سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۴۷

۱

جزای آن که نگفتیم شکر روز وصال

شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال

۲

بدار یک نفس ای قائد این زمام جِمال

که دیده سیر نمی‌گردد از نظر به جَمال

۳

دگر به گوش فراموش عهد سنگین‌دل

پیام ما که رساند مگر نسیم شمال

۴

به تیغ هندی دشمن قتال می‌نکند

چنان که دوست به شمشیر غمزهٔ قتّال

۵

جماعتی که نظر را حرام می‌گویند

نظر حرام بکردند و خون خلق حلال

۶

غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود

عجب فتادن مرد است در کمند غزال

۷

تو بر کنار فراتی ندانی این معنی

به راه بادیه دانند قدر آب زلال

۸

اگر مراد نصیحت‌کنان ما این است

که ترک دوست بگویم تصوریست محال

۹

به خاک پای تو داند که تا سرم نرود

ز سر به در نرود همچنان امید وصال

۱۰

حدیث عشق چه حاجت که بر زبان آری

به آب دیدهٔ خونین نبشته صورت حال

۱۱

سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست

که ذکر دوست نیارد به هیچ گونه ملال

۱۲

به ناله کار میسر نمی‌شود سعدی

ولیک نالهٔ بیچارگان خوش است؛ بنال

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 801
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 698
حمیدرضا محمدی :
فاطمه زندی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :

