
سعدی
غزل شمارهٔ ۵۲۱
سَلِ المَصانِعَ رَکباً تَهیمُ في الفَلَواتِ
تو قدرِ آب چه دانی که در کنارِ فراتی؟
شبم به رویِ تو روز است و دیدهها به تو روشن
و إِن هَجَرتَ سَواءٌ عَشِیَّتي و غَداتي
اگر چه دیر بماندم امید برنگرفتم
مَضَی الزَّمانُ و قلبي یَقولُ إِنَّکَ آتٍ
من آدمی به جمالت نه دیدم و نه شنیدم
اگر گِلی به حقیقت عَجین آبِ حیاتی
شبانِ تیره امیدم به صبحِ رویِ تو باشد
و قَد تُفَتَّشُ عَینُ الحیوةِ فِي الظُّلماتِ
فَکَم تُمَرِّرُ عَیشي و أنتَ حاملُ شهدٍ
جوابِ تلخ بدیع است از آن دهانِ نباتی
نه پنج روزهٔ عمر است عشقِ رویِ تو ما را
وَجَدتَ رائِحَةَ الوُدِّ إِن شَمَمتَ رُفاتي
وَصَفتُ کُلَّ مَلیحٍ کما یُحِبُّ و یَرضیٰ
مَحامدِ تو چه گویم؟ که ماورای صفاتی
أخافُ مِنکَ و أرجو و أستَغیثُ و أدنو
که هم کمندِ بلایی و هم کلیدِ نجاتی
ز چشمِ دوست فتادم به کامهٔ دلِ دشمن
أحِبَّتي هَجَروني کَما تَشاءُ عُداتي
فراقنامهٔ سعدی عجب که در تو نگیرد
و إِن شَکَوتُ إِلی الطَّیرِ نُحنَ في الوُکَناتِ
تصاویر و صوت


نظرات
mahmood
محمد
عباسی
علی
امیدی
رضا
رضا
ابوالفضل
ناشناس
محمد مهذب رحیم زاده
سحر
فاطیما
محسن حیدرزاده جزی
ملیکا
رومینا
مهران
محمد
انا الساجد
صادقیان
بیگانه
علی
علی
محمد عبد الرحیم
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
Jahad۱۰۰z
سینا
یوسف گمگشته
یزدانی فسا
الهام
حسین
رضی
رضی
سینا محمدیان
سینا محمدیان
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
رامین امینی
حسین
جلیل Jalilomidi@yahoo.com
ملیکا رضایی
ملیکا رضایی
ملیکا رضایی
افسانه چراغی
حمیدرضا قدیر
نورا کاور
نورا کاور
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
کارزان رسولیان
پاسخم را اگر هیچ رنجی در شما ایجاد نخواهد کرد بدهید زیراکه واقعا مرا به خود درگیر کرده
محمد محمدی