
سعدی
غزل شمارهٔ ۵۷۶
۱
اگر کلاله مشکین ز رخ براندازی
کنند در قدمت عاشقان سراندازی
۲
اگر به رقص درآیی تو سرو سیم اندام
نظاره کن که چه مستی کنند و جانبازی
۳
تو با چنین قد و بالا و صورت زیبا
به سرو و لاله و شمشاد و گل نپردازی
۴
کدام باغ چو رخسار تو گلی دارد
کدام سرو کند با قدت سرافرازی
۵
به حسن خال و بناگوش اگر نگاه کنی
نظر تو با قد و بالای خود نیندازی
۶
غلام باد صبایم غلام باد صبا
که با کلاله جعدت همیکند بازی
۷
بگوی مطرب یاران بیار زمزمهای
بنال بلبل مستان که بس خوش آوازی
۸
که گفته است که صد دل به غمزهای ببری
هزار صید به یک تاختن بیندازی
۹
ز لطف لفظ شکربار گفته سعدی
شدم غلام همه شاعران شیرازی
تصاویر و صوت


نظرات
شکوه
دکتر ترابی
وفایی
وفایی
گمنام-۱
حمیدرضا
۷
۷
ذبیح اله