سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۴۵۰

۱

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران

کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران

۲

هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد

داند که سخت باشد قطع امیدواران

۳

با ساربان بگویید احوال آب چشمم

تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

۴

بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت

گریان چو در قیامت چشم گناهکاران

۵

ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد

از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران

۶

چندین که برشمردم از ماجرای عشقت

اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران

۷

سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل

بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران

۸

چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت

باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 862
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 569

نظرات

user_image
س. ص.
۱۳۸۶/۱۲/۱۱ - ۲۲:۵۸:۰۹
بیت اول، مصرع دوم:کز سنگ "ناله" خیزد . . . با تشکر.
پاسخ: «ناله» به جای «گریه» جایگزین شد و «گریه» به عنوان بدل اضافه شد.
user_image
مهوش نوابی
۱۳۸۷/۱۰/۱۳ - ۱۹:۱۷:۳۵
در مورد کلمۀ الا در مصرع دوم بیت هفتم:1. بعضی آن را حتی می دانند. نمی دانم کدامیک درست است.2. به نظر من کلمۀ الا باید با "ی" نوشته شود مثل "حتی" و بر روی "ی" الف مقصوره گداشته شود که البته من جای آن را در کامپیوتر نمیدانم وگرنه بر بالای "ی" می گذاشتم.با سپاس
user_image
حمیدرضا
۱۳۸۷/۱۰/۱۴ - ۰۹:۰۱:۱۶
@مهوش نوابی:کلمه‎ی «الّا» به معنی «مگر» و «به جز» را خود عربها هم الا می‏نویسند، «الی» کلمه‏ی دیگری است که تشدید ندارد و معنیش «به سوی» می‏شود.
user_image
ناشناس
۱۳۸۹/۱۱/۲۷ - ۱۲:۱۵:۰۴
در بیت هفتم به جای واژه ی «الا»بایدواژه «حتی» گذاشت.زیرا عشق با گذشت روزگاران از دل پاک نمی شود.سعدی خود می‌گوید:عشق داغی است که تا مرگ نیاید نرودهر که بر چهره از این داغ نشانی دارد
user_image
darya
۱۳۹۰/۱۱/۱۷ - ۱۲:۴۹:۵۶
لازم بذکرست که استاد شفیعی کدکنی در شعر خود بجای الا حتی گذاشته اند و این بیت را با کلمه اخیر آورده اند...دوستانی که از عبارت بعضی استفاده کردنه اند باید بجای آن نام استاد کدکنی را میاوردند.اینگونه صحیحترست.
user_image
محمد رضا دبیری
۱۳۹۰/۱۲/۲۳ - ۱۰:۳۳:۲۴
بر خلاف نظر استاد شفیعی کد کنی که کلمه"حتی" را جایگزین "الا" کرده اند ،بنظر این حقیر با توجه به سه ردیف ابیات آخر غزل که "الا" بکار گرفته شده در این بیت هم سعدی خواسته است از همین ردیف استفاده کند ولذا "الا" صحیح تر بنظر میرسد.نکته دوم اینکه استاد سخن فارسی در این غزل از قصیده امروءالقیس که از معلقات سبعه دوران جاهلیت در کعبه بوده است الهام گرفته و به گونه ای به استقبال آن رفته است.
user_image
مصطفا عزیزی
۱۳۹۱/۰۱/۲۶ - ۱۲:۴۳:۰۷
