
سعدی
غزل شمارهٔ ۵۷۴
۱
ما بی تو به دل بر نزدیم آب صبوری
چون سنگدلان دل بنهادیم به دوری
۲
بعد از تو که در چشم من آید که به چشمم
گویی همه عالم ظلمات است و تو نوری
۳
خلقی به تو مشتاق و جهانی به تو روشن
ما در تو گریزان و تو از خلق نفوری
۴
جز خط دلاویز تو بر طرف بناگوش
سبزه نشنیدم که دمد بر گل سوری
۵
در باغ رو ای سرو خرامان که خلایق
گویند مگر باغ بهشت است و تو حوری
۶
روی تو نه روییست کز او صبر توان کرد
لیکن چه کنم گر نکنم صبر ضروری
۷
سعدی به جفا دست امید از تو ندارد
هم جور تو بهتر که ز روی تو صبوری
تصاویر و صوت


نظرات
فرخ مردان
رضا
رضا
فاطمه
مصطفی موسوی
پاسخ به فاطمه: شکل درست مصرع دوم "ما در تو گریزان و تو از خلق نفوری" بوده که معنی آن هم صحیح میشود. این شکل در تصویر آرشیوی همین صفحه در بالا "تصویر 708 از 822 کلیات سعدی مصور و مذهب نسخهبرداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز" وجود دارد. دلیل اختلاف با تصحیح مرحوم فروغی استفادهء استاد فروغی از نسخه های قدیمیتر بوده ولی باتوجه به معنی شعر ظاهرا در این یک مورد این نسخه قابل استناد است.