سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۵۲۷

۱

ای باد که بر خاک در دوست گذشتی

پندارمت از روضه بستان بهشتی

۲

دور از سببی نیست که شوریده سودا

هر لحظه چو دیوانه دوان بر در و دشتی

۳

باری مگرت بر رخ جانان نظر افتاد

سرگشته چو من در همه آفاق بگشتی

۴

از کف ندهم دامن معشوقه زیبا

هل تا برود نام من ای یار به زشتی

۵

جز یاد تو بر خاطر من نگذرد ای جان

با آن که به یک باره‌ام از یاد بهشتی

۶

با طبع ملولت چه کند دل که نسازد

شرطه همه وقتی نبود لایق کشتی

۷

بسیار گذشتی که نکردی سوی ما چشم

یک دم ننشستم که به خاطر نگذشتی

۸

شوخی شکرالفاظ و مهی لاله بناگوش

سروی سمن اندام و بتی حورسرشتی

۹

قلاب تو در کس نفکندی که نبردی

شمشیر تو بر کس نکشیدی که نکشتی

۱۰

سیلاب قضا نسترد از دفتر ایام

این‌ها که تو بر خاطر سعدی بنوشتی

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 905
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 723

نظرات

user_image
کامران
۱۳۸۹/۰۸/۱۸ - ۱۴:۴۲:۵۱
ای باد ای باد ای باد دیوانه گذشتی
user_image
سید احمد مجاب
۱۳۹۱/۱۱/۱۸ - ۱۹:۲۳:۴۱
قلاب تو در کس نفکندی که نبردیشمشیر تو بر کس نکشیدی که نکشتیبه نظر درستتر می آید.
user_image
محمد بخارایی
۱۴۰۰/۰۸/۳۰ - ۰۰:۵۵:۳۱
بسیار دلنشین