می‌توان به عنوان تفنن «الا» را «حتا» نوشت و معنایی تازه از آن برداشت کرد. اما منطق شعر اجازه نمی‌دهد که «حتا» باشد. زیرا آن‌وقت مصراع نخست مقدمه منطقی ست که تالی آن می‌شود «الا به روزگاران» اگر «الا» به «حتا» تغییر پیدا کند آن‌وقت مقدمه زاید می‌شود.شاعر می‌گویید انتظار نداشته باشید مهری که به روزگاران در دل نشسته است زود فراموش شود نمی‌توانید آن را از دل بیرون کنید مگر به روزگران. اگر می‌خواست بگوید هیچ‌وقت از دل بیرون نمی‌رود آن دلیل بر دل نشسته به روزگاران را نمی‌آورد و برای مثال می‌گفت مهر تو به روزگاران بر دل نشسته ازلی بوده است و حتا به روزگاران هم بیرون نمی‌رود مانند حافظ که می‌گوید:عشقت نه سرسری ست که از سر به در شودمهرت نه عارضی ست که جای دگر شود،عشق تو در وجودم و مهر تو از دلمبا شیر اندرون شد و با جان به در شود!
user_image
دوستدار
۱۳۹۲/۱۰/۱۷ - ۱۳:۵۲:۵۱
در مصرع دوم از بیت تخلص و الا و حتا بسیارگفته اند و نوشته اند و خوانده ایم ، حتا هرگز به جای این هردو ، اما از شیخ که به رندی و زمینی بودن شهره است باید همان الا را بپذیریم و لی حال و هوای غزل با حتا و هرگز موافقت دارد . و در عین حال به یاد داشته باشیم که او خودمی فرماید :به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار....
user_image
سعید
۱۳۹۲/۱۱/۰۸ - ۰۷:۵۶:۱۶
با سلامبه استناد تحقیقات جامعی که دکتر کدکنی در نسخ قدیمی انجام داده اند اصل باید بجای ناله، گریه باشدمطلب در یکی از شماره های مجله بخارا به صورت کامل چاپ گردیده شده است
user_image
soheilana
۱۳۹۲/۱۲/۰۷ - ۲۲:۰۲:۱۰
در بیت نخست از لغت بگزار استفاده شود که به معنی اجازه بده و یا رخصت فرما است. چیزی جابجا نشده است که بگذار بگوییم. مانند دیگر بیت سعدی: بگزار تا مقابل روی تو بگذریم.
user_image
جلال
۱۳۹۳/۰۷/۲۴ - ۰۵:۲۴:۴۳
با سلام گمان می کنم اینگونه درست است : سعدی به روزگاری مهری نشسته بر دل بیرون نمی توان کرد الا به روزگارانچون وقتی الا می آید حتما چیزی جدا از کلمه گفته شده قبلی است یعنی به چند روز امکان ندارد بلکه روزهای زیادی لازم است .
user_image
بهروز
۱۳۹۳/۱۰/۰۶ - ۱۶:۳۴:۲۴
دوستان توجه داشته باشند که کلمه حتی در محاوره عربی به معنی هرگز نیست بلکه دقیقا به معنی "تا" است مانند از حالا تا عید. دیده اید که فلسطینی ها شعار می دهند ثوره ثوره حتی النصر ! یعنی انقلاب ،انقلاب تا پیروزی!پس در غزل سعدی چه الا قرار دهیم وچه حتی ،معنی اش این است که مهری که طی روزگاران بر دل نشسته است تا پاک شدن آن تا روزگاران طول می کشد.ولی چون ردیف در ابیات بعدی الا به غمگساران امده است جای تعجب است که استاد شفیعی کدکنی در یک بیت به جای الا حتی گذاشته باشد!
user_image
کامران
۱۳۹۳/۱۱/۱۸ - ۱۷:۲۱:۵۱
