سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۶۲

۱

مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام

تو مُستریح و به افسوس می‌رود ایام

۲

شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم

چگونه شب به سحر می‌برند و روز به شام؟

۳

ببردی از دل من مهر هر کجا صنمیست

مرا که قبله گرفتم چه کار با اصنام؟

۴

به کام دل نفسی با تو التماس من است

بسا نفس که فرورفت و برنیامد کام

۵

مرا نه دولت وصل و نه احتمال فراق

نه پای رفتن از این ناحیت نه جای مُقام

۶

چه دشمنی تو؟ که از عشق دست و شمشیرت

مُطاوِعت به گریزم نمی‌کنند اَقدام

۷

ملامتم نکند هر که معرفت دارد

که عشق می‌بستاند ز دست عقل زمام

۸

مرا که با تو سخن گویم و سخن شنوم

نه گوش فهم بماند نه هوش استفهام

۹

اگر زبان مرا روزگار دربندد

به عشق در سخن آیند ریزه‌های عِظام

۱۰

بر آتش غم سعدی کدام دل که نسوخت؟

گر این سخن برود در جهان نماند خام

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 811
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 559
حمیدرضا محمدی :
سعیده تهرانی‌نسب :
محمدرضا جراح زاده :
سهیل قاسمی :
محسن لیله‌کوهی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :
عندلیب :
حجت الله عباسی :

