سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۸۱

۱

دو هفته می‌گذرد کآن مه دوهفته ندیدم

به جان رسیدم از آن تا به خدمتش نرسیدم

۲

حریف، عهد مودت شکست و من نشکستم

خلیل، بیخ ارادت برید و من نبریدم

۳

به کام دشمنم ای دوست عاقبت بنشاندی

به جای خود که چرا پند دوستان نشنیدم

۴

مرا به هیچ بدادی، خلاف شرط محبت

هنوز با همه عیبت، به جان و دل بخریدم

۵

به خاکِ پایِ تو گفتم، که تا تو دوست گرفتم

ز دوستان مجازی، چو دشمنان برمیدم

۶

قسم به روی تو گویم، از آن زمان که برفتی

که هیچ روی ندیدم که روی درنکشیدم

۷

تو را ببینم و خواهم که خاک پای تو باشم

مرا ببینی و چون باد بگذری که ندیدم

۸

میان خلق ندیدی که چون دویدمت از پی

زهی خجالت مردم، چرا به سر ندویدم؟

۹

شکر خوش است ولیکن حلاوتش تو ندانی

من این معامله دانم که طعمِ صبر چشیدم

۱۰

مرا رواست که دعوی کنم به صدق ارادت

که هیچ در همه عالم، به دوست برنگزیدم

۱۱

بِنال مطربِ مجلس، بگوی گفتهٔ سعدی

شراب انس بیاور، که من نه مرد نَبیدم

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 820
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 555

نظرات

user_image
۷
۱۳۹۴/۰۵/۰۸ - ۱۱:۱۸:۳۴
تو را ببینم و خواهم که خاک پای تو باشممرا ببینی و چون باد بگذری که ندیدمدو هفته می‌گذرد/گذشت کان مه دوهفته ندیدمبه جان رسیدم از آن تا به خدمتش نرسیدممه دوهفته=مه چارده
user_image
معز
۱۳۹۴/۱۱/۲۶ - ۱۶:۳۱:۵۵
((ز دوستان مجازی چو دشمنان برمیدم))اللهم نور قبر سعدی
user_image
محمد
۱۳۹۶/۰۶/۰۶ - ۰۵:۰۳:۱۳
فوق العاده فوق العادهچه می توان گفت جز تمجید و تعریف و تحبیذ
user_image
علی عسکری_حامی سرخ
۱۳۹۹/۰۶/۲۳ - ۰۱:۳۰:۲۷
درود بر شما؛ مصرع دوم ( بیت اول) در یکی از نسخ این چنین آمده؛ به جان رسیدم از آن تا به خدمتش پرسیدم. (پرسیدم، بجای نرسیدم) ابیات بعدی (از جمله بیت سوم) گویای آن می باشد.با سپاس