سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۴۹۵

۱

می‌برزند ز مشرق شمع فلک زبانه

ای ساقی صبوحی درده می شبانه

۲

عقلم بدزد لختی چند اختیار دانش

هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه

۳

گر سنگ فتنه بارد فرق منش سپر کن

ور تیر طعنه آید جان منش نشانه

۴

گر می به جان دهندت بستان که پیش دانا

ز آب حیات بهتر خاک شرابخانه

۵

آن کوزه بر کفم نه کآب حیات دارد

هم طعم نار دارد هم رنگ ناردانه

۶

صوفی چگونه گردد گرد شراب صافی

گنجشک را نگنجد عنقا در آشیانه

۷

دیوانگان نترسند از صولت قیامت

بشکیبد اسب چوبین از سیف و تازیانه

۸

صوفی و کنج خلوت سعدی و طرف صحرا

صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 886
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 580

نظرات

user_image
حمیده نیک سرشت
۱۳۹۱/۰۳/۱۴ - ۰۱:۰۱:۲۵
تو آلبوم الکی محسن نامجو اینو با عنوان "هوشم ببر" خوانده.عالیه!
user_image
علی اصغر
۱۳۹۱/۰۴/۰۳ - ۰۱:۳۹:۰۳
آلبوم محسن نامجو را نشنیده ام.اما آلبوم "دستان" استاد محمدرضا شجریان را که شنیده‎ام؛ دراین آلبوم این شعر سعدی را نیز سروده است. خارق العاده است؛ بی نظیر است، مثل همه کارهای استاد.
user_image
ابوالفضل
۱۳۹۱/۱۲/۲۱ - ۱۵:۲۲:۵۹
با درود بر اساتید شجریان و نامجو و دعای خیر و آفرین و مرحبا بر گنجور:بنده مصرع اول غزل را داشتم ولی به فکرم نمی رسید از شعرای قدیم باشد. الله الله این غزل را مثل اینکه با زبان امروزی نوشته باشند . خدا رحمت کند سعدی را. فارسی زبانان قدر سعدی و کلیه شعرای قدیم را پیشکسوت هستند بدانید و خداوند خیر بر شاعران قرن اخیر هم بدهد که زبان و شعر را زنده کرده‌اند. باز هم از گنجور و خدمات عالی آن متشکرم.
user_image
ابوالفضل
۱۳۹۱/۱۲/۲۱ - ۱۵:۲۹:۱۲
اساتید بزرگوار نامجو و شجریان از شعر سعدی علیه‌الرحمه الهام گرفته‌اند. سعدی علیه‌الرحمه از چه کسی الهام گرفته است. پس باید گفت: کار سعدی علیه‌الرحمه خارق العاده است؛ بی نظیر است، مثل همه کارهای آن استاد بزرگ.
user_image
حامد صفار
۱۳۹۳/۰۵/۱۶ - ۰۲:۳۰:۱۱
بیت دوم به این صورت خوانده می شود:عقلم بدزد لختی،چند اختیار دانشهوشم ببر زمانی،تا کی غم زمانه
user_image
سکوت فریاد
۱۳۹۳/۰۵/۲۳ - ۱۶:۲۴:۲۶
گاهی اوقت از بس به بی عدالتی های این دنیا و چرایی آفرینشمون فکر می کنم و به هیچ نتیجه ای نمی رسم دیوونه می شم. این جور موقع هاست که این بیت از استاد سخن توی ذهنم مرور می شه:عقلم بدزد و لختی چند اختیار دانشهوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه و می فهمم جایی که من الان وایسادم سعدی چند صد سال پیش بوده.
user_image
آریا
۱۳۹۴/۰۳/۲۱ - ۱۴:۴۸:۱۷
لطفا میشه این بیت رو برام توضیح بدیدعقلم بدزد لختی چند اختیار دانشهوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه
user_image
merce
۱۳۹۴/۰۳/۲۱ - ۱۶:۵۲:۱۲
