معنی بیت این گونه آمده:هرکس که عشق تو را در سر پرورد،وی را پروایی از هرکه در گیتی باشد نیست.(نگرانی و ترسی از اغیار ندارد)
user_image
سید مهدی افضلی
۱۳۹۴/۱۰/۱۰ - ۱۱:۰۶:۰۳
هرکه جهانش بخوانیم یا هرچه جهانش یا هر دو جهانش؟دکتر شفیعی کدکنی برآنند که در بسیاری از تفاوت خوانش ابیات این طبع خوانندگان فارسی زبان است که به تغییر و گزینش واژه ها ،دست می زند. همچنان که در مصرع معروف ( کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران ) در اصل (ناله آید ) بوده است . استاد می گوید: " این تصرف هنرمندانه ی ذوق جامعه بوده که صورت ( کز سنگ ناله خیزد ) را جانشین سخن سعدی کرده است " ( رستاخیز کلمات.ص 395. انتشارات سخن.1391 )پس بر اساس این دیدگاه ( هر دو جهانش ) موافق طبع خوانندگان فارسی زبان است و چاره ای جز پذیرش آن نیست.
user_image
غلام
۱۳۹۴/۱۲/۰۹ - ۰۳:۰۶:۰۳
سلام دوستان نظر همه شما محترم است ولی در عرفان اساس بر این است که هرکه عشق آن محبوب در دلش افتاد به هر دو دنیا پشت پا می زند و نمی شود عاشق بود و میل به دنیا یا آخرت داشت. از آنجا که عشاق فقط غم معشوق را می خورند شاید درست نباشد که بگوییم سعدی گفته است هرکه عاشق تو شد نسبت به کسی که از دنیا بهره مند است بی تفاوت است و غم صاحبان دنیا را نمی خورد. چون در نظر عاشقان دنیا بی ارزش است و ارزش واقعی، معشوق است. کسیکه معشوق را داشته باشد خود به خود دنیا را هم دارد ولی کسیکه عاشق دنیا باشد نمی تواند بر غیری عاشق باشد چون در دیدگاه عرفا در یک دل دو عشق نمی گنجد. پس از مصرع اول می توان این طور نتیجه گرفت که عاشق تو نسبت به همه چیز بی تفاوت است.
user_image
مهدی
۱۳۹۴/۱۲/۱۲ - ۰۰:۰۵:۵۲
با توجه به سابقه سعدی در اشعارش، هر که جهانش درست است . سعدی رندتر از آن است که به جمله هر دو جهانش اکتفا کند.با توجه به دو کلمه اندیشه و بیم در مصرع دوم ، در مصرع اول باید مخاطبش دیگران باشد نه تعریف از خودش .می گوید هر که سودای تو را در سر دارد چه غمی دارد که دیگران چه می کنند و چه در سر دارند و سودای چه دارند ، و نگران تو چه بیم و اندیشه ای از دیگران دارد.کلمه دیگران چون در مصرع دوم هست پس در مصرع اول هم باید باشد که همان هرکه هست.
user_image
حسام
۱۳۹۵/۰۳/۱۴ - ۱۲:۴۴:۲۲
بیت پنجم مصراع اول :به جفایی و قفایی نرود عاشق صادقبه جفایی و قفایی نرود عاشق (( ساعی ))ساعی صحیح است
user_image
مجتبی
۱۳۹۵/۰۷/۱۶ - ۰۶:۰۸:۱۲
با سلام خدمت بزرگواران،تازه شما سر هر دو جهان یا هرکه جهان مصرع اول بحث میکنید و بنده میگم حتی ترک جهانش هم میتونه باشه."هرکه سودای تو دارد چه غم از ترک جهانش"یعنی به زبان عامیانه؛ میمیرم برات
user_image
انوشه
۱۳۹۵/۰۷/۲۷ - ۱۱:۱۰:۵۷
با سلام به نظر میرسه این غزل شرحی عارفانه است به این فراز مکرر قرآنی که آن دسته از مردم که ایمان دارند و کار درست پیشه میکنند "لا خوف علیهم و لا هم تحزنون" (غم و بیم ندارند)نگاه کنید به سوره بقره آیه 62 و چندین مثال مشابه
user_image
وفایی
۱۳۹۵/۱۱/۲۳ - ۰۹:۱۵:۳۲
درسی که از این غزل سعدی می گیریم : یکی از راه های امتحان کردن عاشق این است که یک پس گردنی ( قفا ) به عاشق بزنید ، اگر همینطوری وایستاد و نگاه کرد یعنی عاشق است . اما اگر بهش برخورد و گذاشت رفت ، یعنی دروغ می گوید و عاشق نیست .