نظرات

user_image
Reza
۱۳۸۸/۱۲/۲۰ - ۰۴:۰۸:۰۷
با سلاماین غزل با صدای استاد شجریان در کاست قاصدک خوانده شده که گوش دادن به این آواز را به علاقمندان توصیه می کنم.سپاس
user_image
علی
۱۳۸۹/۰۸/۰۸ - ۱۵:۱۲:۴۴
استاد این غزل را در اوج زیبایی در البوم رسوای دل هم خوانده است. توصیه به دوستان که این اجرا را نیز از دست ندهند.
user_image
روزبه
۱۳۸۹/۱۰/۰۹ - ۱۴:۳۵:۲۶
این غزل زیبا را استاد شجریان به همراه استاد حبیب الله بدیعی هم بصورت خصوصی درجمعه هفتم شهریور 1365هم اجرا کرده اندکه واقعا" شاهکاره.
user_image
صادق
۱۳۹۲/۰۲/۲۰ - ۰۸:۳۲:۰۸
در بیت هشتم مصرع دوم فکر میکنم بجای "بگویم" باید "بگوییم" باشد.
user_image
وحید
۱۳۹۳/۰۲/۱۵ - ۱۳:۰۱:۱۶
در مصرع دوم بیت هفتم «ضِلال بادیه دانند قدر آب زُلال» صحیح است.ضلال به معنی گمراهان، یا گم شده گان در راه
user_image
۷
۱۳۹۴/۰۶/۲۲ - ۱۴:۴۱:۰۱
جماعتی که نظر را حرام می‌گویندنظر حرام بکردند و خون خلق حلال
user_image
مصطفی
۱۳۹۵/۰۳/۰۶ - ۰۶:۰۳:۲۸
هیچ بزرگواری میدونه معنای "نیارد" در بیت پیش از پایان چیه؟ بسیار دور میدونم که به معنی "نمی آورد" باشه
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۳/۰۶ - ۰۶:۱۴:۵۱
نیارد=نیاوردسخن به درازا کشید اما داستان عشق دوست همچنان پابرجاست زیرا یاد یارهرگز دلسردی و اندوه نیاورد
user_image
سیدمحمد
۱۳۹۵/۰۳/۰۶ - ۱۶:۲۷:۱۶
هفت و مصطفای گرامیبه نظر نمی رسد به معنای ” نیاورد “ باشددرین صورت ” به “ اضافه می نمایدآنوقت می شود که ذکر دوست نیارد هیچ گونه ملالولی اگر نیارد را به مانای تاب نیاوردن{نیارستن} بگیریم ، میتوان معنی کرد که تا یاد دوست در میان است تاب و توانی برای پرداختن به ناراحتی ها نمی ماند زنده باشید
user_image
گمنام
۱۳۹۵/۰۳/۰۶ - ۱۷:۲۷:۰۸
آ سید ممد گرامی، دانی چرا نشیند سعدی به کنج خلوت؟؟کز دست خوبرویان، بیرون شدن نیارد! ومن از دست کمانداران ابرونمی یارم گذر کردن به هر سو!
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۷/۱۷ - ۱۳:۴۴:۱۸
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیستکه ذکر دوست نیارد به هیچ گونه ملالدقت کنید که: به هیچ گونه=هرگزکه ذکر دوست هرگز ملال نیاورد
user_image
Arash
۱۳۹۵/۱۱/۰۴ - ۱۵:۵۰:۴۶
دوستان به نظر من در مصرع " که ذکر دوست نیارد به هیچ گونه ملال " منظور از گونه ، صورت و چهره است. یعنی ذکر و یاد دوست هیچ چهره ای را غمگین نمیکند. پس نیارد همان نمی آورد است.
user_image
حسن خدابخش
۱۳۹۶/۰۲/۱۷ - ۰۷:۴۰:۲۲
در جواب صادق عزیز من فکر میکنم در بیت هشتم همان بگویم از نظر وزن شعری و استحکام بهتر از بگوییم است.
user_image
حسینی
۱۳۹۶/۰۳/۱۶ - ۱۵:۴۴:۱۴
سوالم از اساتید فن این است چرا سعدی در بیت به خاک پای تو داند که تا سرم نرود که در این مصرع قسم خوردن به خاک پای دوست است نگفته به خاک پای تو سوگند که تا سرم نرود
user_image
مهناز ، س
۱۳۹۶/۰۳/۱۶ - ۱۶:۳۴:۴۱
گرامی حسینی”به خاک پای تو “ خود قسم است دیگر به سوگند نیاز نیست دیگر آنکه به نظر می رسد” داند “ به بیت قبل اشاره دارد ، به نصیحت کننده ، می گوید : پند دهنده می داند که تا سرم نرود. اگر این نظر درست باشد ، شاید باید چنین باشد :به خاک پای تو دانند تا سرم نرودز سر به درنرود همچنان امید وصال.چون نصیحت کنان ، خمع استولی سعدی ست و استاد سخن ، ایراد نمی توان گرفتمانا باشید
user_image
مهناز ، س
۱۳۹۶/۰۳/۱۶ - ۱۶:۳۵:۳۷
ببخشید جمع است
user_image
خرم روزگار
۱۳۹۶/۰۳/۱۶ - ۱۹:۵۱:۱۲
شیخ شیراز در غزلی دیگر چنین میفرماید:' به خاک پای عزیزان ، که از محبت دوستدل از محبت دنیا و آخرت کندم.... و در همان غزل:به خاک پای تو سوگند و جان زنده دلانکه من به پای تو در مردن آرزومندم.
user_image
دستجردی
۱۳۹۶/۰۶/۱۴ - ۱۳:۴۴:۴۱
به نظر من شاه بیت این غزل بیت زیر است :جماعتی که نظر را حرام می‌گویندنظر حرام بکردند و خون خلق حلالاهل شریعت که نگاه کردن به نامحرم را حرام می دانند چرا خون ریختن را حلال می دانند؟ فکر می کنم منظور سعدی این است که زیبارویان با دلبری و طنازی خود خون عاشقان را می ریزند ولی در حکم شرع کسی کاری با آنها ندارد ولی عاشق را حتی از یک نگاه ساده هم محروم کرده اند! الحق که رندی و نکته سنجی را به اوج رسانیده!
user_image
اوات سیف
۱۳۹۶/۰۶/۱۵ - ۰۰:۳۲:۴۴
نیارد به معنی نیاورد است درمعنی بیت به اجمال جناب سعدی میفرمایدبا این که دراین مجلس کلی درباره دوست سخن بمیان اوردیم ولی سخن دوست تمام شدنی نیست و هر چند این سخن طولانی ترهم بشود باز سردرد به بار نیاورد و دوست داشتنی و شنیدنیست.سخن دوست نه انست که اید بمیان ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت (حاج اقا حافظ شیرازی)
user_image
حسن خدابخش
۱۳۹۶/۱۰/۱۱ - ۱۲:۴۱:۳۸
