سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۳۴

۱

قیامت باشد آن قامت در آغوش

شراب سلسبیل از چشمه نوش

۲

غلام کیست آن لعبت که ما را

غلام خویش کرد و حلقه در گوش

۳

پری پیکر بتی کز سحر چشمش

نیامد خواب در چشمان من دوش

۴

نه هر وقتم به یاد خاطر آید

که خود هرگز نمی‌گردد فراموش

۵

حلالش باد اگر خونم بریزد

که سر در پای او خوشتر که بر دوش

۶

نصیحتگوی ما عقلی ندارد

برو گو در صلاح خویشتن کوش

۷

دهل زیر گلیم از خلق پنهان

نشاید کرد و آتش زیر سرپوش

۸

بیا ای دوست ور دشمن ببیند

چه خواهد کرد گو می‌بین و می‌جوش

۹

تو از ما فارغ و ما با تو همراه

ز ما فریاد می‌آید تو خاموش

۱۰

حدیث حسن خویش از دیگری پرس

که سعدی در تو حیران است و مدهوش

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 794
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 655
حمیدرضا محمدی :
فاطمه زندی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :

نظرات

user_image
ناز بانو
۱۳۹۳/۰۶/۱۳ - ۱۳:۳۰:۴۱
درود بی پایان بر سعدی شیرین سخن شکر شکن
user_image
امین
۱۳۹۴/۰۱/۲۳ - ۱۶:۳۸:۳۲
سعدی بدجوری اهل داستان بوده هااااکه سر در پای او خوش تر که بر دوش
user_image
بشیری
۱۳۹۴/۰۶/۲۵ - ۱۰:۲۲:۱۷
پری پیکر بتی کز سحر چشمشنیامد خواب در چشمان من دوشحلالش باد اگر خونم بریزدکه سر در پای او خوشتر که بر دوششیطون بوده ها
user_image
میلاد
۱۳۹۴/۰۶/۲۵ - ۱۰:۳۶:۲۵
%99 موافقم که خوشتر که بر دوش
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۶/۲۵ - ۱۷:۱۷:۵۴
جهنم و ضرر 1 درصد روش که سر در پای او خوشتر که بر دوش هاهاهاسعدی به این باهالی جوون
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۶/۲۵ - ۱۷:۲۶:۴۳
برادر شایق بفرما تفسیر عرفانی کن فیوض ببریم تا فیوز نپریده و بی برق نشدیم
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۳/۰۵ - ۰۴:۵۶:۲۲
قیامت باشد آن قامت در آغوششراب سلسبیل از چشمه نوشچشمه نوش=دهان شیرین یارقد و بالای آن فتنه در آغوش مرده را زنده کند و بوسیدن دهان شیرینش چون شرابنوشی از چشمه بهشت است
user_image
alireza۰fa
۱۳۹۵/۰۶/۰۷ - ۱۴:۰۲:۱۷
چند شعری که در این وزنه بسیار زیباست.
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۹/۰۷ - ۲۲:۵۶:۰۸
حلالش باد اگر خونم بریزدکه سر در پای او خوشتر که بر دوشدر پای تو افتادن شایسته دمی باشدترک سر خود گفتن زیبا قدمی باشدرقص از سر ما بیرون امروز نخواهد شدکاین مطرب ما یک دم خاموش نمی باشد
user_image
مهران
۱۳۹۶/۰۲/۱۰ - ۱۶:۳۰:۵۵
نصیحتگوی ما عقلی نداردبر او گو در صلاح خویشتن کوشحافظ هم می گوید:نصیحتگوی رندان را که با حکم قضا جنگ استدلش بس تنگ می بینم مگر ساغر نمی گیردامان از دست نصیحتگویانی که چون خودشان حالشان بد است میخواهند حال دنیا را خراب کنند
user_image
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
۱۳۹۷/۱۲/۲۵ - ۱۸:۰۷:۵۸
حلالش باد اگر خونم بریزدکه سر در پای او خوشتر که بر دوشدوش در اینجا مشخص است که معنای شانه می دهد اما باز می توان دو مضاف الیه برایش تصور کرد یکی دوش یار و یکی دوش خود سعدییعنی اگر محبوب سرم را بزند و خونم را بریزد رواست چون سر اگر در پای یار بیفتد بهتر است که بر دوش یار باشد معنی دوم: بهتر است که سرم روی دوشم (روی تنه ام) باشداگر کسی اهل سعدی باشد هیچ کسی را پاکبازتر از سعدی نمی یابد انگار این موجود (که نه انسانش می توان خواند و نه فرشته و نه هیچ چیز دیگر. فقط می شود او را سعدی گفت) هیچ وجود و اختیاری از خود نداشته است و در کمتر غزلی است که این معنا نیامده باشد
user_image
Lover
۱۳۹۸/۱۲/۲۰ - ۱۵:۴۱:۳۸
لطفا بیت اول را برای من یه نفر معنی کنه