سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۴۷۳

۱

دی به چمن برگذشت سرو سخنگوی من

تا نکند گل غرور رنگ من و بوی من

۲

برگ گل لعل بود شاهد بزم بهار

آب گلستان ببرد شاهد گلروی من

۳

شد سپر از دست عقل تا ز کمین عتاب

تیغ جفا برکشید ترک زره موی من

۴

ساعد دل چون نداشت قوت بازوی صبر

دست غمش درشکست پنجه نیروی من

۵

عشق به تاراج داد رخت صبوری دل

می‌نکند بخت شور خیمه ز پهلوی من

۶

کرده‌ام از راه عشق چند گذر سوی او

او به تفضل نکرد هیچ نگه سوی من

۷

جور کشم بنده وار ور کشدم حاکم است

خیره کشی کار اوست بارکشی خوی من

۸

ای گل خوش بوی من یاد کنی بعد از این

سعدی بیچاره بود بلبل خوشگوی من

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 874
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 668

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۲/۱۱/۲۹ - ۲۱:۵۱:۵۴
بیت اول یعنی تا گل فریفته نشود و بگوید رنگ من و بوی من.