سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۴۰

۱

هر کسی را هوسی در سر و کاری در پیش

من بی‌کار گرفتار هوای دل خویش

۲

هرگز اندیشه نکردم که تو با من باشی

چون به دست آمدی ای لقمه از حوصله بیش

۳

این تویی با من و غوغای رقیبان از پس

وین منم با تو گرفته ره صحرا در پیش

۴

همچنان داغ جدایی جگرم می‌سوزد

مگرم دست چو مرهم بنهی بر دل ریش

۵

باور از بخت ندارم که تو مهمان منی

خیمه پادشه آن گاه فضای درویش

۶

زخم شمشیر غمت را ننهم مرهم کس

طشت زرینم و پیوند نگیرم به سریش

۷

عاشقان را نتوان گفت که بازآی از مهر

کافران را نتوان گفت که برگرد از کیش

۸

منم امروز و تو و مطرب و ساقی و حسود

خویشتن گو به در حجره بیاویز چو خیش

۹

من خود از کید عدو باک ندارم لیکن

کژدم از خبث طبیعت بزند سنگ به نیش

۱۰

تو به آرام دل خویش رسیدی سعدی

می خور و غم مخور از شنعت بیگانه و خویش

۱۱

ای که گفتی به هوا دل منه و مهر مبند

من چنینم تو برو مصلحت خویش اندیش

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 797
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 538
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
farzan
۱۳۹۳/۰۶/۲۹ - ۱۱:۱۳:۴۶
بی‌کار = > بی چاره لقمه => لعبت
user_image
میلاد احمدی
۱۳۹۳/۰۹/۲۴ - ۰۷:۵۳:۵۰
آواز افشار این غزل با صدای استاد اصغر شاهزیدی بسی شنیدنی است.
user_image
بحرالعلومی
۱۳۹۴/۰۱/۰۷ - ۰۲:۲۴:۵۵
لقمه از حوصله بیش معادل با تعبیر امروزی لقمه بزرگتر از دهان است
user_image
محسن
۱۳۹۴/۰۴/۱۷ - ۱۶:۰۸:۴۷
سعدی توکیستی شعری خیلی خوب بود
user_image
علی عباسی
۱۳۹۵/۰۴/۰۷ - ۰۳:۵۷:۰۵
""شنیدم‌ که‌ یک‌ وقت‌ مجمر شاعر دربار فتحعلی‌شاه‌ ادعا کرد که‌ می‌تواند به‌ خوبی‌ سعدی‌ غزل‌ بسازد. به‌جرم‌ این‌ بی‌ادبی‌ او را به‌ زندان‌ افکندند. از زندان‌ برای‌ ادبای‌ وقت‌ پیغام‌ فرستاد که‌ بهترین‌ غزل‌ سعدی‌ راانتخاب‌ کرده‌، برای‌ او بفرستند تا جواب‌ آن‌ را بگوید. غزل‌ سعدی‌ که‌ انتخاب‌ کردند و غزلی‌ که‌ مجمر در جواب‌آن‌ ساخت‌ چنین‌ است‌:هرکسی‌ را هوسی‌ در سر و کاری‌ در پیش‌من‌ بیچاره‌ گرفتار هوای‌ دل‌ خویش‌هرگز اندیشه‌ نکردم‌ که‌ تو با من‌ باشی‌چون‌ به‌ دست‌ آمدی‌، ای‌ لقمة‌ از حوصله‌بیش‌؟این‌ تویی‌ با من‌ و غوغای‌ رقیبان‌ از پس‌؟واین‌ منم‌ با تو گرفته‌ ره‌ صحرا در پیش‌؟هم‌چنان‌ داغ‌ جدایی‌ جگرم‌ می‌سوزدمگرم‌ دست‌ چو مرهم‌ بنهی‌ بر دل‌ ریش‌باور از بخت‌ ندارم‌ که‌ تو مهمان‌ منی‌خیمة‌ پادشه‌ آن‌ گاه‌ فضای‌ درویش‌؟زخم‌ شمشیر غمت‌ را ننهد مرهم‌ کس‌طشت‌ زرینم‌ و پیوند نگیرم‌ به‌ سریش‌عاشقان‌ را نتوان‌ گفت‌ که‌ باز آی‌ از مهرکافران‌ را نتوان‌ گفت‌ که‌ برگرد از کیش‌منم‌ امروز و تو و مطرب‌ و ساقی‌ و حسودخویشتن‌ گو به‌ در حجره‌ بیاویز چو خیش‌من‌ خود از کید عدو باک‌ ندارم‌ لیکن‌کژدم‌ از خبث‌ طبیعت‌ بزند سنگ‌ به‌ نیش‌تو به‌ آرام‌ دل‌ خویش‌ رسیدی‌، سعدی‌می‌ خور و غم‌ مخور از شنعت‌ بیگانه‌ وخویش‌ای‌ که‌ گفتی‌ «به‌ هوا دل‌ منه‌ و مهر مبند»من‌ چنینم‌، تو برو مصلحت‌ خویش‌ اندیش‌(سعدی‌)تو اگر صاحب‌ نوشی‌ و اگر ضارب‌ نیش‌دیگران‌ راست‌، که‌ من‌ بی‌خبرم‌ از تو زخویش‌به‌ چه‌ عضو تو زنم‌ بوسه‌؟ نداند چه‌ کندبر سر سفرة‌ سلطان‌ چو نشیند درویش‌از تو در شکوه‌ و غافل‌ که‌ نشاید در عشق‌طفل‌ نادانم‌ و آگه‌ نه‌ ز نادانی‌ خویش‌زلف‌ بر دوش‌ و سخن‌ بر لب‌ و غافل‌ که‌مراست‌مشگ‌ بر سینة‌ مجروح‌ و نمک‌ بر دل‌ ریش‌همه‌ درخورد وصال‌ تو و ما از همه‌ کم‌همه‌ حیران‌ جمال‌ تو و ما از همه‌ بیش‌میزنی‌ تیغ‌ و ندانی‌ که‌ چه‌ سان‌ می‌گذریم‌گرگ‌ در گله‌ ندارد خبر از حالت‌ میش‌آخر این‌ قوم‌ چه‌ خواهند ز جان‌های‌ فکار؟آخر این‌ جمع‌ چه‌ جویند ز دل‌های‌ پریش‌؟به‌ رهی‌ می‌روم‌ اما به‌ هزاران‌ امیدقدمی‌ می‌نهم‌ اما به‌ هزاران‌ تشویش‌تا چه‌ با دردکشان‌ می‌رود از آتش‌ می‌صوفیان‌ را چو به‌ افلاک‌ برد دود حشیش‌رفت‌ مجمر به‌ در شاه‌، بگو گردون‌ راهرچه‌ کردی‌ به‌ من‌، آید پس‌ از زینت‌ در پیش‌(مجمر)به‌ نظر من‌ سعدی‌ ده‌ها غزل‌ بهتر از این‌ دارد ضمناً مجمر نتوانسته‌ است‌ حتی‌ در مورد همین‌ غزل‌ باسعدی‌ برابری‌ کند."".به نقل از مقاله یی باعنوان "جستجویی برای بهترین غزل سعدی " از دانشمند فقید مسعود فرزاد
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۴/۲۳ - ۰۷:۵۶:۳۰
هرگز اندیشه نکردم که تو با من باشیچون به دست آمدی ای لقمه از حوصله بیش؟!باور از بخت ندارم که تو مهمان منیخیمه پادشه آنگاه فضای درویش!!چند سال پیش شعری با این مضمون گفتم که امیدوارم بزرگان کودک طبیعت را خوش آید : A great guestToday i have invited a great guest Into my heartI should clean the houseAnd throw away all junkI'm going to decorate the houseWith music, flowers and poemsI should make the house largerI have a great guestAnd i do not expect him to turn small to fit in my houseدوستان اگر در متن شعر غلط دستوری یافتید با اصلاح آن مرا مرهون لطف خود کنید.
user_image
بابک چندم
۱۳۹۵/۰۴/۲۳ - ۱۹:۰۳:۰۷
روفیا جان،I should clean -> I shall cleanAll junk-> all the junkI should make the house larger-> I will makeDo not expect him to turn small-> do not expect him to turn smallerتوصیه می شود
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۴/۲۴ - ۰۳:۱۹:۱۱
بابک جان شب زنده دارسپاسگزارم از شما دوست عزیزدر دانشگاه شیراز بیشتر منابع درسی ما به زبان انگلیسی بودند و برخی اساتید به زبان انگلیسی درس می دادند!فقط شما تصور کنید یک بچه ساده شهرستانی در بدو ورود به دانشگاه با چنین اساتیدی روبرو شود، به یاد دارم چقدر وحشت می کردم که امروز من از کل این دو ساعت کلاس بیش از دو جمله دستگیرم نشد! در دستور زبان شعر و محاوره هنوز چندان خوب نیستم گرچه مخزن واژگانم نسبتا غنیست، از یادگیری زبان و تفننات زبانی لذت می برم. پدرم دو جلد کتاب تاریخی معتبر از جنگ جهانی اول و دوم ترجمه کرده است و در کودکی و نوجوانی با مترجم حسن انوشه و کتاب هایش زندگی کرده ام. هر کتاب خوبی که فکرش را بکنید در دسترس من بود گرچه بیشترشان را نخواندم. این تاریخچه مختصر بسنده است برای اینکه بدانیم چرا و چگونه یک انسان به دنیای کلام دل می بندد! با پوزش از سایت و کاربران خیال می کردم در محاورات امروزی انگلیسی واژه shall کمتر در جمله مثبت و بیشتر در جمله پرسشی وقتی یک offer به کسی داده می شود به کار می رود، مثل :میخواهی به دوستانت زنگ بزنم؟Shall I call yr friends?
