سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۴۹۲

۱

ای باغ حسن چون تو نهالی نیافته

رخساره زمین چو تو خالی نیافته

۲

تابنده‌تر ز روی تو ماهی ندیده چرخ

خوشتر ز ابروی تو هلالی نیافته

۳

بر دور عارض تو نظر کرده آفتاب

خود را لطافتی و جمالی نیافته

۴

چرخ مشعبد از رخ تو دلفریبتر

در زیر هفت پرده خیالی نیافته

۵

خود را به زیر چنگل شاهین عشق تو

عنقای صبر من پر و بالی نیافته

۶

تا کی ز درد عشق تو نالد روان من

روزی به لطف از تو مثالی نیافته

۷

افتاده در زبان خلایق حدیث من

با تو به یک حدیث مجالی نیافته

۸

زایل شود هر آن چه به کلی کمال یافت

عمرم زوال یافت کمالی نیافته

۹

گلبرگ عیش من به چه امید بشکفد

از بوستان وصل شمالی نیافته

۱۰

سعدی هزار جامه به روزی قبا کند

یک مهربانی از تو به سالی نیافته

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 885
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 705

نظرات

user_image
گیلدا
۱۳۹۹/۱۱/۰۹ - ۰۶:۳۴:۳۵
میشه معنی بیت 8 رو بگین لطفا؟
user_image
تک بیت
۱۳۹۹/۱۱/۱۰ - ۱۰:۲۵:۳۶
گیلدا جان گفته که هر چیزی که کمال پیدا کنه زایل میشه و رو به زوال میره ، اما حیرت کردم از اینکه عمر من کمال پیدا نکرده و زایل شده (رو به تباهی رفته )
user_image
حمیدرضا
۱۳۹۹/۱۲/۲۵ - ۰۶:۱۹:۱۱
مهربانی در بیت آخر ایهام دارد و معنی دوم آن به نقل از لغتنامه این است:«نوعی از جامهٔ لطیف و نازک به غایت خوش قماش»«جامهٔ بسیار باریک»حتی آن را ترکیب «مهرآبانی» به معنای جامهٔ‌ مناسب مهر و آبان هم گفته‌اند!برای مطالعه بیشتر به این مطلب استاد عظیمی مراجعه کنید.