1 - در مورد « الا » و « حتی » در بیت هفتم به نظر حقیر بهتر است به نظر شاعر احترام بگذاریم و همان که گفته را بپذیریم و اگر شخصاً نظر غیر داریم ، همانند شفیعی کدکنی و (خیلی‌های دیگر) نظر خود را در بیت یا مصرع تضمین شده یا استقبال شده به نام خود مطرح کنیم نه اینکه نظر خود را به نام شاعر اصلی به خواننده تحمیل کنیم !2 - در بیت چهارم « بگذاشتند ما را » با وزن مفعول فاعلاتن ، 2 بخش کم دارد که این خطا از سعدی بعید است مگر اینکه در کتابت در طول دوران خطا وارد شده است . شاید چنین بوده است : بگذاشته‌اند ، و ما را ، در دیده آب حسرتو یا بگذشته‌اند و ما را ، در دیده آب حسرت ( لازم به ذکر است که بند 2 عرض بنده هیچ تعارضی با بند 1 ندارد ! بنده نمی گویم نظر سعدی که گفته است « بگذاشتند ما را » را به میل خود تغییر دهیم بلکه عرض من این است که با توجه به اشکال وزنی شعر احتمال خطا از سوی کاتبان بوده نه جناب حضرت شیخ اجل سعدی . )
user_image
احمد زارع
۱۳۹۴/۰۱/۱۸ - ۱۰:۵۱:۲۰
در رابطه با نظر آخرین دوست مون، کامران که فرمودند مصراع :بگذاشتند ما را، در دیده آب حسرت....مشکل وزنی داره، لازمه ذکر کنم که این بیت هیچ مشکل وزنی نداره و هیچ هجایی کم نیست، اگه با دقت تقطیع کنین متوجه می شیناتفاقا همین مصراع، نشون دهنده ی بزرگی و علم شیخ اجل بوده، چرا که به جای استفاده از هجای کوتاه و بلند، در رکن اول، از دو هجای کشیده پشت سر هم استفاده کرده :بگ ذاشتندو با این کار از سرعت وزن و ریتمیک بودنش کاسته تا اندوه رو بهتر نشون بده به وسیله این هجاهای کشیده.وقتی می خونیم این مصراع رو ناخودآگاه یه مکث و آهستگی توو خوندن مون رخ میده و متوجه می شیم که غیر از مضمون، حتی لحن و وزن هم اندوه بار هست.ممنونم
user_image
رویا
۱۳۹۴/۰۲/۲۱ - ۱۵:۰۱:۵۳
من مصراع اول بیت یکم را اینگونه در جا های دیگر مشاهده کرده ام: بگذار تا بگریم ...
user_image
سپهر
۱۳۹۴/۰۲/۲۲ - ۲۳:۱۲:۱۸
بنده شعر شناس نیستم اما تا جایی که میدانم سعدی و حافظ از واژۀ"حتی"استفاده نکرده اند.مگر در دو سه بیتکی آن هم به زبان عربی.
user_image
ع.ف
۱۳۹۴/۰۳/۲۱ - ۲۱:۱۰:۳۰
در تأیید الا: در مصرع نخست از نشستن مهر بر دل در گذشت روزگاران سخن آمده است. روشن است که آنچه با گذشت زمان آمده است با گذشت زمان هم خواهد رفت. از این رو، الا درست تر می نماید.
user_image
سعید
۱۳۹۴/۰۶/۱۸ - ۱۶:۱۶:۰۴
این حتی به روزگاران مربوط به شعر ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران شفیعی کدکنی ست آنجا که بیت سعدی را سعدی به روزگاران مهری نشسته در دلبیرون نمی توان‌کرد الا به روزگاران با اندکی تغییر می آورد و در واقع جواب می گوید:گفتی به روزگاران مهری نشسته گفتمبیرون‌نمی توان کرد حتی به روزگاران
user_image
سید مهدی افضلی
۱۳۹۴/۱۰/۱۰ - ۱۱:۱۳:۴۳
دکتر شفیعی کدکنی برآنند که در بسیاری از تفاوت خوانش ابیات ، این طبع خوانندگان فارسی زبان است که به تغییر و گزینش واژه ها ،دست می زند. همچنان که در مصرع معروف ( کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران ) در اصل ( کز سنگ گریه آید ) بوده است . استاد می گوید: ” این تصرف هنرمندانه ی ذوق جامعه بوده که صورت ( کز سنگ ناله خیزد ) را جانشین سخن سعدی کرده است ” ( رستاخیز کلمات.ص 395/ انتشارات سخن.1391 )
user_image
سید مهدی افضلی
