سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۴۳

۱

به عمر خویش ندیدم شبی که مرغ دلم

نخواند بر گل رویت چه جای بلبل باغ

۲

تو را فراغت ما گر بود و گر نبود

مرا به روی تو از هر که عالمست فراغ

۳

ز درد عشق تو امید رستگاری نیست

گریختن نتوانند بندگان به داغ

۴

تو را که این همه بلبل نوای عشق زنند

چه التفات بود بر ادای منکر زاغ

۵

دلیل روی تو هم روی توست سعدی را

چراغ را نتوان دید جز به نور چراغ

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 799
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
الهام
۱۳۹۳/۱۰/۱۸ - ۱۸:۱۸:۴۲
سعدی در این شعر در برابر محبوب خویش اظهار ÷وچی میکند و خو را به صورت کسی که داغ بندگی به ان زده باشند میداند که مجاز از کل موجودات عالم است
user_image
سمانه ، م
۱۳۹۴/۱۲/۲۹ - ۰۹:۳۲:۴۳
سعدی در بیت اول رعایت روال غزل را نکرده ، شاید به عمد، چون قافیه ها همخوانی ندارند
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۷/۲۹ - ۱۵:۵۷:۱۷
به عمر خویش ندیدم شبی که مرغ دلمنخواند بر گل رویت چه جای بلبل باغمرغ راغراغ=دامن کوه=سبزه زارنه در راغ سبزه ، نه در باغ شخ ملخ بوستان خورد و مردم ملخ فردوسی:سپه بود بر دشت هامون و راغ دل رومیان زان پر از درد و داغ .
user_image
امین
۱۳۹۶/۰۳/۰۱ - ۲۲:۱۵:۵۴
سلام.آیا کسی می‌تواند معنای بیت آخر را برای من بگوید. در واقعیت می‌خواهم نقش‌های کلمات را بدانم. آیا سعدی منادا است و «را» گرفته است یا مفعول چون هر چه می‌خوانم معنی نمی‌دهد.با تشکر
user_image
خرم روزگار
۱۳۹۶/۰۳/۰۲ - ۰۸:۵۵:۴۰
امین گرامی به گمانم ؛ " را " در این نیم بیت " رای فک اضافه " است؛ می فرماید دلیل ( راهنمای) سعدی به روی تو ، خود روی توست ، چنانکه چراغ را به نور چراغ می بینیم در همین زمینه نمونه زیبایی از خود شیخ به یاد دارم" همه را دندان به ترشی کند شود، مگر قاضیان را که به شیرینی ".
user_image
خرم روزگار
۱۳۹۶/۰۳/۰۲ - ۰۸:۵۹:۵۵
دندان همه مردم با ( به) ترشی کند میشود ، مگر دندان قاضیان که به شیرینی.
user_image
مهناز ،س
۱۳۹۶/۰۳/۰۲ - ۱۲:۵۴:۳۸
” را “ به مانای برای آمده .برای سعدی دلیل روی تو همان روی توست .آفتاب آمد دلیل آفتاب
user_image
امین
۱۳۹۶/۰۳/۰۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
ممنون.البته در کتابی که من آن را خواندم نیز دلیل را راهنما معنی کرده بود و ین بیت را در کنار آنآفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وی رو متاباورده بود. به هر دو جواب قابل قبول استممنون از همگی.
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۲/۰۲ - ۰۳:۳۴:۴۲
به عمر خویش ندیدم شبی که مرغ دلمنخواند بر گل رویت چه جای بلبل باغب/عم/ر/خی=مفاعلنش/ن/دی/دم=فعلاتنش/بی/ک/مر=مفاعلنغ/د/لم=فعلنامان از فروغی و مرغ دلش که مرغ راغ را پراند
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۲/۰۲ - ۰۳:۴۸:۳۳
به عمر خویش ندیدم شبی که مرغ راغنخواند بر گل رویت چه جای بلبل باغیک شب از عمر خود سراغ ندارم که مرغ دشت و سبزه زار به یاد گل رویت نخوانده باشد چه برسد به من که بلبل باغمچه خوشست مرغ وحشی که جفای کس نبیندمن و مرغ خانگی را بکشند و پر نباشد
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۲/۰۲ - ۰۳:۵۴:۲۸
دوش مرغی به صبح می‌نالیدعقل و صبرم ببرد و طاقت و هوشیکی از دوستان مخلص رامگر آواز من رسید به گوشگفت باور نداشتم که ترابانگ مرغی چنین کند مدهوشگفتم این شرط آدمیت نیستمرغ تسبیح گوی و ما خاموش