سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۵۴

۱

سرو چمن پیش اعتدال تو پست است

روی تو بازار آفتاب شکسته‌ست

۲

شمع فلک با هزار مشعل انجم

پیش وجودت چراغ بازنشسته‌ست

۳

توبه کند مردم از گناه به شعبان

در رمضان نیز چشم‌های تو مست است

۴

این همه زورآوری و مردی و شیری

مرد ندانم که از کمند تو جسته‌ست

۵

این یکی از دوستان به تیغ تو کشته‌ست

وان دگر از عاشقان به تیر تو خسته‌ست

۶

دیده به دل می‌برد حکایت مجنون

دیده ندارد که دل به مهر نبسته‌ست

۷

دست طلب داشتن ز دامن معشوق

پیش کسی گو کش اختیار به دست است

۸

با چو تو روحانیی تعلق خاطر

هر که ندارد دواب نفس‌پرست است

۹

منکر سعدی که ذوق عشق ندارد

نیشکرش در دهان تلخ کبست است

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 641
منتخبی از اشعار سعدی، حافظ و جامی » تصویر 36
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 479
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 533
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
سهیل قاسمی :
پری ساتکنی عندلیب :
فاطمه زندی :
مریم فقیهی کیا :
نازنین بازیان :
امیر اثنی عشری :