۱۳۹۴/۱۰/۱۰ - ۱۱:۱۶:۳۵
دکتر شفیعی کدکنی برآنند که در بسیاری از تفاوت خوانش ابیات ، این طبع خوانندگان فارسی زبان است که به تغییر و گزینش واژه ها ،دست می زند. همچنان که در مصرع معروف ( کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران ) در اصل ( کز سنگ گریه آید ) بوده است . استاد شفیعی کدکنی می گوید: ” این تصرف هنرمندانه ی ذوق جامعه بوده که صورت ( کز سنگ ناله خیزد ) را جانشین سخن سعدی کرده است ” ( رستاخیز کلمات.ص 395/ انتشارات سخن.1391 )
user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۵/۰۴/۲۱ - ۱۸:۴۸:۱۰
سعدی به روزگاران ، مهری نشسته بر دلبیرون نمی توان کرد.(الا،حتا ،هرگز) به روزگارانازدل سعدی ای بسا به روزگاران بیرون کردنی بوده است شاعری که به هیچ یار و دیار خاطر نمی سپرده ؛ چه بر و بحر را فراخ و آدمیان را بی شمار می دیده است ( ارچه هم می سراید:عشق داغی است که تا مرگ نیاید نرودهر که بر چهره ازین داغ نشانی دارد. اما آنجا که می فرماید ما دفتر ازحکایت مهرت نبسته ایم .... دست کم گمان بستن دفتر را از سربه در نمی کند) باری، الا، حتا، هرگز با شماست چگونه بخوانیدش، به مهر بستگی دارد، مهر کسی، جایی ، چیزی، و این مهر تا کجا در دلتان نشسته باشد، فرو رفته باشد ، ریشه دوانیده باشد جا خوش کرده باشد. همه دلتان را فرا گرفته است؟؟ چنان فراخ که بیش صحبت اغیار در نمی گنجد؟مهر آفتاب است، دوستی است ، پیمان است در دل من جا خوش کرده است ، روشن پر و پیمان. بیرون رفتنی نیست ، بیرون کردنی نیست.بی او دلم می میرد. آن شما چطور ؟ ماندگار است؟ ماندگار باد!
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۴/۲۲ - ۰۱:۲۲:۳۱
درود دکتر ترابی عزیزبنده هم با حتا موافقم، حتا به روزگاران، حتا با اراده، حتا با تلاش، نمیتوان مهری را از دل برون کرد، راستی بیرون از توان و کنترل ماست که کسی را دوست بداریم یا نه...
user_image
روح الله کرم بستی
۱۳۹۵/۰۸/۱۲ - ۱۹:۴۷:۱۹
سلام بنظر من اگر بگذار تا بگریم بجای " بگذار تا بگرییم " بیاد قشنگتره.
user_image
حمید
۱۳۹۶/۰۲/۱۱ - ۱۲:۰۸:۲۷
سلام. راستش من از این بحث های فنی ادبی سر در نمی آرم. فقط لذت بردم و میبرم از این غزل. خیلی.
user_image
کافه رویا
۱۳۹۶/۰۲/۲۴ - ۲۲:۱۱:۱۰
تضمین غزل اسماعیل خان ( سرباز)در قـــلگــاه گـفتـا زینب به حمـله¬داران بــگـذار تـا بگـریم چـون ابـر در بـهاران ای شـمـر بـی مــروت مَنْعـَـم زِ گریه منما کَـز سـنـگ نـالـه خـیـزد روزِ وَداعِ یـارانهـر کـَس کـه دیـده بـاشد شهدِ لَبانِ اَکبر دانـَـد که تـلْـخْ بــاشـد قطـعِ امـیـدوارانبـا ســاربان بگـوئـید از گـریــۀ سـکـیـنـه تـا بر شـتر نـبـنـدد محمل به روزِ باران چــون فاطـمه جدا شد گفتا به نعش قاسم انـــدوهِ دلْ نَگـُفـتـم الا یـک از هــزارانصـبح قـیامـت آمـد این شـام مــاتـم مـا از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
user_image
کافه رویا
۱۳۹۶/۰۲/۲۴ - ۲۲:۱۳:۲۳