user_image
۷
۱۳۹۶/۰۳/۱۳ - ۱۶:۴۳:۳۷
هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانشنگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش195چون مرا عشق تو از هر چه جهان بازاستدچه غم از سرزنش هر که جهانم باشد
user_image
سعید
۱۳۹۶/۱۱/۲۹ - ۱۴:۲۴:۵۳
با عرض سلام و تشکرظاهرا در بیت زیر به جای واژه ی "است" به اشتباه "لست" تایپ شده است.چه گنه کردم و دیدی که تعلق ببریدیبنده بی جرم و خطایی نه صواب لست مرانشاگر چنین است لطفا اصلاح فرمایید.
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
علی
۱۳۹۷/۰۱/۲۰ - ۱۷:۵۹:۵۷
اسحاق جان ممنون بابت معنایی که برای مصرع اول نوشتید. واقعا مفید بود. این نکته رو هم اضافه کنم که در صورتیکه این معنی رو فرض بگیریم کاملا با مصراع دوم همون بیت مطابقت معنایی پیدا میکنه.
user_image
غلامرضا شرفی‌زاده
۱۳۹۷/۰۴/۱۶ - ۱۷:۵۴:۲۸
دروددوستان درباره مصرع اول نظرات خوبی داشتن. ضمن سپاسگزاری، باید عرض کنم (هر که جهانش) ممکنه دارای معنای کامل و بلندی باشه، اما با سلاست زبان عالیجناب سعدی و سهل بودن زبان ایشون هماهنگی و هم‌خوانی نداره.شاد و فیروز باشید
user_image
ایرانی
۱۳۹۷/۰۶/۱۲ - ۰۸:۳۵:۰۵
به به لذت بردم. چه شیرین سخنی سعدیا.
user_image
مهدی
۱۳۹۷/۰۸/۱۲ - ۱۸:۲۹:۳۲
به نظر بنده "هر که جهانش" میتواند به معنی "هر که جهان او راست" یعنی "هر که جهان از آن اوست" باشد.البته با نظر هادی هم موافقم، یعنی مبتواند به معنی "هر که در جهان است" باشد که در این صورت "ش" می شود ضمیر شخصی متصل و یا مضاف الیه برای "غم".البته این بدان معنا نیست که بقیه معانی مطروحه مطرودند. این از غنای یک شعر است که بتوان سناریوهای معنایی مختلفی برای آن در نظر گرفت.
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۸/۱۷ - ۰۸:۳۲:۳۹
هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانشنگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانشهر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش سوداست.(جهانپرست است)هر که جهان و (جانش) تویی از جهان و جهانیان او را چه باک?
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۸/۱۷ - ۰۸:۴۳:۴۲
گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلافمن که در خلوت خاصم خبر از عامم نیستبه خدا و به سراپای تو کز دوستیتخبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیستسعدیا نامتناسب حیوانی باشدهر که گوید که دلم هست و دلارامم نیست
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۸/۱۷ - ۰۹:۰۸:۳۷
یا چشم نمی‌بیند یا راه نمی‌داندهر کاو به وجود خود دارد ز تو پرواییامید تو بیرون برد از دل همه امیدیسودای تو خالی کرد از سر همه سوداییگویند تمنایی از دوست بکن سعدیجز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی پخش
user_image
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
۱۳۹۸/۰۱/۰۴ - ۱۷:۰۳:۱۶
