
سعدی
غزل شمارهٔ ۴۳۷
۱
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
۲
شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
۳
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
۴
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
۵
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
۶
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
۷
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
۸
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
۹
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
آن میبرد که ما به کمند وی اندریم
۱۰
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریم
تصاویر و صوت


نظرات
مجید سیدی
معین احمدی
سعدی شیرازی
mohandes
اصغر
دفکوبان
مهناز
مینا
ع.ا. باستانفر
ناشناس
یونس
حامد
حمیید
نهاوندی
محسن صاحی فرد
رضا کاشی ساز
مهسا
علی مرادی
امیر
نوا
امین کیخا
مرتضی ثقلینی
علی
طاهر خورشیدی
انتظار
مهدی
mehdi
مهدی
ارغوان
ارغوان
امین کیخا
حسن خدابخش
دوستدار
امین کیخا
سجاد از کاشان
علیرضا پیشگو
مژگان
MOHANDES
محمد
دکتر ترابی
دکتر ترابی
آریس
Merce
دکتر ترابی
Merce
آریس
آریس
دکتر ترابی
خسرو
محمد سالاری
کسرا
ساحله
ناشناس
امیر
خداوندگار آواز: سیاوش
همیشه بیدار
ناشناس
سید
همیشه بیدار
سید
ناشناس
همیشه بیدار
ناشناس
ناشناس
همیشه بیدار
بهروز
امین
۷
کسرا
ესმაილ სეფიამა
فرهاد ن
محمد خدادادی
پاسخ به نهاوندی گرامی:درود بر شما. در بیت دوم اگه به مصرع دوم اش توجه کنید :هم جور به که طاقت شوقت نیاوریمنشون میده که مصرع اول درسته :شوقست در جدایی و جورست در نظرمصرع دوم میگه در حالی که در نظر بر یار سختی هایی وجود داره ، با این حال ترجیح میدم که جور رو تحمل کنم ولی پیشت باشم و نمی خواهم دور از تو باشم و در آسایش چرا که چشیدن راحتی که از تو دور باشم به کامم تلخ است و غیر قابل تحمل . هر چه گفتیم جز حکایت دوستدر همه عمر از آن پشیمانیمسعدیا بی وجود صحبت یار همه عالم به هیچ نستانیم اگه منظور شما رو لحاظ کنیم و مصرع اول رو بر عکس کنیم این طور میشه : جور است در جدایی... اونوقت از مصرع دوم که میگه هم جور به ....، چنین برداشت میشه که سعدی دوری از یار رو می خواد تا نظر بر یار که مردود هست .و اگر مصرع دوم رو هم به همراه مصرع اول بر عکس کنید : "جور است در جدایی و ......" و " هم شوق به ...." پر واضح هست که شوق بهتر از جور است لذا این هم مردود است.لذا به نظرم بیت اول که ازخودگذشتگی در ازای شیرینی نطر بر روی دوست رو نشون میده درست بوده و سعدی برای نظر بر یار حاضر است سختی ها ی راه عشق رو تحمل کنه و از خودبگذرد.
۷
۷
رامین امینی
محمد رئوف rauf۱۳۳۷@yahoo.com
فرشید فلاحی
نادر..
فرخ مردان
۷
۷
۷
روفیا
فرشید
مهدیه
ایرج
پاسخ: پیشنهادتان مشکل وزنی دارد و ... .
فاضل
حمیدرضا
پاسخگوی آن باشند آن است که آیا این ترکیبها اصلا در زبان عربی وجود دارند یا خیر (احتمالا خیر بودن جواب این سؤال باعث طرح مسئله فارسی بودن پیشوند این کلمه شده) و این که با ترکیب کلمه (پدر) عربی چه معنایی برای آنها در نظر میگیریم؟ بوالهوس مثلا عامل هوس است یا کسی که بسیار هوسباز است؟ بوالعجب عامل تعجب است یا چیزی که بسیار عجیب است؟ در نهایت طرز نوشته شدن آنها در نسخههای خطی هم میتواند راهگشا باشد.
nabavar
حامد
علیرضا
داود
۴کبوتر
مهرداد
حمید
۷
مهدی شعربافی
مجتبی
مجتبی
آزادی کناری
فرهاد کلانتری
فرشید
حمید
امیر غفاری چراتی
رئوف مفتی زاده
Abbas
مرتضی
افسانه
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
مهدی بیرانوند
غمناک ابددوست
سامان
صدرا بهاری
محمد خداوردی
ساسان سپهری
Muhammad
صابر شهریاری اتشگاه
وصال وفا
Bitrex
روح و ریحان
فاطمه
agareza sad
جابری