تضمین غزل اسماعیل خان ( سرباز)در قـــلگــاه گـفتـا زینب به حمـله¬داران بــگـذار تـا بگـریم چـون ابـر در بـهاران ای شـمـر بـی مــروت مَنْعـَـم زِ گریه منما کَـز سـنـگ نـالـه خـیـزد روزِ وَداعِ یـارانهـر کـَس کـه دیـده بـاشد شهدِ لَبانِ اَکبر دانـَـد که تـلْـخْ بــاشـد قطـعِ امـیـدوارانبـا ســاربان بگـوئـید از گـریــۀ سـکـیـنـه تـا بر شـتر نـبـنـدد محمل به روزِ باران چــون فاطـمه جدا شد گفتا به نعش قاسم انـــدوهِ دلْ نَگـُفـتـم الا یـک از هــزارانصـبح قـیامـت آمـد این شـام مــاتـم مـا از بس که دیر ماندی چون شام روزه دارانگـردون جـورپـیشـه زیـن غـم بُوَد همیشه گریان چــو در قـیامت چـشمِ گناهکارانسـربـاز با دل خـــود بـرگـو غم شَـه دین با کـس نـمی توان گفت اِلّا به غـمگُساران کافه رویا
user_image
۷
۱۳۹۶/۰۲/۲۵ - ۰۰:۳۳:۲۸
از من به اسماعیل خان:کاش فقط سینه میزدی
user_image
مهناز ، س
۱۳۹۶/۰۲/۲۵ - ۰۱:۴۵:۴۷
گرامی 7برموج خیالات و خرافات سواریمبا دغدغه ی عشقِ زره دار بهاریماین قافله تا حشر بدین گونه روان است تا ما به غم و غصه ی اغیار د‍‍چاریمماناباشید
user_image
۷
۱۳۹۶/۱۲/۲۰ - ۰۹:۱۴:۴۰
این غزل از بیت آغازین آن نمونه کاملی از صنعت اغراق است یعنی جیزهایی گفته شود که از دید درست و عقلی شدنی نیست و در ادبیات حماسی و شاهنامه بسیار دیده میشود.همچنین دارای صنعت حسن تعلیل است یعنی با اینکه عقل پذیرای سخن نیست ولی از نظر حسی خوشایند و شدنی است.
user_image
دوستدار
۱۳۹۷/۰۱/۱۷ - ۰۷:۲۳:۰۰
وای وای وای شما ها چقدر مفهمید من کلا ارور دادم میشه از بحث الا و الی و حتی خارج بشیمو یکی بهمن توضیح بده معنیه شعرو ؟!!!ممنون میشم
user_image
دوستدار
۱۳۹۷/۰۱/۱۷ - ۰۷:۲۵:۵۵
اسماعیل خان عالی بوووووووو‌ووووووووووووووود
user_image
نصرالله بلوکی
۱۳۹۷/۰۳/۱۳ - ۱۴:۰۲:۰۳
در مصراع اول بگذار تا بگریم صحیح است. زیرا بعدا می فرماید :با ساربان بگویید احوال آب چشمم. و خطاب شخصی است و فردی. . کاملا واضح است که الا درست است و حتی در این جا درست نیست. البته بنا به امر ذوقی می توان گذاشت همچنان که گویا استاد کدکنی گذاشته. و البته از او عجیب است. اقای مصطفایی هم درست گفته اند. اگر قرار بود حتی به روزگاران باشد روزگاران اول نمی امد. و ایندو همدیگر را کامل کرده اند. و عشق پس از گذشت سالیان زیاد کم کم نه اینکه کامل فراموش ولی رو به خاموشی می رود . همچنان که ادم مصیبت دیده بعد از وارد شدن شوک اولیه در ماهها و سالهای اول کم کم مصیبت را فراموش می کند یا بشدت کم رنگ می شود.
user_image
حسن
۱۳۹۷/۰۷/۱۷ - ۰۸:۴۳:۳۸
بگذار تا بگرییم، همانطور که امرؤالقیس گفته: قفا نبک...
user_image
سیدمسعود
۱۳۹۷/۰۹/۱۱ - ۱۱:۲۴:۲۷
