
سعدی
غزل شمارهٔ ۵۱۴
۱
ای خسته دلم در خم چوگان تو گویی
بیفایدهام پیش تو چون بیهده گویی
۲
ای تیر غم عشق تو هر جا که رسیده
افتاده به زخمش چو کمان پشت دوتویی
۳
هم طرفه ندارم اگرم بازنوازی
زیرا که عجب نیست نکویی ز نکویی
۴
سعدی غمش از دست مده گر ندهد دست
کی دست دهد در همه آفاق چنویی
تصاویر و صوت

نظرات
مسلم خورشیدوند
nabavar
Bayan