
سعدی
غزل شمارهٔ ۵۴۷
۱
خانه صاحب نظران میبری
پرده پرهیزکنان میدری
۲
گر تو پری چهره نپوشی نقاب
توبه صوفی به زیان آوری
۳
این چه وجود است نمیدانمت
آدمیی یا ملکی یا پری
۴
گر همه سرمایه زیان میکند
سود بود دیدن آن مشتری
۵
نسخه این روی به نقاش بر
تا بکند توبه ز صورتگری
۶
با تترت حاجت شمشیر نیست
حمله همیآری و دل میبری
۷
گر تو در آیینه تأمل کنی
صورت خود باز به ما ننگری
۸
خسرو اگر عهد تو دریافتی
دل به تو دادی که تو شیرینتری
۹
گر دری از خلق ببندم به روی
بر تو نبندم که به خاطر دری
۱۰
سعدی اگر کشته شود در فراق
زنده شود چون به سرش بگذری
تصاویر و صوت


نظرات
farb
هیوا
گمنام-۱
گشتاسب
nabavar
نادر..
رسول مهدی جبار
۷
گویان