سلام بر دوستان بنده دلایل دکتر کدکنی را نخوانده ام ولی حدس می زنم در بیت اول به قرینه مصراع اول که میگوید " بگریم " ایشان گفته اند در مصراع دوم هم باید " گریه " باشد به نظر حقیر "ناله " بهتر است چرا وقتی سنگ سخت ( که نماد دل بی رحم است ) ناله کند انسان دارای عواطف گریه سر می دهد که از ناله شدید تر است همان طور که در شعر دیگری ایشان فرموده اند دوش مرغی به صبح می نالید عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش یکی از دوستان مخلص را مگر آواز من رسید به گوش گفت باور نداشتم که تو را بانگ مرغی چنین کند مدهوش گفتم این شرط آدمیت نیست مرغ تسبیح گوی و من خاموش می فرماید وقتی مرغ( که پرنده ای بیش نیست ) در سحر تسبیح خدای را می گوید من که انسانم و دارای عقل و هوش و گل سر سبد موجودات ، چطور از هوش نروم لذا وقتی سنگ ناله دارد انسان باید حداقل گریه و شیون داشته باشد در قصیده ای دیگر می فرماید بلبلان ، وقت گل آمد که بنالند از شوق نه کم از بلبل مستی تو ، بنال ای هشیار در مورد بحث " الا " و " حتی " نیز به نظر بنده همان " الا " بسیار با زبان استادانه سعدی سازگار تر است . چرا ؟ چون می خواهد بگوید که مهری که مثلا در طول بیست سال (بنده با اجازه دوستان به جای روزگاران بیست سال را بکار برده ام فقط برای مثال ) در دل من نفوذ کرده و ریشه دوانده ، انتظار نداشته باشید که به کمتر از بیست سال بتوانم آن را از دل بیرون نمایم . همان طور که در طول روزگاران این مهر در دل جا کرده به کمتر از روزگاران نمی توان آن را از دل بیرون کرد یعنی دقیقا ارتباط منطقی بین مقدمه در مصراع اول و نتیجه در مصراع دومبا تشکر و عذر خواهی
user_image
مهریار mohsen.۲۹۸@gmail.com
۱۳۹۷/۱۱/۳۰ - ۰۴:۵۷:۱۵
با سلام . بعضی ها میفرمایند گریه صحیح است بعضی ها میفرمایند ناله . هر دو یک معنی را میرساند و ای کاش به معنی و اصل بچسبیم بجای فرع . در این راستا حکایتی وجود دارد از ناله کردن ستونی که تکیه گاه پیامبر بود و با رفتن پیامبر به جایی دیگر ناله کرد در مسجد . حکایت جالبیست بخوانید دوستان . سرچ کنید استن حنانه
user_image
مجید
۱۳۹۸/۰۳/۲۵ - ۰۳:۰۵:۳۲
درود بر احترام و ادبحتی به روزگاران صحیح است . چون آن مهر حتی با گذشت روزگاران هم بیرون نمی رودالا به روزگاران -- پیش شرط بیرون رفتن آن مهر گذشت روزگاران است - در نتیجه آن مهر ازلی و ابدی نیست و بیرونرفتنی ستخلاصه : حتی بره روزگاران صحیح است
user_image
خراسانی
۱۳۹۸/۰۶/۱۶ - ۱۲:۰۷:۰۰
دقیقا اسمائیل خان حرف دل حضرت سخن سعدی رو ب شکل دیگه بیان کرده که گفتن این اشعار در اون زمان گرون تموم میشده.بجای این که سطح ادبیتونو بیان ب رخ هم دیگه بکشید که "حتی"درسته یا "الا"ب تفسیر شعر دقت کنید که حضرت سخن سعدی چی میخواستن بگن
user_image
صلاح الدین عباسی
۱۳۹۸/۰۸/۰۸ - ۱۷:۲۲:۵۸
کز دل برون نگردد الا به روز~گارانآن مهری که روزی و روزگاران بر دل نشسته هیچگاه در این دنیا از دل بیرون نمی رود. تا دل در طپش است این مهر دوام دارد. حالا چه مهر آسمانی باشد چه زمینی تنها روز مرگ که قلب از زدن ایستاد این مهر هم خارج می شود. گاران در زبان کردی به معنای جمع شدن است. یوم الجمع هم همان روز مرگ است. روز گاران یعنی روز جمع شدن یعنی روز مردن. مهری که به روزگاران از دل خارج شود, مهر نیست. مهر تا روز مرگ در دل خواهد ماند. حالا چرا از این کلمه کردی استفاده کرده است بماند.
user_image
علی جوادی
۱۳۹۹/۰۳/۱۲ - ۲۰:۵۲:۱۹