جناب آریا مثل اینکه جناب سعدی دیوانگی را بر عاقل بودن ترجیح می دهد و از درس و مدرسه خسته شده میگوید چقدر دنبال علم و دانش بروم لا اقل برای مدت کوتاهی عقلم را از من بگیر و در مصرع دوم میخواهد که هوش او را بگیرند یا بیهوش باشد که غم زمانه را نخوردبا درود مرسده
user_image
امید
۱۳۹۴/۰۷/۱۷ - ۰۵:۳۱:۲۲
عالی و هزاران بار عالی
user_image
المیرا
۱۳۹۴/۰۷/۲۵ - ۰۵:۳۸:۵۱
میشه لطفا معنی کامل این شعر رو بزارید
user_image
فرهاد
۱۳۹۵/۰۲/۲۶ - ۲۲:۳۴:۱۵
المیرای گرامی، معنای شعر به گمان من این است:1: خورشید از مشرق در حال طلوع کردن است، ای ساقی بامدادی از می دیشب جامی بده. مرسوم بوده است آنها که شب را به باده گساری میپرداخته اند، جامی نیز در بامداد می نوشیدند که خماریشان برطرف شود. به آن جام صبوحی میگفتند.2:با مستی عقلم را برای لختی بدزد، تا چند این افکار من در اختیار دانش باشد و هوشم را ببر تا غم زمانه نخورم.3: معنی بیت سوم مشخص است. اما منظور این است هنگامی که مست شوم سنگ فتنه بر سرم و تیر طعنه در جانم اثر نخواهد کرد4: اگر شراب را به بهای جانت بفروشند بخر که در پیش آدم دانا خاک شرابخانه از آب حیات بهتر است. یعنی می را هم ارز آب حیات دانسته است.5: در این بیت هم میگوید که آنچه که در کوزه شراب است همان آب حیات است که هم طعم آتش دارد (می سوزاننده شرابی قوی و گیراست)، و هم رنگ انار (یعنی رنگش قرمز است ... شراب قرمز)5:عجیب نیست که صوفی شراب ناب نمینوشد، همانگونه که سیمرغ در آشیانه گنجشک جای نمیگیرد. در اینجا سعدی به گونه ای صوفی را تحقیر کرده که ظرفیت ندارد.6: ما دیوانگان از بزرگی و ابهت قیامت نمیترسیم یعنی نگران نیستیم از آنکه شراب مینوشیم همانگونه که اسب چوبی شمشیر و تازیانه را تاب میاورد.7: صوفی کنج خلوت را دوست دارد و سعدی طرف صحرا را و البته آنکه صاحب هنر است بر بی خنر خورده نمیگیرد. در اینجا باز هم سعدی صوفی را به بد سلیقگی (خلوت گزیدن) و بی هنری تحقیر میکند.
user_image
jalal bahador
۱۳۹۵/۰۴/۰۸ - ۰۳:۰۳:۲۳
به راستی که اثر محسن نامجو با این سروده بی نهایت شنیدنی ست.من که به :گر سنگ فتنه بارد....میرسد به هم میریزم....شادزی و مهرافزون
user_image
علی رمضانی
۱۳۹۵/۰۸/۱۲ - ۱۲:۳۳:۰۴
سلاموزن این بیت واسه من نامفهوم بود!اگه میشه راهنماییم کنید.سپاسگر می به جان دهندت بستان که پیش داناز آب حیات بهتر خاک شرابخانه
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۸/۱۲ - ۱۸:۲۴:۲۰
اگر در ازای می جانت را طلب کردند قبول کن تا معامله صورت گیرد، چرا که دانایان می دانند حتی خاک در میخانه در زندگی بخشی از آب حیات نیز برتر است! بهای باده من المومنین انفسهمهوای خویش بنه گر هوات بیع و شراست
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۹/۲۹ - ۱۲:۰۹:۱۲
دیوانگان نترسند از صولت قیامتبشکیبد اسب چوبین از سیف و تازیانهبشکیبد اسب چوبین از شیب تازیانهشیب تازیانه یا شلاق همان رشته هایی است که در سر شلاق کار میگذارند و بسیار کشنده و درد آور است و صدای تیزی دارد.گاوچرانهای امریکایی استفاده میکنند.ضربه ای که وارد میکند از هفت تیر هم بیشتر است.کتک خور اسب چوبین خوب است و درد شیب تازیانه کودکان را نمیفهمد
