سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۴۹۹

۱

خرم آن روز که چون گل به چمن بازآیی

یا به بستان به در حجره من بازآیی

۲

گلبن عیش من آن روز شکفتن گیرد

که تو چون سرو خرامان به چمن بازآیی

۳

شمع من روز نیامد که شبم بفروزی

جان من وقت نیامد که به تن بازآیی

۴

آب تلخ است مدامم چو صراحی در حلق

تا تو یک روز چو ساغر به دهن بازآیی

۵

کی به دیدار من ای مهرگسل برخیزی

کی به گفتار من ای عهدشکن بازآیی

۶

مرغ سیر آمده‌ای از قفس صحبت و من

دام زاری بنهم بو که به من بازآیی

۷

من خود آن بخت ندارم که به تو پیوندم

نه تو آن لطف نداری که به من بازآیی

۸

سعدی آن دیو نباشد که به افسون برود

هیچت افتد که چو مردم به سخن بازآیی

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 889
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 707

نظرات

user_image
کسرا
۱۳۹۴/۰۴/۲۱ - ۱۳:۴۹:۲۰
خرم آن روز که چون گل به چمن بازآیی... بازآیی...