در Tarih-i Firuz-Sahi. The tarikh-i Feroz-Shahi of Ziaa al-Din Barni, commonly آمده است:بگذار تا بگریم چون ابر نوبهارانکز سنگ گریه آید روز وداع یاران
user_image
ساره
۱۳۹۹/۰۴/۲۹ - ۰۰:۵۴:۲۸
مشکل استاید و دکترها اینه که متاسفانه فهم و علم کافی از زبان عربی ندارند ....و تمام توضیحاتی که در معنای کلمه ی ألا داده اندحاکی بر این مطب است....
user_image
محمد
۱۳۹۹/۰۹/۲۶ - ۲۳:۴۸:۱۲
در آلبوم بی قرار شهرام ناظری که البته بارها و بارها گوش داده بودم بعد از 20 سال متوجه نکته ای شدم که به نظرم این اثر رو تبدیل به شاهکار موسیقی میکنه؛ اول از شراب فرقت و آب حسرت و قطع امیدواران میخونه بعد با ریتم موسیقی ملایمتر فقط ناله میشنویم، در آخر هم بیت پایانی این غزل که دیگر شرح این قدر کفایت باقی نمیتوان گفت.به نظرم خیلی خوب تونسته معنای شعر رو در موسیقی هم وارد کنه، البته که باید شعر هم شاهکار ادبی در حد غزلیات سعدی باشه تا اینجور قابل فهم برای مخاطب عام باشه
user_image
امیر مستلزم
۱۴۰۰/۰۱/۱۷ - ۱۳:۴۵:۴۱
بیت های 6 و 8 (الا) به معنی (به جز) هست .در بیت 7 هم به معنی حتا
user_image
بهنام
۱۴۰۰/۰۱/۱۸ - ۰۳:۱۹:۰۹
درودهمه ی عزیزان،دوستان،کارشناسان،صاحب نظران و اهل فن نقد،نظر وحاشیه بر این غزل استاد سخن سعدی شیراز بیان داشته اند.به ویژهدر مورد این بیت که فرموده : سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل ...و به خصوص در کلمه ی الا و جایگزین آن حتی سنتهایی به میان آمده است .اما ندیدم کسی در مورد کلمه ی «مهری»نقدی داشته باشد.با توجه به ابیات گذشته ی این غزل و حال و هوای شاعر وآن اندوه و غمی که از وداع یار بر دل او نهاده شده، حاکی از داغ سنگینی است بر دل که براحتی از دل برون نمیرود . فلذا میتوان گفت و یا بهتر اینکه گفته شود :سعدی به روزگاران«داغی» نشسته بر دل بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران.معمولا وداع یار و دوری از او یک داغ بر دل می نشاند نه اینکه بخواهد مهری که از گذشته در دل او بوده از دل بیرون کند. بمرور زمان و گذشت روزگار است که میتوان این داغ جدایی رو قابل تحمل کرد واز دل بیرون برد. پس بنظر میرسد تعبیر اخیر بمعنی واقعی نزدیکتر باشد. دوم اینکه چه لزومی دارد مهری که در مدت زمان مدیدی بر دل نشسته است بخواهیم از دل بیرون کنیم!چرا که گفته شده: مهرت برون نرود از سینه ام که هست این سینه خانه تو و این دل سرای تو. وجود مهر در دل آسیبی به انسان نمیزند حتی موجبات مسرت راهم فراهم میکند. بلکه این وجود غم و داغ جداییست که آسیب زننده و رنج آور است که باید از دل بیرون کرد. نظرات ارزشمند اساتید و سخندانان در مرقومه اخیر مزید امتنان خواهد بود.
user_image
ملیکا رضایی
۱۴۰۰/۰۵/۰۹ - ۱۲:۰۶:۳۶
سلام و درود بی کران به تمامی دوستان و حضرت سعدی... سعدی چه زیبا سه بیت آخر رو سروده ؛الا در بیت چندین که بر شمردم ...به معنی به جز در بیت بعدی به معنای حتی و در بیت آخر به معنی مگر ...بازی با یک حروف در چند بیت ...به زیبایی تمام هنر خود را آشکار ساخته ...
user_image
