سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۴۷۸

۱

ای چشم تو دلفریب و جادو

در چشم تو خیره چشم آهو

۲

در چشم منی و غایب از چشم

زآن چشم همی‌کنم به هر سو

۳

صد چشمه ز چشم من گشاید

چون چشم برافکنم بر آن رو

۴

چشمم بستی به زلف دلبند

هوشم بردی به چشم جادو

۵

هر شب چو چراغ چشم دارم

تا چشم من و چراغ من کو

۶

این چشم و دهان و گردن و گوش

چشمت مرساد و دست و بازو

۷

مه گرچه به چشم خلق زیباست

تو خوبتری به چشم و ابرو

۸

با این همه چشم زنگی شب

چشم سیه تو راست هندو

۹

سعدی به دو چشم تو که دارد

چشمی و هزار دانه لولو

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 877
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 705

نظرات

user_image
هادی جهانشاهی
۱۳۸۷/۱۰/۰۳ - ۱۲:۲۲:۲۵
در آلبوم زیبای سعدی نامه سالار عقیلی، این شعر فوق‌العاده سعدی جلوه‌ی دوچندانی به خود گرفته است
user_image
Hadi F
۱۳۹۴/۰۶/۱۳ - ۰۶:۴۰:۴۵
بیست تا کلمه چشم در نه بیت... آرایه تکرار در غزل!!
user_image
B.ali
۱۳۹۶/۰۲/۰۳ - ۱۳:۳۱:۴۸
در تمام مصراع ها حداقل یک بار از کلمه ی چشم استفاده شده!!بیهوده نیست که به سعدی میگن استاد سخن
user_image
شعیب
۱۳۹۶/۰۵/۱۹ - ۲۲:۳۱:۵۹
جانم استی
user_image
حمیدرضا
۱۳۹۶/۰۹/۰۴ - ۱۱:۰۴:۴۰
تکرار یک کلمه در تمام ابیات مصداق صنعت التزام است و نوعی اعنات محسوب می‌شود.
user_image
ایرانی
۱۳۹۷/۰۷/۱۸ - ۱۶:۰۹:۴۰
در چشم منی و غایب از چشمزآن چشم همی‌کنم به هر سو.
user_image
مجید۲۸
۱۳۹۹/۰۴/۱۷ - ۰۹:۴۴:۱۸
فکر میکنم سعدی با این غزل که فقط برای چشم یار اینچنین میدانداری کرده مانند پهلوانی در عرصه شعر و ادب رجز خوانی کرده و حریف میطلبد غرش سهمگین او را در این غزل میتوان شنید که فریاد می زند و می گوید کدام مدعی توانایی دارد اگر دارد این گوی و این میدان.هیچکس همینطوری و صرف علاقه نمی تواند به این درجه از توانمندی برسد بلکه ریاضت یک عمر را میطلبد.درود برتو و روحت شاد.