
سعدی
غزل شمارهٔ ۴۲۹
۱
تو مپندار کز این در به ملامت بروم
دلم اینجاست بده تا به سلامت بروم
۲
ترک سر گفتم از آن پیش که بنهادم پای
نه به زرق آمدهام تا به ملامت بروم
۳
من هوادار قدیمم بدهم جان عزیز
نو ارادت نه که از پیش غرامت بروم
۴
گر رسد از تو به گوشم که بمیر ای سعدی
تا لب گور به اعزاز و کرامت بروم
۵
ور بدانم به در مرگ که حشرم با توست
از لحد رقص کنان تا به قیامت بروم
تصاویر و صوت


نظرات
علیرضا
علیرضا
علیرضا
رضا پروا
ادبیات
افشار سعدیخوانی