ملیکا رضایی
۱۴۰۰/۰۵/۰۹ - ۱۲:۱۱:۵۳
سوالی که برای من ایجاد شد این هست که شاید در تلفظ اشکالی هست یا نه ؟یا در نوشتاری که در سایت قرار داده شد ؟ البته من نمیدانم و خوشحال خواهم شد که کسی مرا یاری داده و
پاسخم را دهد ؛ "الا "را که در لغتنامه جستجو کردم در معنای تنبیه و آگاه باش و ...بود ولی دیدیم که در صحبتهای روزمره" الا "را به کار میبریم و گاه با تشدید (ّ)...کدام درست است ؟ البته شاید من اشتباه کرده ام ...
user_image
ملیکا رضایی
۱۴۰۰/۰۵/۰۹ - ۱۲:۱۶:۵۷
البته در بیت ای که میگوید بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران به نظرم حتی زیباتر است البته این نظر من است و در درستی یا نادرستی آن شک دارم باید سری به دیوان سعدی بزنم ...
user_image
ملیکا رضایی
۱۴۰۰/۰۵/۰۹ - ۱۵:۲۷:۱۰
ممنون بانو غزل عزیز ... دنیا به کامتان ... ...از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه ...
user_image
محمدامین
۱۴۰۰/۰۷/۰۴ - ۰۸:۲۷:۱۵
سلام و درود در این جنونکده‌ شرمی‌ که هر که چشم‌ گشود به چاک‌ جیب حتا دامن نگاه شکست بیدل دهلوی
user_image
سیامک یوسفی
۱۴۰۰/۰۷/۰۴ - ۱۰:۲۳:۲۲
"الا" در هر سه بیت آخر استفاده شده و این بی گمان به اراده شاعر است.
user_image
ملیکا رضایی
۱۴۰۰/۰۷/۰۹ - ۰۵:۴۴:۰۵
بلی  بی گمان به ارده شاعر است و خلاقیت ایشان ... ولی الا بر اساس معنی گویی در هر بیت یک معنی گونه گون دارد ... چه خلاقیت سرشاری داشته است سعدی ...
user_image
بهزاد زند
۱۴۰۰/۱۱/۲۸ - ۱۷:۳۹:۵۶
کز سنگ ناله خیزد یا گریه خیزد، من همیشه ناله شنیده بودم
user_image
جمال س
۱۴۰۲/۱۰/۲۰ - ۱۲:۱۶:۴۹
سلام دوستان کسی میتونه در مورد معنی بیت سوم توضیح بده: با ساربان بگویید احوال آب چشمم تا بر شتر نبندد محمل به روز باران  
user_image
جاوید مدرس اول رافض
۱۴۰۳/۰۱/۰۷ - ۱۶:۱۶:۴۵
استقبال از این غزل شب تا سحر نخفته درمانده زیر باران در حسرت صبوحی با خیل میگساران ساقی صراحیی ده لب تشنگان صبحیم  باشد  که بشکند زان سر گیجه ی خماران پوشید آسمان را نیلی ستبر ابری پنهان شد آسمان صبح ستاره باران  صبح امید ما را ساقی طلایه میباش  غم لشگری پراکند، فوج  طلایه داران معجون جام ساقی دارد عجایبی خوش موج فرح فزایش داروی غمگساران مائیم و کهنه دلقی سترست بر معایب کین را رهی نباشد در کبر کامگاران  مطرب زپرده بیرون  شد دل بزن نوایی  سا قی بیا و سر کن ،شب را به زنده داران    صبح امید مارا از آفتاب مهرت  گرمایشی بیفزا ما ئیم امیدواران عقل معاش خود را دیوانه کن بجامی  ما مست جام عشقیم"رافض" ز هوشیاران .
user_image
سیامک یوسفی
۱۴۰۳/۰۱/۱۳ - ۰۹:۵۶:۰۸
"الا به روزگاران" یعنی مهر از دل بیرون می توان کرد ولی زمان بسیار می خواهد"حتی به روزگاران" یعنی هرگز مهر مورد نظر را از دل بیرون نمی توان کردسعدی میگوید "میشود" و شفیعی جواب میدهد "نمیشود"
user_image
فضل ندوشن
۱۴۰۳/۰۵/۰۷ - ۲۳:۵۶:۰۲
در مصرع اول بیت دوم واژه شرنگ بجای شراب نزدیکتر به معنا نیست؟ هرچند واژه شراب خوش آهنگ تر است. هرکو شرنگ فرقت روزی چشیده باشد