سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۵۰۲

۱

تو با این لطف طبع و دلربایی

چنین سنگین دل و سرکش چرایی

۲

به یک بار از جهان دل در تو بستم

ندانستم که پیمانم نپایی

۳

شب تاریک هجرانم بفرسود

یکی از در درآی ای روشنایی

۴

سری دارم مهیا بر کف دست

که در پایت فشانم چون درآیی

۵

خطای محض باشد با تو گفتن

حدیث حسن خوبان ختایی

۶

نگاری سخت محبوبی و مطبوع

ولیکن سست مهر و بی‌وفایی

۷

دلا گر عاشقی دایم بر آن باش

که سختی بینی و جور آزمایی

۸

و گر طاقت نداری جور مخدوم

برو سعدی که خدمت را نشایی

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 890
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 677

نظرات

user_image
۷
۱۳۹۵/۱۱/۰۳ - ۱۸:۲۶:۳۲
خطای محض باشد با تو گفتنحدیث حسن خوبان خطاییختایی و نه خطاییجناب گنجور خان ختلانی،دست کم این (خطا) ها را (ختا) کن،فروغی نمیدانست شما که میدانید.
user_image
محمدجواد امیراحمدی
۱۴۰۱/۰۴/۰۸ - ۰۳:۴۰:۱۲
این غزل در کلیات سعدی نسخه فروغی با شماره‌ی ۴۹۸ ثبت شده.