سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۶۰۹

۱

بر آنم گر تو باز آیی که در پایت کنم جانی

و زین کم‌تر نشاید کرد در پای تو قربانی

۲

امید از بخت می‌دارم بقای عمر چندانی

کز ابر لطف باز آید به خاک تشنه بارانی

۳

میان عاشق و معشوق اگر باشد بیابانی

درخت ارغوان روید به جای هر مغیلانی

۴

مگر لیلی نمی‌داند که بی‌دیدار میمونش

فراخای جهان تنگ است بر مجنون چو زندانی؟

۵

دریغا عهد آسانی که مقدارش ندانستم

ندانی قدر وصل الا که درمانی به هجرانی

۶

نه در زلف پریشانت منِ تنها گرفتارم

که دل در بند او دارد به هر مویی پریشانی

۷

چه فتنه‌ست این که در چشمت به غارت می‌برد دل‌ها

تویی در عهد ما گر هست در شیراز فتانی

۸

نشاید خون سعدی را به باطل ریختن حقا

بیا سهل است اگر داری به خط خواجه فرمانی

۹

زمان رفته باز آید ولیکن صبر می‌باید

که مستخلص نمی‌گردد بهاری بی زمستانی

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 953
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 676

نظرات

user_image
سینا یعقوبی المشیری
۱۳۹۱/۰۶/۰۵ - ۱۶:۳۸:۵۴
بیت 6 این غزل بی نظیر سعدی مرا به یاد آن بیت از شیخ بهایی انداخت که با خود گفتم آن را در حاشیه بنویسم و آن این است:طره ی پریشانش دیدم و به دل گفتم/این همه پریشانی بر سر پریشانیشیخ بهایی میگوید علت تشویش خاطر من پریشانی زلف معشوقم است.این مسئله البته برای حافظ دیگر گونه است .حافظ عزیز میگوید من با پریشانی زلف یار به آرامش میرسم و اینگونه مستانه میسراید:از خلاف آمد عادت بطلب کام که من/کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
user_image
کسرا
۱۳۹۴/۰۴/۲۱ - ۱۴:۴۰:۰۱
میان عاشق و معشوق اگر باشد بیابانیدرخت ارغوان روید به جای هر مغیلانیحتما حتما این شعر ور بخونید... بدون شک لذت میبرید...
user_image
کسرا
۱۳۹۴/۰۴/۲۱ - ۱۴:۴۰:۳۲
ور > رو
user_image
کسرا
۱۳۹۴/۰۵/۲۵ - ۱۳:۰۷:۰۴
** ندانی قدر وصل الا که درمانی به هجرانی **
user_image
غزاله
۱۳۹۹/۰۲/۲۸ - ۰۹:۱۶:۳۷
محسن نامجو اهنگی خواندند به نام درخت ارغوان که همین شعر هم داخلش وجود داره
user_image
فاطمه یاوری
۱۴۰۱/۱۲/۱۸ - ۰۴:۰۲:۳۴
میان عاشق و معشوق اگر باشد بیابانی درخت ارغوان روید بجای هر مغیلانی...   .ارغوان پنجه خونین زمین دامن صبح بگیروز سواران خرامنده خورشید بپرسکی بر این درۀ غم می‌گذرند؟