با سلاماگر نیارد را به معنای نیارستن بگیریم، مفهوم درستی ار آن به دست نمی آید و ارتباط معنایی با مصرع اول نیز از بین می رود. پس بهتر است نیارد را به معنای نیاورد بگیریم و هیچ گونه را هم به معنای هرگز یا به هیچ روی بیاوریم تا بیت از نظر معنایی درست باشد.
user_image
۷
۱۳۹۶/۱۰/۱۸ - ۱۵:۲۲:۱۲
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیستکه ذکر دوست نیارد به هیچ گونه ملالهمانگونه که پیشتر آورده شد نیارد در نیم بیت دوم همان نیاورد است که از ریشه آردن است که خود کوتاه شده آوردن باشد.هرانکس که از دادگر یک خدایبپیچد نیارد خرد را به جایفردوسیخردمند باید دل پادشاکه تیزی و تندی نیارد بهافردوسیچو کار گذشته نیارد به یادزید شاد و ما نیز باشیم شادفردوسیبدو گفت کای نام بردار شیرهمانا که پیلت نیارد به زیرفردوسی
user_image
nabavar
۱۳۹۶/۱۰/۱۸ - ۱۶:۱۰:۴۵
نیارد همه جا به مانای نیاورد نیستدر بیت : بدو گفت کای نام بردار شیرهمانا که پیلت نیارد به زیرنیارد معنای تحمل نمی کند {تاب ندارد} می دهد
user_image
nabavar
۱۳۹۶/۱۰/۱۸ - ۱۶:۲۳:۳۳
ضرب المثلی شنیده بودم که می گفت : اگر سگی انسانی را گاز بگیرد تعجبی ندارد ، ولی اگر انسانی سگی را گاز بگیرد جای تعجب است.ولی سعدی این معنا را زیباتر سروده :،،،غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبودعجب فتادن مرد است در کمند غزال
user_image
۷
۱۳۹۶/۱۱/۲۶ - ۱۲:۲۱:۰۱
آرد و ناردسخن دراز کشیدیم و همچنان باقیستکه ذکر دوست نیارد به هیچ گونه ملالمکن با هیچ بد محضر نشستیکه نارد در شکوهت جز شکستینظامی
user_image
علی
۱۳۹۷/۰۲/۰۱ - ۱۷:۵۴:۳۷
user_image
علی
۱۳۹۷/۰۲/۰۱ - ۱۷:۵۵:۴۶
به مناسبت اول اردیبهشت‌ماه و روز بزرگداشت سعدی، شایسته است از شخصیت ارجمندی یاد کنم که چند سال پیش میهمان ما بود؛ مرحوم دکتر حسین‌علی محفوظ استاد عراقی و نخستین غیرایرانی که دکترای ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران گرفت و در رساله خود به مقایسه شعر سعدی و متنبی پرداخت.هنوز عاشق سعدی بود و بار بار از من خواست که غزلی از سعدی را برایش بخوانم.. خیلی‌ها را شنیده بود و مرحبا و حبّذا می‌گفت، اما این بیت از غزل معروف شیخ اجل را که شنید، سرمست شد و واژه واژه‌اش را به جان کشید:غزال اگر به کمند اوفتد عَجب نبوَدعجب فتادن مردی ست در کمند غزال!
user_image
علی براتی
۱۳۹۷/۰۵/۰۶ - ۰۷:۰۶:۲۶
چنان که دوست به شمشیر غمزه قتال باید به صورت زیر تصحیح شود:چنان که دوست به شمشیر غمزه کرد قتال
user_image
نیما رحیمی
۱۳۹۸/۰۲/۲۲ - ۱۲:۵۹:۱۲
پیشنهاد میکنم شعر سعدی را همانطور که استاد سخن خود ساده و روان نوشته اند ما نیز ساده و روان بخوانیمکه ذکر دوست نیارد به هیچ گونه ملال= که ذکر دوست به هیچ گونه ملال نیارد= که ذکر دوست هرگز ملال آور نیستساده و دوست داشتنی
user_image
محمد
۱۳۹۸/۰۳/۱۸ - ۱۱:۳۴:۴۲
در مورد این بیت سوالی دارمجماعتی که نظر را حرام می‌گویندنظر حرام بکردند و خون خلق حلالدر مصرع دوم آیا منظور اینست که هم نظر حرام کرده اند و هم خون خلق حلال.یا آنکه نظر کردن را حرام اعلام کردند و در مقابل خون خلق حلال!
user_image
ایمان
۱۳۹۸/۰۷/۳۰ - ۰۳:۴۹:۱۲
دروددر بیت ششم علاوه بر زیبایی فوق العاده خود بیت، یک آرایه ادبی نیز به کار برده شده که بر زیبایی آن افزوده: آرایه «رد الصدر علی العجز»، تکرار تخستین واژه مصراع نخست در واژه پایانی مصراع دوم
user_image
امیرالملک
۱۳۹۹/۰۱/۳۰ - ۱۵:۰۱:۲۸
به خاک پای تو داند که تا سرم نرودز سر به در نرود همچنان امید وصالنثر: داند که تا سرم نرود همچنان امید وصال به خاک پای تو ز سر به در نرود.این بیت فقط تبحر ادبی وی را نشان نمی دهد. لطافت کلمات روح والای سعدی را هم جلوه می دهند.
user_image
نعمت اله
۱۳۹۹/۰۴/۲۱ - ۰۲:۵۶:۴۹
با سلاماین غزل را اقبال السلطان (اقبال آذر) با تار علی اکبر خان شهنازی در آواز افشاری خوانده است . روحشان شاد
user_image
صبا
۱۴۰۰/۱۲/۲۵ - ۰۷:۴۵:۴۱
سلام و عرض ادب، ممنون میشم معنی بیت ۲ رو یکنفر برام بنویسه..
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۰/۱۲/۲۵ - ۱۰:۴۴:۵۶
درود بر صبای عزیز قاید = رهبر  ،جلودار، ساربان جمال (با کسره ج) در مصرع اول= جمع جمل ،شتران جمال(بافتحه ج)در مصرع دوم =  زیبایی  حال معنی بیت آسونه  :  ای ساربان  برای لحضه ای مهار شتران  را بکش  وکاروان را متوقف کن تا من بتونم  یار رو بهتر ببینم چون دیده از دیدن جمال وزیبایی یار سیر نمیشه که البته بکار بردن دو جمال خودش یک صنعت ادبی است که الان یادم نمیاد چی بود  شاد وخرم باشید
user_image
محمد بابامحمدی
۱۴۰۱/۰۷/۲۵ - ۱۷:۰۶:۳۳
عجب سوزی داره این شعر  واقعا به وجد میاد آدم 
user_image
ایرضا
۱۴۰۱/۱۰/۰۲ - ۰۹:۴۸:۱۸
 «ولیک به ناله بی چارگان دل خوشند بنال»جناب سعدی