سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۶۰

۱

شمع بخواهد نشست بازنشین ای غلام

روی تو دیدن به صبح روز نماید تمام

۲

مطرب یاران برفت ساقی مستان بخفت

شاهد ما برقرار مجلس ما بردوام

۳

بلبل باغ سرای صبح نشان می‌دهد

وز در ایوان بخاست بانگ خروسان بام

۴

ما به تو پرداختیم خانه و هرچ اندر اوست

هر چه پسند شماست بر همه عالم حرام

۵

خواهیَم آزاد کن خواه قوی‌تر ببند

مثل تو صیاد را کس نگریزد ز دام

۶

هر که در آتش نرفت بی‌خبر از سوز ماست

سوخته داند که چیست پختن سودای خام

۷

اولم اندیشه بود تا نشود نام زشت

فارغم اکنون ز سنگ چون بشکستند جام

۸

سعدی اگر نام و ننگ در سر او شد چه شد

مرد ره عشق نیست که‌ش غم ننگ است و نام

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 810
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 556
حمیدرضا محمدی :
عندلیب :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
۷
۱۳۹۵/۰۷/۲۲ - ۰۲:۱۱:۲۸
شمع بخواهد نشست بازنشین ای غلامروی تو دیدن به صبح روز نماید تمامشمع خاموش میشود برخیز زیرا آغاز روز من با دیدن جهره آفتابی تو باشد.
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۷/۲۲ - ۰۲:۱۵:۴۶
مطرب یاران برفت ساقی مستان بخفتشاهد ما برقرار مجلس ما بردواممطرب و ساقی مجلس رفتند ولی شاهد من هنوز هست و مجلس ما ادامه دارداولم اندیشه بود تا نشود نام زشتفارغم اکنون ز سنگ چون بشکستند جامدر آغاز از رسوایی میترسیدم ولی اکنون که بی آبرو شدم بی خیال بی خیالم
user_image
Ben Omar
۱۳۹۶/۱۱/۲۴ - ۰۸:۴۲:۳۷
منظور از - ای غلام - در بیت اول کیست؟سعدی دارد چه کسی را خطاب میکند که بنشیند و روزش را روشن بکند؟
user_image
گمنام-
۱۳۹۶/۱۱/۲۴ - ۱۰:۰۵:۱۴
منظور شیخ از غلام همان غلام است، ماناهای گوناگون غلام را جستجو کنیفد.
user_image
گمنام-
۱۳۹۶/۱۱/۲۴ - ۱۱:۰۷:۲۳
پی نوشت :و مانای اصلی غلام " پسر زیباروی و امرد " است
user_image
سید مهدی
۱۳۹۷/۰۱/۲۵ - ۰۱:۱۸:۱۲
ساز و آواز افشاریاستاد علیرضا افتخاریکمانچه: استاد داود گنجه‌ایهر که در آتش نرفت بی‌خبر از سوز ماستسوخته داند که چیست پختن سودای خام@ostad_alireza_eftekhari@Khosousi
user_image
امیرحسین
۱۴۰۲/۱۱/۱۵ - ۱۳:۴۲:۴۲
سلام. در مورد بیت اول که برخی دوستان نظر دادن: غلام به معنی شخصی که صورت سپید یا بدون مو دارد. میگه شمع خاموش خواهد شد؛ لطفا باز بنشین که روی تو مثل شمع تابان است. بیت دوم، با توجه به بیت اول؛ دو معنی می‌تواند داشته باشد: ۱. دیدن روی تو در صبح، باعث می‌شود گذر زمان از دست برود، به طوری که گویی روز تمام شده و شب فرار رسیده است. ۲. روی تو از خورشید هم روشن‌تر است. با دیدن روی تو، گویی روز تمام شده و آفتابی روشن‌تر طلوع کرده است (روشنایی روز در مقابل روی تو مثل شب در مقابل روز است؛ گویی که صورت تو با روشنایی‌اش، روز را تمام کرده است، همانطور که روز، با روشنی‌اش، شب را تمام می‌کند).