سلام و عرض تبریک سال 98هر که سودای تو دارد چه غم از «هر که جهانش»نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانشدر بیت اول اگر به این شکل که در گنجور عزیز وارد شده است «هر که جهانش» بخوانیم می شود با توجیه و تفسیر آن را پذیرفت ولی چه دلیلی دارد که سعدی بگوید هرکس که سودای تو دارد از افرادی که دنبال دنیا هستند یا دنیا دار هستند غمی ندارد.روانی سخن سعدی را مُکدّر نکنیم. درست است که سعدی گاه حذفیات زیبایی دارد ولی حذفی که خود به خود، بخش حذف شده را در ذهن خواننده القاء می کند و نیاز نیست دیگران شرح و توصیفش کنند.در مثالی که دوست عزیزمان فرموده اند:شب چو عقد نماز می‌بندمچه خورد بامداد فرزندمدقیقا در ابیات قبل، بخش حذف شده این بیت را بیان کرده است. سری به این بخش بزنید.اما اگر «هر دو جهانش» بگیریم هم معنا واضح تر و سعدیانه تر است و هم مفهوم بهتری دارد.هرکسی که سودای تو را دارد غم دو جهان را ندارد. اینجا بحث معامله است نه ترس و خوف از کسی.یعنی کسی که به دنبال توست غم هر دو جهان را ندارد، هر دو جهان در این سودا از دست برود غمی نیست دقیقا معادل کلمه رند که حافظ استفاده می کند و در این معانی از ابداعات شخص لسان الغیب است.چند نمونه در همین معنا را از جناب خداوندگار کلام، سعدی بزرگ مرور می کنیم:دنیا به چه کار آید و فردوس چه باشداز بارخدا به ز تو حاجت نتوان خواستاز دل برون شو ای غم دنیا و آخرتیا خانه جای رخت بود یا مجال دوستهر کس غم دین دارد و هر کس غم دنیابعد از غم رویت غم بیهوده خورانندگر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبیچون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نبایدبه خاک پای عزیزان که از محبت دوستدل از محبت دنیا و آخرت کندموفای یار به دنیا و دین مده سعدیدریغ باشد یوسف به هر چه بفروشیایام عزت مستدام
user_image
گویان
۱۳۹۸/۰۵/۳۱ - ۱۴:۵۵:۲۹
دوستان لطفا ”ش”جهانش را به هرکه سودای تو دارد منتسب کنیدو جهاندن را در نظر بگیریدبا توجه به اینکه جهاندن معنای به زور ستاندن هم میدهدشاید معنای متفاوتی بدست بدهدچه اینکه در سودا این اتفاق می افتدمصرع بعدی هم در. همین راستاست
user_image
سروش رزمی
۱۳۹۹/۰۴/۱۴ - ۱۸:۳۰:۲۷
از آنجا که در مصرع دوم بیت اول به بیتوجهی عاشق نسبت به دیگران اشاره شده درنظرم جالب نیست در مصرع اول هم به نوعی به این موضوع اشاره شده باشد که عاشق نسبت به دیگران یعنی افرادی که جهان (یا سودای جهان) را دارند بی توجه و در نتیجه بی غم است. از این رو (هر دو جهانش) را مناسب تر میبینم. با سپاس
user_image
سامان
۱۳۹۹/۰۶/۰۱ - ۰۰:۴۷:۲۴
دوستان عزیزی که به اجرای استاد شجریان در کنسرت همنوا با بم ارجاع دادند اگر با دقت بیشتری گوش بدهند متوجه خواهند شد که استاد هر دو صورت رو میخونن در این اجرا؛بار اول "هر دو جهان" و بلافاصله در ادامه و با تکرار بیت، "هر که جهان" رو میخونن.
user_image
ناصر
۱۳۹۹/۰۶/۰۲ - ۰۵:۱۸:۵۷
کسی نمی‌تونه مطمئن باشه که نسخه اصلی چی بوده. ولی بنده اگر به جای سعدی و شما بودم مصرع اول رو به شکل زیر می‌نوشتم که بسیار معنی هم می‌ده. هر که سودای تو دارد چه غم از ترک جهانشحتی به نظر من ممکنه کاتب نسخ قدیمی با شنیدن این بیت از زبان کسی "ترک جهانش" رو "هرکه جهانش" شنیده باشه و با توجه به این‌که در بیشتر نسخ معتبر به این شکل نوشته شده این احتمال زیاد هست.به نظر من "هرکه جهانش" بسیار بی معنی است و در شرایطی که لا‌اقل دو جایگزین بسیار فصیح‌تر به ذهن من و شما می‌رسه از سعدی واقعا بعید هست که گزینه بدتر رو انتخاب کنه.
user_image
سروش محمدی فارسانی
۱۳۹۹/۰۶/۱۰ - ۰۱:۰۲:۴۲
"ترک جهانش" صحیح می باشد.