نظرات

user_image
گلستانی
۱۳۹۳/۰۲/۲۰ - ۰۴:۵۸:۵۹
این غزل با صدای استاد شجریان در برنامه گل های تازه شماره 160 با نوای تار محمدرضا لطفی در گوشه راک و فرود به دستگاه راست پنجگاه اجرا شده است.و یکی از درخشانترین اجراهای این دو هنرمند با یکدیگر است.
user_image
محمدرضا ذاکری
۱۳۹۳/۰۵/۲۸ - ۰۱:۴۳:۴۸
"ملامتم نکند هیچکس در این سودا"بیت هفت به این صورت هم آمده است
user_image
Nazanin
۱۳۹۳/۰۸/۱۴ - ۱۶:۰۲:۳۱
به کام دل نفسی با تو التماس منست . . .
user_image
فاطمه
۱۳۹۴/۰۱/۱۹ - ۱۱:۲۱:۵۴
مصرع دوم بیت اول رو من به صورت:تو فارغی و به افسوس میرود ایام هم شنیدم
user_image
مصطفی مستوری
۱۳۹۴/۰۵/۰۴ - ۰۵:۰۴:۴۴
واژه " دوستدارانت" به جای "دوستدارانم" در مصرع شبی نپرسی و روزی که دوستدارانت به جای بیت اول اینگونه نیز آورده اند:مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پیغامتو فارغی و به افسوس میرود ایام
user_image
کوشا
۱۳۹۵/۰۵/۳۱ - ۱۹:۰۱:۵۷
در مورد بیت دوم در همه نسخ موجود دوست دارانم هستش نه دوست دارانت که گنجور درست بکار برده ولی در بیت اول و مصرع دومش بنده چند جا دیدم تو فارغی وبه افسوس میرود ایام هست.علاوه بر اجرا در برنامه گلها که دوست عزیزمان اشاره کرد این شعر را استاد شجریان در اجرایی خصوصی و به همراه استاد موسوی و سه تار مشکاتیان اجرا کردند که بسیار زیباست
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۷/۲۲ - ۰۱:۵۱:۴۱
پیوند به وبگاه بیرونیمحمد رضا شجریان>گل‌های تازه 160+خسرو خوبان
user_image
بابک
۱۳۹۶/۰۴/۱۶ - ۱۲:۱۳:۵۰
این ابیات بنظر این گونه بایستی باشندمرا دو چشم براه و دو گوش بر پیغامتو فارغی و به افسوس می رود ایامملامتم نکند هیچکس در این سوداکه عشق می بستاند ز دست عقل زمامچرا که در ردیف آوازی استاد سیدحسین خان طاهرزاده نیز این گونه سروده شده و همچنین استاد شجریان نیز به روایت از ایشان همینگونه سرودنضمنا در مصرع اول بیت دوم که بالا اشاره شده بنوعی از وزن خارج است
user_image
امیرابوالفضل عباسیان
۱۳۹۶/۰۸/۰۶ - ۰۷:۱۹:۰۴
باعرض سلامدربیت اول دو واژه (دیده) و ( مستریح ) نامناسب میباشد و به جای آنها (چشم) و (فارغی) بهتر میباشدچرا که با درنظر گرفتن کلمه گوش چشم میخواند و همچنین راجع به کلمه فارغ نیز شیخ اجل در بیشتر غزلهایش این واژه را به کار برده استبرای نمونه:اگر تو فارغی از حال دوستان یارافراغت ازتو میسّر نمیشود مارا
user_image
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
۱۴۰۱/۱۱/۰۶ - ۱۳:۰۶:۴۵
بیت هفتم ملامتم نکند هر که معرفت دارد که عشق می‌بستاند ز دست عقل زمام حتی در یکی از نسخه های خطی که بارگزاری نموده اید به این شکل آمده است: ملامتم نکند هیچکس در این سودا   و در یکی دیگر از نسخه های خطی که آورده اید در پاورقی به همین شکل آمده است یعنی در همین دو نسخه خطی اکثریت با «هیچکس در این سودا» است  
user_image
سفید
۱۴۰۲/۰۴/۱۹ - ۱۶:۴۱:۰۶
  اگر زبان مرا روزگار دربندد به عشق در سخن آیند ریزه‌های عِظام...  
user_image
یوسف شیردلپور
۱۴۰۲/۱۰/۰۲ - ۰۳:۱۸:۳۳
اجرا خصوصی شجریان نفسی باتو فوق العاده است💚💚👌👌✋
user_image
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
۱۴۰۳/۰۲/۰۷ - ۱۸:۵۵:۱۱
مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغامتو مُستریح و به افسوس می‌رود ایاممُستریح: راحت و آسوده و بی‌خیالدر جای دیگری به این شکل آمده است:مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پیغامتو فارغی و به افسوس می‌رود ایاممستریح و فارغ، مترادفند و نیز دیده و چشم دو به دو با هم مترادفند و هر دو صحیح است اما چون از آغاز با آواز راکِ استاد شجریان به شکل دوم شنیده‌ام ذهنم به این شکل بیشتر خو گرفته است.   به کام دل نفسی با تو التماس من استبسا نفس که فرورفت و برنیامد کامالتماس در زبان عربی: درخواست، استدعا – با آن معنا که در فارسی به کار می‌رود اندکی تفاوت دارد.   مرا نه دولت وصل و نه اِحتمال فراقنه پای رفتن از این ناحیت نه جای مَقامکلمه «مقام» به ضم (مُقام) سه معنا دارد:مُقام اسم مفعول (برپاداشته شده) یا اسم مکان (جای ایستادن، جای برپا داشتن) یا مصدر میمی به معنای اقامت کردن و ماندنو در اینجا معنای سوم مد نظر است چون اگر به معنای دوم (اسم مکان) بگیریم مفهوم جا و مکان را در خود مستتر دارد بنابراین کلمۀ «جای» در قبل از آن حشو و زائد می‌باشد و این از هر شاعری خصوصا از سعدی به دور است.   چه دشمنی؟ تو که از عشق دست و شمشیرتمطاوعت به گریزم نمی‌کنند اَقداممُطاوِعت: تبعیت، فرمانبرداریاَقدام: پاهاپاها برای گریختن از من فرمانبرداری نمی‌کنند.   اگر زبان مرا روزگار دربنددبه عشق در سخن آیند ریزه‌های عظامعِظام: جمع عَظم (استخوان)به عشق: به وسیلۀ عشقبه قدرت عشق، ریزه‌های استخوان به سخن در می‌آیند.   زنده باد نام سعدی که جز عشق و دوستی و انسانیت چیزی در وجودش نبوده است.