سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۴۴۴

۱

یا رب آن روی است یا برگ سمن

یا رب آن قد است یا سرو چمن

۲

بر سمن کس دید جعد مشکبار

در چمن کس دید سرو سیمتن

۳

عقل چون پروانه گردید و نیافت

چون تو شمعی در هزاران انجمن

۴

سخت مشتاقیم پیمانی بکن

سخت مجروحیم پیکانی بکن

۵

وه کدامت زین همه شیرین‌تر است

خنده یا رفتار یا لب یا سخن

۶

گر سر ما خواهی اینک جان و سر

ور سر ما داری اینک مال و تن

۷

گر نوازی ور کشی فرمان تو راست

بنده‌ایم اینک سر و تیغ و کفن

۸

صعقه می‌خواهی حجابی در گذار

فتنه می‌جویی نقابی بر فکن

۹

من کیم کانجا که کوی عشق توست

در نمی‌گنجد حدیث ما و من

۱۰

ای ز وصلت خانه‌ها دار الشفا

وی ز هجرت بیت‌ها بیت الحزن

۱۱

وقت آن آمد که خاک مرده را

باد ریزد آب حیوان در دهن

۱۲

پاره گرداند زلیخای صبا

صبحدم بر یوسف گل پیرهن

۱۳

نطفه شبنم در ارحام زمین

شاهد گل گشت و طفل یاسمن

۱۴

فیح ریحان است یا بوی بهشت

خاک شیراز است یا باد ختن

۱۵

بر گذر تا خیره گردد سروبن

در نگر تا تیره گردد نسترن

۱۶

بارگاه زاهدان در هم نورد

کارگاه صوفیان بر هم شکن

۱۷

شاهدان چستند ساقی گو بیار

عاشقان مستند مطرب گو بزن

۱۸

سغبه خلقم چو صوفی در کنش

شهره شهرم چو غازی بر رسن

۱۹

تربیت را حله گو در ما مپوش

عافیت را پرده گو بر ما متن

۲۰

چرخ با صد چشم چون روی تو دید

صد زبان می‌خواست تا گوید حسن

۲۱

ناسزا خواهم شنید از خاص و عام

سرزنش خواهم کشید از مرد و زن

۲۲

سعدیا گر عاشقی پایی بکوب

عاشقا گر مفلسی دستی بزن

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 857
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 408

نظرات

user_image
فندرسکی
۱۳۹۴/۰۵/۲۱ - ۰۹:۲۶:۴۶
روزی خواجه شمس الدین محمد و ملک معین الدین پروانه که در عهد اباقاخان، حاکم ممالک روم بود، و مولانا نورالدین رصدی و ملک افتخارالدین که از نژاد ملک زوزن است، هر چهار فاضل به اتفاق، قطعه ای به حضور خواجه مجدالدین همگرفرستادند و از او [درباره امامی هروی، سعدی شیرازی و مجد الدین همگر داوری خواستند و] استفتا کردند:ز شمس فارس مجد ملت و دینسؤالی می کند پروانة رومز شاگردان تو هستند حاضررهی و افتخار و نور و مظلومچو دولت حضرتت را هست لازمدعاگو صاحب دیوان ملزوماز اشعار تو و سعدی، امامیکدامین به پسندند اندر این بومتو کن تعیین این، ای ملک انصافبود در دست تو چون مهره و مومخواجه مجدالدین این رباعی را در جواب فرستاد:ما گرچه به نطق طوطی خوش نفسیمبر شک ّر گفته های سعدی مگسیمدر شیوه شاعری به اجماع اممهرگز من و سعدی به امامی نرسیم شیخ استماع این معنی نموده، این رباعی را بر بدیهه گفت و ارسال داشت:هر کس که به نطق بر امامی نرسداز ناقصی و تبه کلامی نرسدهمگر که به عمر خویش نگزارد نمازمعلوم که هرگز به امامی نرسد»
user_image
پسند
۱۳۹۶/۰۷/۰۵ - ۱۱:۵۴:۲۵
از شاهکارهای ادب فارسی است.واقعا سعدی فقط سعدی است. هیچ شاعری شبیه او نیست و او نیز به هیچکدام ماننده نیست
user_image
غبار ..
۱۴۰۲/۰۶/۱۳ - ۰۱:۰۲:۲۵
گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم
user_image
جلال ارغوانی
۱۴۰۳/۰۴/۱۸ - ۰۶:۱۲:۵۶
یارب این شعر است یا آب نبات  
user_image
جلال ارغوانی
۱۴۰۳/۰۴/۱۸ - ۰۶:۱۶:۴۳
یک شعر هنری از یک شاعر هنرمند سعدی کلمات را در روح انسان نقاشی می کند