user_image
آرش
۱۳۹۹/۰۷/۱۹ - ۰۹:۱۱:۰۵
با دروددر مصرع اول بیت اول «هرکه جهانش»صحیح است.با توجه به مصرع دوم که در آن «دگرانش» آمده و همچنین با توجه به ابتدای بیت که با «هر که»شروع میشوداین معنی را میتوان از مصرع اول برداشت کرد: هرکسی خواهان تو(معشوق) است از دیگرانی که در جهان سودای همان معشوق را در سر دارند(به عنوان رغیب) هیچ غمی ندارد
user_image
علی
۱۳۹۹/۰۸/۱۹ - ۱۳:۲۰:۳۹
جناب آقای محمود ادیب آیا به محمدرضا شفیعی کَدْکَنی باور دارند؟ بله مرحوم شجریان ادیب نبود اما در خواندن درست اشعار از یزرگان شعر کمک می گرفت. احتمالا آدرس شما رو نداشت.
user_image
بابک سلیمانی
۱۳۹۹/۱۰/۲۸ - ۰۷:۱۰:۵۲
اولین مصرع چه غم از هر دو جهانش
user_image
احمد
۱۳۹۹/۱۲/۱۹ - ۱۴:۰۶:۴۲
سلام همان «هر که جهانش» صحیحتر هست. هر که جهانش هر کسی که او را بجهاند (براند و دور کند) در مصرع دوم هم داره «نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش» یعنی هر کسی که سودای تو دارد از راندنش ترسی ندارد
user_image
هادی
۱۴۰۰/۰۱/۳۰ - ۱۳:۳۹:۳۳
سلام. دوستان و اساتید لطفا شعر رو ترجمه ساده کنید تا من و امثال من بفهمیم معنی شعر را. حتی یک نفر هم شعر را معنی نکرده...
user_image
علیرضا دباغ (باران)
۱۴۰۰/۰۹/۱۳ - ۱۵:۰۶:۰۳
به نظر من مصرع نخست  چنین صحیح و با معنا است: هر که سودای تو دارد  چه غم از  هردو جهانش و میبایست در هنگام خواندن این مصرع تاکید را بر "تو " قرار دهیم  تا  احوالی که از چنان عاشقی گفته شده است بهتر درک شود   
user_image
حامد سلطانی
۱۴۰۱/۱۱/۲۴ - ۱۵:۳۰:۱۲
هر که سودای تو دارد چه غم از ترک جهانش .....ترک کردن یعنی رها کردن چیزی که قبلا برای فرد ارزشمند بوده
user_image
مهیار
۱۴۰۱/۱۲/۲۶ - ۰۲:۵۵:۵۲
توسن: اسب، باره
user_image
پویان ساعدی
۱۴۰۲/۰۲/۱۸ - ۱۵:۰۸:۵۴
درود. باتوجه به نظمِ آوایی، ایهام و پرمحتوا بودنِ اشعارِ سعدی، مصرعِ یکم‌ بیشتر احتمال می‌ره که بصورت «هرکه سودای تو دارد چه غم از هرکه جهانش» باشه. از لحاظ آوایی: هرکه ..... هرکه ایهام: هرکه جهانش دو معنی می‌تونه داشته باشه؛ ۱- هرکسی که جهان از آنِ او باشد ۲- هرکسی که او را بجهانی و طرد کنی. در کل هرکدام از عبارات فوق را استفاده کنیم، چیزی زیبایی‌های این شعر عوض نمی‌شه.
user_image
احسان ن
۱۴۰۲/۱۰/۲۸ - ۲۳:۰۸:۲۶
کساییکه میگن چه غم از هر دو جهانش درسته یا معنی غم رو نمیدونن یا کاربرد از رو یا مفهوم جهان رو. اصلا غم از هر دو جهان یعنی چی؟ که اینقدر اصرار دارید اینطور شیواتره. کجاش زیبا و شیوا ست؟ غم رو اگه بمعنی ناراحتی گرفتین که باید با حرف اضافه در بیاد اگه بمعنای ترسه که جمله اینطور بیمعنی میشه کی از دنیاها میترسه که عاشق مورد نظر سعدی ازش ترسی نداره. کی تا حالا گفته من از جهان میترسم که حالا عاشق شعر سعدی گفته من نمیترسم. چرا فقط بصرف اینکه دو جهان به گوش شماها آشناتره میخواین زورچپون شعر شاعر بکنید. چه غم از هر دو جهانش کلا غلط و بی معنیه. گنجور گرامی لطفا متن غلط رو وارد نکنین این ربطی به تفاوت نسخ نداره. غلط معناییه و باید تصحیح بشه. اینجا نوشتم چون معمولا وقتی ویرایش میزنی یه
پاسخ کلیشه ای میاد که نسخه ما اینجوری بوده.