user_image
۷
۱۳۹۶/۰۵/۲۹ - ۱۵:۱۰:۳۵
صوفی و کنج خلوت سعدی و طرف صحراصاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانهاین "هنر" که امروزه کاربرد بسیار دارد و از آن معنی های گوناگون گرفته شده در اصل به معنی مرد خوب و شایسته بوده چه که شایستگی مردان بیشتر در هنر رزم بوذه و از اینرو برخی آن را به جنگ معنی کرده اندهنر=هونر=هو+نرهو=خو=خوب=شایسته=قابلنرینه شایسته
user_image
آریا والا
۱۳۹۶/۱۰/۱۶ - ۱۴:۳۳:۱۷
صوفی و کنج خلوت سعدی و طرف صحرا صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانهنمیدونم چه رمزی در این بیته که هر بار خواندش من رو دگرگون میکنه و بال پرواز بهم میدهآیا کسی تجربه نزدیک به این حس من دارد ،در رابطه با این بیت؟
user_image
ایرانی
۱۳۹۷/۰۷/۲۳ - ۱۷:۱۸:۳۴
مصرع دوم بیت چهارم بدین صورت نیز آمده و به نظر من بر متن ارجحیت دارد و معنی را بهتر میرساند : گر می به جان دهندت بستان که پیش داناز آب حیات خوشتر آب شرابخانه. با تشکر.
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۷/۲۴ - ۰۰:۳۵:۴۷
اب حیات من است خاک سر کوی دوستگر دو جهان خرمی است ما و غم روی دوست.........................................................گر می به جان دهندت بستان که پیش داناز آب حیات بهتر خاک شرابخانهخاک شرابخانه شرف دارد به آب حیات پس بماند که آب آن چیست در برابر آب حیات آن
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۷/۲۴ - ۰۰:۴۷:۳۳
خاک شرابخانه شرف دارد به آب حیات پس بماند که آب آن چیست در برابر آب حیاتخاکش که این است آبش چه باشد.نوش
user_image
امیر
۱۳۹۷/۱۰/۰۷ - ۱۴:۰۵:۳۹
گنجور عزیز سلامدر بیت ماقبل آخر مصراع دوماینطور صحیح است که: نشکیبد اسب چوبینبشکیبد اشتباه است
user_image
ایرانی
۱۳۹۸/۰۲/۰۱ - ۰۶:۵۶:۳۱
امیر جان نشکیبد اشتباه است و بشکیبد صحیح میباشد. بشکیبد یعنی صبر کند تحمل کند. شکیب یعنی صبر و تحمل. سعدی میفرماید اسب چوبین میتواند شدت تازیانه را تحمل کند چون بی جان هست در حالی که اسب واقعی و جاندار نمیتواند شدت تازیانه را تحمل کند. با سپاس فراوان.
user_image
کاوان
۱۴۰۰/۰۱/۲۳ - ۲۲:۵۵:۴۶
در بیت"عقلم بدزد لختی چند اختیار دانشهوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه"با نظر من دانش اینجا به معنی علم نیست بلکه به معنی حواس داشتن و مست نبودن است.یعنی شاعر از به هوشیار بودن و مست نبودن خسته شده است و به ساقی میگوید تا کی اختیار و کنترل من در دست آگاهی وهوشیاری و دانش(خود آگاهی) باشد.لطفا لختی(کمی) با دادن شراب عقل ما را بدزد
user_image
Mahyar
۱۴۰۰/۰۶/۰۶ - ۰۳:۳۷:۰۷
به گمان من -- سعدی میگوید - بی فکری ( که نمونه آن در مدیتیشن صبح زود به دست میاید) از آب حیات بهتر است. ای ساقی صبوحی درده می شبانههوشم ببر زمانی تا کی غم زمانهز آب حیات بهتر خاک شرابخانه  
user_image
یلدا ی.
۱۴۰۰/۰۸/۱۱ - ۰۸:۰۱:۳۹
درود بر روان پاک سعدی