user_image
بابک چندم
۱۳۹۵/۰۴/۲۴ - ۰۵:۵۲:۵۱
روفیا جان،به گمانم
پاسخ را در این لینک بیابی:پیوند به وبگاه بیرونی/به کاربرد دوم و سوم shall توجه کن.اگر روشن نبود و یا پرسش دیگری باشد در خدمتم...
user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۵/۰۴/۲۴ - ۱۰:۳۸:۰۲
روفیای گرامی،با اینکه انگلیسی من حتا از رییس جمهور پیشین آمریکا،جرج بوش هم بدتر است، زحمت افزا میشوم( کتابی در دستور زبان انگلیسی دارم که سالها خاک میخورد و دم بر نمی آورد باعث خیر شدید)در باب افعال وجهی چنین خواندم:modal verbsshall:1 expresses law and rulesyou shall abide by the law2 some thing take place or exist in the future 1-2to offer shall we dance2-2suggestionshall i open the window3-2future expressions and promisesi shall see you tomorrow at 6 pm.should :1-personal opinionyou should see a doctor2- asking the opinion of someonewhat should we do now3-to express that we wish some thin g had happened, but it did notyou should see that movie4-used something expectedevery body should arrive at 10 amبا امید بخشایش، فارسی من اما. بسیار بهتر از رییس جمهور کنونی ایران و دارودسته کدخدا سالار است."سرزده می آید عشق نمی دانی کی ، کجا، چگونه می آید عشقسرزده می آید عشق خانه آراسته ای به انتظار. دروازه دل گشاده فراخ بر در خانه نمی کوبد عشق از پنجره می آید عشق از بی راهه می آیدعشق از ره به درت میکند عشق، در به درت میکند عشق از خود به درت میکند عشق با این همه خوش می آید عشق"
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۴/۲۵ - ۰۰:۴۷:۳۵
سپاس سپاس سپاس...خداوندا شبش را روز گردانچو صبحش در جهان پبروز گردان
user_image
نادر..
۱۳۹۵/۱۱/۰۷ - ۲۳:۰۲:۵۸
دوستانزنده یاد قمرالملوک وزیری ابیات آغازین این غزل دلکش را در نغمه بیات اصفهان به زیبایی تمام اجرا کرده ..
user_image
محمد
۱۳۹۶/۰۱/۲۷ - ۱۱:۱۳:۱۴
استاد فقید فرامرز پایور این شعر را با صدای آسمانی سنتور خودشان خوانده و قبل تر از ایشون هم پروانه با صدای ساز سنتور حبیب سماعی این شعر را اجرا کرده .در مورد این شعر به این کلام حضرت سعدی اکتفا میکنم که فرمودزمین به تیغ بلاغت گرفته ای سعدیدریغ مدار که جز فیض آسمانی نیست
user_image
محمد
۱۳۹۶/۰۲/۲۳ - ۱۹:۲۲:۰۳
در بیت " منم امروز و تو و مطرب و ساقی و حسود/خویشتن گو به در حجره بیاویز چو خیش"، "خیش" به معنی پرده است که می‌آویزند.
user_image
omid
۱۳۹۶/۰۳/۰۴ - ۰۷:۲۱:۵۱
در گلهای رنگارنگ شماره 371 ..استاد دکلمه ایران.بانو آذر پژوهش با مهارت وصف نشدنی قسمت هایی از این شعر رو دکلمه میکنند.که بسیار زیباست