سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۴۲

۱

یار بیگانه نگیرد هر که دارد یار خویش

ای که دستی چرب داری پیشتر دیوار خویش

۲

خدمتت را هر که فرمایی کمر بندد به طوع

لیکن آن بهتر که فرمایی به خدمتگار خویش

۳

من هم اول روز گفتم جان فدای روی تو

شرط مردی نیست برگردیدن از گفتار خویش

۴

درد عشق از هر که می‌پرسم جوابم می‌دهد

از که می‌پرسی که من خود عاجزم در کار خویش

۵

صبر چون پروانه باید کردنت بر داغ عشق

ای که صحبت با یکی داری نه در مقدار خویش

۶

یا چو دیدارم نمودی دل نبایستی شکست

یا نبایستی نمود اول مرا دیدار خویش

۷

حد زیبایی ندارند این خداوندان حسن

ای دریغا گر بخوردندی غم غمخوار خویش

۸

عقل را پنداشتم در عشق تدبیری بود

من نخواهم کرد دیگر تکیه بر پندار خویش

۹

هر که خواهد در حق ما هر چه خواهد گو بگوی

ما نمی‌داریم دست از دامن دلدار خویش

۱۰

روز رستاخیز کان جا کس نپردازد به کس

من نپردازم به هیچ از گفت و گوی یار خویش

۱۱

سعدیا در کوی عشق از پارسایی دم مزن

هر متاعی را خریداریست در بازار خویش

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 798
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 658
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
فرخ مردان
۱۳۹۶/۰۳/۱۶ - ۰۰:۴۳:۱۸
آیا مصراع دوم از بیت اول رو میشه اینجور خواند؟"ای که دستی چرب داری پیش ِتردیوار خویش(=در مقابلِ دیوارِ خیسِ خودت)و اگر نمیشه،معنی ابن مصرع چیه؟
user_image
۰۰
۱۳۹۷/۰۱/۲۹ - ۱۳:۲۷:۱۹
مصرع دوم بیت اول:سرت به کار خودت باشه
user_image
سیاوش فردوسی بختیاری
۱۴۰۲/۰۵/۰۶ - ۰۷:۱۶:۰۰
درود بر دوستان . دست چرب داشتن به معنی ثروتمند بودن و مکنت داشتن هست ‌. سعدی می فرماید تا مسکین دیوار خودت هست نباید به بیگانه بپردازی . اینجا میتونه به همسایگی و آشنایی اشاره داشته باشه . میگه هرکس یاری نزدیک داره با بیگانگان یار نمیشه . ای که دارای ثروت هستی به همسایه خود نگاهی کن