نظرات

user_image
احسان پورعابدین
۱۳۹۱/۰۶/۲۱ - ۰۱:۳۱:۵۸
در مصرع آخر بجاب کبستست باید بدین گونه اصلاح گردد: که بستست به معنای چه کسی بسته است
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۲۸ - ۱۶:۳۷:۳۷
إحسان جانم کبست نوعی گیاه تلخ است و همین پیکر نگاشته شده درست است و نیازی به گردانش نداریم
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۲۸ - ۱۶:۳۹:۲۲
گمانم حنظل باشد و ان لغتی به ستاک پارسی است
user_image
شایق
۱۳۹۴/۰۶/۰۶ - ۰۵:۱۷:۴۸
با سلام در رابطه با بیت اخر یکی از معانی کبس غذا است و بنابراین سعدی میگوید کسی که عاشق نیست اگر شکر در دهان هم بگذارذ مانند این است که غذای تلخی خورده است و بالعکس شخص عاشق خداوند زهر در دهانش طعم شکر می دهد و نیش برای او نوش است
user_image
ناباور
۱۳۹۴/۰۶/۰۶ - ۰۶:۰۰:۳۲
کبست به معنی هندوانه ابوجهل است یا خربزه ی تلخ ، به عربی حنظلبه شاخی همی یازی امروز دستکه برگش بود زهر و بارش کبست .فردوسیزین حریفان وفا و عهد مجویاز درخت کبست شهد مجوی .سناییبسیار تلخ است ، به زهر تشبیه شده
user_image
شایق
۱۳۹۴/۰۶/۰۶ - ۱۰:۰۲:۵۸
با سلام و سلام ویژه خدمت جناب ناباور این فقیر نگفت معنی کبس حنظل نیست بلکه گفتم یکی از معانی ان غذاست کافی است به کتب لغت رجوع کنید تا باور کنید ومنظور سعدی در این شعر این معنی اخیر است
user_image
کوکب
۱۳۹۴/۰۶/۰۶ - ۱۶:۱۲:۲۷
شایق جان آن ”ناباور“ از کبست میگوید و شما از کبسمن که درین شعر لغت کبس ندیدم حتما اشتباهی شده که با کمی دقت در فرمایش استاد کیخا رفع خواهد شد ضمن اینکه آقا / خانم ناباور از تحریف معنای شعر خیلی مؤدبانه ، با دلیل و بسیار منطقی جلو گیری کردند کبست است یعنی تلخ است مانند حنظل من به جای شما از ایشان معذرت میخواهم و تشکر میکنم
user_image
شایق
۱۳۹۴/۰۶/۰۶ - ۲۳:۵۶:۲۷
با سلام خدمت دو سرور گرامی عرض بوزش دارم اشتباه از طرف من است کبس با کبست فرق می کند از راهنمایی شما سروران کمال تشکر را دارم اما معنی بیت چندان تفاوتی نمی کند یعنی غیر عاشق طعم واقعی شیرینی را نمی تواند درک نماید
user_image
محبوبه ذوالقدر
۱۳۹۵/۰۲/۰۳ - ۰۲:۵۶:۱۹
سلامباز هم در جواب سعدی پاک:تقدیم به استاد عشقهر که شد اسیر روی ماه تو جانا از غم زنجیر هر چه غیر تو رسته استنگویید که قافیه اشکال دارد که امکان ندارد.
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۴/۲۴ - ۱۱:۲۲:۳۲
منکر سعدی که ذوق عشق نداردنیشکرش در دهان تلخ کبست استمنکر سعدی(زاهد عبوس) با آن زهد تلخ و ریاکارانه اش بویی از عشق نبرده است
user_image
..
۱۳۹۸/۰۲/۱۵ - ۰۹:۰۶:۵۸
دیده ندارد که دل به مهر نبسته‌است..
user_image
مریم
۱۳۹۸/۰۸/۲۵ - ۰۱:۱۰:۱۰
در رمضان نیز «چشم شوخ» تو مست است
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۶/۱۹ - ۰۶:۲۰:۳۲
وزن: مفتعلن فاعلاتُ مفتعلن فاع ( بحر منسرح مثمّن مطویّ مجدوع) ١. چمن: سبزه و گیاه / اعتدال: راستی و موزونی. مجاز: چمن(باغ) / کنایه: بازار شکستن( از رواج و رونق انداختن) / تشبیه تفضیلی: قامت معشوق به سرو چمن و برتری معشوق بر آن و نیز چهره به آفتاب. معنی: سرو چمن در برابر راستی قامت تو کوتاه و حقیر است و چهره ی تو از لحاظ درخشندگی و شهرت، خورشید را از رونق انداخته است. ٢. استعاره ی مصرّحه: شمع فلک (خورشید) / تشبیه: انجم به مشعل( اضافه ی تشبیهی). معنی: خورشید و تمام ستارگانی که چونان مشعل فروزان می درخشند، در برابر وجود تو چراغ هایی خاموش به نظر می آیند. ٣. تناسب: شعبان، رمضان/ ایهام تناسب: بین ((مردم)) در معنای ((مردمک)) که در اینجا مراد نیست با ((چشم)). معنی: مردم در شعبان از گناهان خویش توبه و خود را برای روزه گرفتن در رمضان آماده می کنند؛ امّا چشم های تو حتّی در رمضان هم خمارآلود و مست هستند. ٤. زورآوری: زورمندی و پهلوانی. ایهام: مرد ندانم که از کمند تو جَسته است ١- کسی که از کمند تو جسته است، مرد نیست و نامرد است. ٢- کسی را نمی شناسم که از کمند تو جسته باشد. معنی: با این همه توانایی و دلیری و شجاعت به نظر نمی رسد کسی توانسته باشد از کمندت بجهد. ٥- خسته: مجروح و زخم دیده. تناسب: تیغ، تیر/ جناس مطرّف: تیغ، تیر. معنی: این شخص، از دوستان توست که با تیغت به شهادت رسیده و آن دیگری از عاشقان تو که با تیرت خسته و مجروح گشته است. ٦- مجنون: ٧/١٠. معنی: چشم ماجرای عشق مجنون را می بیند و آن را به دل منتقل می کند؛ امّا کسی که عاشق نگشته است، چشمی برای دیدن عشق و عاشقی ندارد. ٧- طلب: - > ٥١/٧ / اختیار: - > ١٣/٥. کنایه: دست از چیزی داشتن ( چیزی را ترک و رها کردن). معنی: دست از دامن معشوق برداشتن را به کسی توصیه کن که از خود بی خود نگشته است. ٨- تعلّق خاطر: دوستی و علاقه ی دل/ دواب: جمعِ دابّة، چهارپایان. تشبیه: ((هرکه)) به دواب مانند شده است. معنی: هر کس که به انسان روحانی ای چون تو تعلّق خاطری نداشته باشد، چهارپایی است که فقط در بند هوای نفس خویش است. ٩- ذوق: چشیدن، نشاط و شادی/ کبست: رستنی ای باشد به غایت تلخ همچون زهر و شبیه به دستنبوی که به عربی حنظل و به فارسی خربزه ی تلخ گویند، هندوانه ی ابوجهل. ( لغت نامه) تضاد: نیشکر، کبست. معنی: آن که عشق سعدی را انکار می کند و خود از ذوق عشق بی بهره است، چون کسی است که دهانش تلخ است و ناچار طعم شیرین نیشکر را احساس نمی کند. با تشکر از دوست خوبم مهربانو پروین اختیار زاده 🙏 منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .