سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۶۲

۱

ای لعبت خندان لب لعلت که مزیده‌ست؟

وی باغ لطافت به رویت که گزیده‌ست؟

۲

زیباتر از این صید همه عمر نکرده‌ست

شیرین‌تر از این خربزه هرگز نبریده‌ست

۳

ای خضر حلالت نکنم چشمهٔ حیوان

دانی که سکندر به چه محنت طلبیده‌ست؟

۴

آن خون کسی ریخته‌ای یا می سرخ است

یا توت سیاه است که بر جامه چکیده‌ست

۵

با جمله برآمیزی و از ما بگریزی

جرم از تو نباشد گنه از بخت رمیده‌ست

۶

نیک است که دیوار به یک بار بیفتاد

تا هیچکس این باغ نگویی که ندیده‌ست

۷

بسیار توقف نکند میوهٔ بر بار

چون عام بدانست که شیرین و رسیده‌ست

۸

گل نیز در آن هفته دهن باز نمی‌کرد

وامروز نسیم سحرش پرده دریده‌ست

۹

در دجله که مرغابی از اندیشه نرفتی

کشتی رود اکنون که تتر جسر بریده‌ست

۱۰

رفت آن که فقاع از تو گشایند دگر بار

ما را بس از این کوزه که بیگانه مکیده‌ست

۱۱

سعدی در بستان هوای دگری زن

وین کشته رها کن که در او گله چریده‌ست

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 645
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 465
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 511
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
سهیل قاسمی :
پری ساتکنی عندلیب :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :
عندلیب :
محمدرضاکاکائی :
مریم فقیهی کیا :

نظرات

user_image
مژده
۱۳۸۷/۰۹/۲۱ - ۰۳:۳۹:۲۵
بیت دوم:نیکوتر از این میوه همه عمر که خورده استشیرینتر از این خربزه هرگز که چشیده است
پاسخ: نقل پیشنهادی شما با نقل قدیمی جایگزین شد. نقل قدیمی:زیباتر از این صید همه عمر نکرده‏ستشیرینتر از این خربزه هرگز نبریده‏ستبه علت ناهمخوانی با تصحیح فروغی تغییرات برگردانده شد.
user_image
مژده
۱۳۸۷/۰۹/۲۱ - ۰۳:۴۸:۴۳
رفت آن که فقاع از تو گشایند دگرباربه رفت آن که فقاع از تو گشاییم دگربارتطابق با فعل مصرع دوم
پاسخ: مطابق پیشنهاد شما و نقل لغتنامه جایگزینی انجام شد.به علت ناهمخوانی با تصحیح فروغی تغییرات برگردانده شد.
user_image
مژده
۱۳۸۷/۰۹/۲۱ - ۰۳:۵۱:۲۲
فاعل مصرع دوم
user_image
مژده
۱۳۸۷/۰۹/۲۲ - ۰۷:۰۳:۴۳
آن خون کسی ریخته‌ای یا می سرخستبه این خون کسی ریخته‌ای یا می سرخست
پاسخ: جایگزینی مطابق نظر شما انجام شد.به علت ناهمخوانی با تصحیح فروغی تغییرات برگردانده شد.
user_image
عباس مشرف رضوی
۱۳۸۸/۰۵/۰۹ - ۰۸:۲۱:۳۶
نیکست که دیوار به یک بار بیفتادتا هیچ کس این باغ نگویی که ندیده‌ستبهشکرست که دیوار به یکبار بیفتادتا هیچ کس این باغ نکویی که ندیده است(بنده که روی صورت صحیح نمی توانم قضاوتی بکنم، خصوصا مصرع دوم؛ تنها جهت درج ذکرشد)
user_image
احسان پورعابدین
۱۳۹۰/۰۹/۲۶ - ۰۱:۳۴:۵۱
مزیدن: مزه کردن. مکیدنگزیدن: گاز زدنچشمه‌ی حیوان: چشمه‌ی آب زندگی/حیاتتتر: تاتار، مغولجَسر: پُلجسر بریدن: اشاره به گشودن بغداد به دست مغولان و ویران کردن برخی پل‌های رودخانه‌ی دجلهفُقاع: (عربیده‌ی فوگان پارسی) آب جو. بوزه.فقاع گشادن: نازیدن و لافیدن و بالیدن. (شاید «برای کسی نوشابه باز کردن» در زبان گفتار شکل امروزی آن باشد!)
user_image
۷
۱۳۹۴/۰۵/۲۸ - ۰۹:۴۷:۱۰
بسیار توقف نکند میوه بر بار(دار) چون عام بدانست که شیرین و رسیده‌ستمیوه بر بار که معنا ندارد.درست میوه بر دار میباشد.دار=درخت
user_image
۷
۱۳۹۴/۰۵/۲۸ - ۰۹:۵۹:۲۵
مثالبر دار زدن یعنی بر درخت کردنرفته رفته دار به خود چوب هم گفته شده به ویژه چوب بلند
user_image
وشایق
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ - ۰۵:۵۴:۲۹
با سلام( نیک است که دیوار به یک بار بیفتد تا هیچ کس این باغ نگویی که ندیدست ) یعنی چه خوب بود این برده بر داشته می شد تا همه او را عریان انطور که هست میدیدند و می فهمیدند که وجود واقعی اوست و ملک و حکمرانی از اوست که البته همه ما به محض جدا شدن روح از بدن به این نکته بی میبریم ولی متاسفانه در ان موقع چیزی جز حسرت نصیبمان نمیشود ای کاش در همین دنیا به معنی مالک یوم الدین برسیم و الا سوره والعصر ان الانسان لفی خسر شامل حالمان است
user_image
ندا
۱۳۹۴/۰۶/۲۴ - ۰۰:۰۶:۱۲
با جمله بر آمیزی و از ما بگریزیجرم از تو نباشد گنه از بخت رمیده استسعدی چقدر هنرمندانه در مصرع اول جرم و تقصیر معشوق را شرح میده و در مصرع دوم این جرم را منسوب به بختن پریشان خودش میدونه. جوری که هم حرفش را زده باشه هم نه.
user_image
ارش
۱۳۹۵/۰۴/۱۰ - ۰۷:۰۴:۴۸
جناب شایق سلام دوباره...دوست عزیز برای خودتان دلنشین است که با نگاه خودتان از شعرها لذت ببرید ولی یک ایراد دارد که برای مخاطبان معنی شعر ممکن است مخدوش شود...این شعر اشکارا برای معشوق زمینیست....طعنه به معشوق می زند که کسان متعددی اکنون عاشق وی هستند و در بیت اخر به خودش یعنی سعدی می گوید فکر کسی دیگر باش که این یار گله ای در او چریدهسعدی در بستان هوای دگری زن. وین کشته رها کن که در او گله چریده استدر اواسط غزل هم انگار با حالت رنجش می گوید اصلا حالا که چنین شده و عده زیادی تو را دیده اند بهتر است خیال خودت را راحت کنی و همه تو را ببینند نیک است که دیوار به یک بار بیفتد. تا هیچ کس این باغ نگویی که ندیدست
user_image
مصطفی
۱۳۹۵/۰۷/۲۷ - ۱۷:۱۴:۳۱
آن خون کسی ریخته‌ای یا می سرخ استیا توت سیاه است که بر جامه چکیده‌ستمفهوم این مصرع چیست؟ آیا (جسارتا) سعدی با کنایه به خون حاصل از از بین رفتن عفت روی دامن معشوق صحبت میکنه؟
user_image
۷
۱۳۹۶/۰۵/۲۵ - ۱۰:۳۴:۵۳
رفت آن که فقاع از تو گشایند دگربارما را بس از این کوزه که بیگانه مکیده‌ستفقاع: آبجو است و معرب واژه فوگانفقاع گشادن: باز کردن سر بطری یا شیشه آبجوو به مجاز نازیدن،افتخار و لافیدن مانند سر پپسی(نوشابه) باز کردندیگر از آن گذشته که دگربار برایت سر نوشابه باز کنند(نازت کشند) برای ما بس است از این کوزه که هر بیگانه ای از آن مکیده است.
user_image
شاپور
۱۳۹۶/۰۷/۲۶ - ۱۹:۵۲:۱۹
میخاسم بگم شایق دمت گرم همین
user_image
حسام
۱۳۹۷/۰۴/۱۲ - ۰۹:۰۰:۵۱
@مصطفیبله.
user_image
حسین،۱
۱۳۹۷/۰۴/۱۴ - ۱۴:۵۸:۱۸
7 گرامیدرخت زمانی که میوه می دهد ، می گویند بر بار نشسته ،همان بر بار درست استضمناً همه ی میوه ها بر دار نیستند ، بوته ها نیز میوه دارندزنده باشی
user_image
حمید
۱۳۹۷/۱۱/۲۱ - ۰۷:۱۷:۴۴
آقای آرش متاسفانه شما سخت در اشتباهید.این اشتباه بسیار خطرناک هست لطفا مطالعاتتون رو در مورد آپار شعرا بالا ببرید. شایق تفسر بسیار درستی از بیت کرده که نشان از فرهیختگی و درک بالای ایشون از آثار تمام شعرا دارند.هیچ شاعر کهنی وجود ندارد که از عشق انسان به انسان صحبت کرده باشه.چون آفل هست. عشق نوعی طریقه. برای رسیدن به رحمت و شادی بی نهایت و بی دلیل. که از معشوق ابدی که خدا یا همون زندگی هست به انسان میرسه.هر چیزی که آفل باشه در آثار هیچ شاعر بزرگی جایی نداره مثل مادیات اجسام اماکن و ...
user_image
مجید
۱۳۹۷/۱۱/۳۰ - ۰۲:۵۰:۱۵
یک بیت در بعضی نسخه های چاپ سنگی وجود دارد که از شعر حذف شده است:وین کارد که تا دسته فرو رفت به مقصودشیرین تر از این خربزه هرگز نبریدست
user_image
جعفر عسکری
۱۳۹۸/۰۱/۲۱ - ۱۸:۳۹:۱۹
سلامبه متنی رسیدم که تفاسیر جالبی از بعضی از شعرهای سعدی داشت.گفتم با شما در میان بذارم.خوندنش خالی از لطف نیستدر ضمن آقا مصطفا هم به این نکته اشاره کرده و سوالش کاملا درستهپیوند به وبگاه بیرونی
user_image
فرزاد
۱۳۹۸/۰۳/۳۰ - ۱۲:۰۶:۰۴
جناب شایق و حمید عزیزروزی متنی می خواندم که در آن نوشته شده بود اگر شاعر بگوید رفتم سر کوچه شراب خریدم و آوردم خانه و در جام ریختم و خوردم باز هم اساتید ادبیات می گویند که: نه نه نه. منظور شاعر شراب وصل الهی بوده است.آخه دوستان عزیز متن شعر کاملا واضح و روشن است. یک عشق زمینی که شاعر از بی وفایی معشوق و ابراز عشق و علاقه او به همگی بجز خودش شکایت می کند و در آخر هم به خود پند توصیه می کند که از این عشق دست بردارد. اون وقت شما این را مفهوم الهی می بینید؟شما که فرمودید هیچ شاعری از عشق زمینی شعر نگفته و آرش عزیز را به عدم اطلاع و عدم مطالعه متهم کردید بد نیست که کمی مطالعه خود را بالاتر ببرید. این شعر کاملا مفهوم زمینی دارد و البته اشکالی هم ندارد. این ما هستیم که نباید در اطراف شعرای خود دیوار معصومیت بکشیم و نباید آنها را مشابه فرشتگان فرض کنیم. شعرای زیادی در وصف معشوق زمینی شعر می گفتند. به نظرم کمی از این اوهام و خیالات خارج شوید. و حمید عزیز. قرائت متفاوت از نظر یک شاعر چه خطر بزرگی دارد که اینقدر از آن می ترسید؟
user_image
گویان
۱۳۹۸/۰۶/۱۹ - ۰۷:۲۰:۳۰
سعدی با جهان فانی و عروس هزار داماد صحبت میکند
user_image
یوسف
۱۳۹۸/۰۶/۲۷ - ۰۷:۳۳:۴۸
در تایید نظر فرزاد تقدس ومعصومیت ساختگی برای شعرا صحیح نیست. وباعث ایجاد فاصله بین آنها و عامه مردم میشود.
user_image
مزدک
۱۳۹۸/۰۷/۱۱ - ۱۸:۰۰:۴۵
شایق و آنهایی که همچون شما فکر میکنند:شما وقت زیادی جهت درک اشعار بزرگان ادب این سرزمین گذاشته آید.اندکی هم به موضوع زمینی بودن آنها فکر کنید شاید باز هم قانع نشدید ولی اولین گام را برداشته آید.اینکه همه عارف مسلکان بگویند که شراب عرفانیست و شما هم تکرار کنید با طوطی چه فرقی دارید.ازین جهت زیر این غزل نوشتم که اصلا به هیچ عنوان امکان ندارد این غزل معشوقی غیر زمینی داشته باشد شاید بتوان یکی دو بیت را تحلیل عرفانی کنید ولی در کل نمیشود اگر در این موضوع بحثی دارید تا کلیه ابیات را معنی کنیم و نتیجه را ببینیم.شما گمان میکنید که اگر عرفانی نباشد پس پشیزی ارزش ندارد.زمان میبرد تا ابتدا آگاه شوید و سپس از این ابیات لذت ببرید.برای من هم که اینگونه فکر میکنم سعدی همان استاد سخن است و حتی بیشتر...
user_image
مجید شریف نژاد
۱۳۹۹/۰۱/۳۱ - ۰۲:۲۷:۴۳
آقای شایق هم محملات و خزعبلات گفتی
user_image
محمد ترکی
۱۳۹۹/۰۹/۰۴ - ۰۳:۰۱:۲۹
نظامی که از بزرگترین های شعر است مگر ان همه در وصف شیرین که شخصی واقعی و معشوقی زمینی است نگفته و سرانجام هم به صراحت میگوید که این ها را به یاد همسر مرحومش به نام افاق سروده است ده ها نمونه درخشان دیگر هم داریمپیامبر هم میگوید از دنیا سه چیز را دوست دارد: نماز و زن و بوی خوش. "کلمنی یا حمیرا" را همو گفت که پایش از طول نماز شب هایش ورم میکردانسان سالم تک بعدی نیست که فقط به معشوق اسمانی بسنده کندجناب شایق و جناب حمید اگر عشق زمینی را تجربه نکرده اند یا بی ارزش می دانند به خودشان مربوط است اما لطفا سعدی و دیگر بزرگان را مصادره به مطلوب نکنند همان طور که "درازل پرتو عشقت ز تجلی دم زد" حافظ را با هیچ روشی نمی توان به غیر از خدای تعالی یه دیگری خطاب کرد بسیاری از از اشعار دیگر حافظ و سعدی و دیگر عزیزان را هم نمی توان به خدا نسبت داد مگر به زور و زور گوییبیاییم به تبعیت از قران از خدا و رسولش جلو نزنیم که عشق زمینی را هم خدایی افرید که همسران را و هدف از خلقتشان را ارام دل انسان دانست:" خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنو الیها""وجعل بینکم موده و رحمه"ببخشید اگر در فهم قاصر من مودت و ارام دل همان عشق را معنی می دهد
user_image
محمد ترکی
۱۳۹۹/۰۹/۰۴ - ۰۳:۳۲:۴۲
جناب شایق"کلمنی یا حمیرا" را همان پیامبری گفت که پایش از طول نمازش ورم می کردهمو نماز (راز و نیاز با معشوق اسمانی) را در کنار هم صحبتی با زنان و بوی خوش از دنیا طلب می کردانسان کامل تک بعدی نیستجناب حمیدشعرای ما انسان بودند نه فرشته. عشق زمینی هم فراوان داشتند نظامی بزرگ از شیرین به عشق اسمانی نظر نداشت. او برایش یاد عزیز همسر از دست رفته اش افاق را زنده می کرد (شما هم بیشتر مطالعه کنید از جمله سرانجام منظومه خسرو و شیرین و توضیح صریح نظامی را.اگر "در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد" حافظ کبیر را با هیچ مخاطبی جز خدای تعالی نمی توان معنی کرد بسیاری از اشعار دیگر را هم با هیچ چسبی نمیتوان به اسمان متصل کرد حتی با زور و زورگوییبیایید به تبعیت از قاان از خدا و رسولش جلو نزنیم که فرمود"خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنو الیهاگ و "و جعت بینکم موده و رحمه"معذورم اگر ارام دل و مودت را همان عشق مفهمم که غزل های سعدی از ان مالامال است
user_image
مجید سروش
۱۴۰۱/۰۵/۲۸ - ۰۵:۰۵:۳۷
صد البته این غزل یکی از اروتیک‌ترین اشعار شیخ اجل است که به کنایه هر آنچه می‌توانست گفته شود را بیان کرده.
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۶/۲۳ - ۱۳:۰۶:۲۰
غزل ۶۲ سعدی  وزن : مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل  معنی بیت اول  ۱_ ای معشوق زیبا روی من ، چه کسی لبان سرخت را مکیده است ؟ وای یار لطیف ، چه کسی چهرهء همانند به ِ تو را به دندان گرفته است ؟ [لعبت : در لغت به معنی عروسک و پیکر نگاشته / لعل : سنگ قیمتی سرخ رنگ / مزیدن : مکیدن ، مزه کردن و چشیدن / گزیدن : به دندان گرفتن ، گاز گرفتن / تشبیه : لب به لعل ، لطافت به باغ ، روی به "بِه" ( اضافهء تشبیهی ) ]  معنی بیت دوم  ۲_ کسی که لب لعلت را مکیده و به رویت را به دندان گرفته ، در تمام عمر خود صیدی زیباتر از این به دست نیاورده و هرگز خر بزه ای به این شیرینی نبریده است . [ تشبیه : معشوق به صیدی زیبا و خر بزه ای شیرین مانند شده است .] معنی بیت سوم  ۳_ ای خضر بهره مندی از چشمهء آب حیات حلالت مباد .آیا میدانی که اسکندر برای رسیدن بدان چه محنت و مرارتی را متحمل شده است ؟  [خضر > بیت سوم غزل ۵۳ /  چشمهء حیوان > بیت سون غزل ۵۳ /سکندر : اسکندر (برای اطلاعات بیشتر به لغت نامه مراجعه گردد) /تناسب: خضر ،چشمهء حیوان / تلمیح : به داستان خضر و چشمهء حیوان و نیز سکندر و طلب چشمهء حیوان /... شاید مراد سعدی این باشد که ای کسی که بی مرارت و سختی به معشوق دست یافتی ، آیا می دانی که من در طلب او چه محنتی کشیدم ؟  معنی بیت چهارم  ۴_ آیا آنچه بر جامه ات ریخته ، خون کسی است که کشتهء عشق توست یا شراب سرخ یا آب توت سیاه است ؟  [تجاهل العارف : سعدی میان خونی که بر لباس او چکیده ، با توت سیاه و می سرخ فرقی ندیده است.] معنی بیت پنجم  ۵_ با همگان معاشرت و اختلاط می کنی ، ولی از ما می گریزی ، این گریختن گناه تو نیست ، بلکه بد اقبالی من است که بخت از من رمیده است . [جمله : همه / بخت رمیده : سعادت و اقبال گریزان و نافرمان ] معنی بیت ششم ۶_چه نیکو شد که حصار باغ دوشیزگی تو یکباره فرو ریخت !تا دیگر نتوانی مدعی شوی که هیچ کس باغ عصمت و دوشیزگی مرا ندیده است . معنی بیت هفتم  ۷_ اگر عوام بدانند که میوهء روی درخت رسیده و شیرین است ، نمی گذارند آن میوه خیلی روی درخت بماند  [ بر بار : بر درخت و شاخه /عام : مردم /جناس زاید : بر ،بار /ایهام ترادف : بین "بر" در معنی  " میوه " که در اینجا مراد نیست با " بار و میوه " / استعارهء مرکب : بیت با توجه به ابیات دیگر غزل در معنای دیگری به کار رفته است : اگر مردم از رسیدگی و بلوغ تو آگاه شوند ، به سراغت خواهند آمد ] معنی بیت هشتم  ۸_ با توجه به مضمون بیت قبل ، گل نمی خواست شکو فایی اش یک هفته دوام داشته باشد ،اما چه می توان کرد که امروز نسیم سحر گاهی پردهء گل را درید، همچنانکه تو به دست اغیار افتادی و دوشیزگی ات از بین رفت . [ استعارهء مرکب : بیت در معنای غیر حقیقی به کار رفته است . معنی بیت نهم :  ۹_ در دجله که پیشتر مرغابی کوچک هم از ورود بدآن هراس داشت ، اینک به دلیل اینکه تاتار ویرانگر پل آن را درهم دریده است ، کشتی بزرگ بدآن وارد می شود . [ اندیشه : ترس و بیم / تتر : تا تار --> بیت سوم غزل ۵۹ / جسر : پل /تناسب : دجله ، مرغابی ،کشتی ، جسر ،/ ایهام تبادر : با توجه به دجله و کشتی ، رَوَد ،رود را به ذهن متبادر می سازد .] معنی بیت دهم  ۱۰ _ گذشت آن روزگاری که به خود می بالیدی و می شد از دست تو باده گرفت .ما را به کوزه ای که بیگانه از آن نوشیده باشد ، نیازی نیست . [ فقاع : شرابی که از جو و مویز و جز آن گیرند ، آب جو (لغت نامه ) /کنایه : فقاع گشودن ( تفاخر کردن ، بالیدن ، نازیدن ) استعارهء مرکب : بیت دارای معنای مجازی است ] معنی بیت یازدهم  ۱۱_ معنی بیت یازدهم  ۱۱_ ای سعدی درِ باغ سعدی و عشق دیگری را بکوب و این مزرعه را که در آن گله ای چریده است ،رها کن . به دنبال کسی باش که دست خوردهء دیگری نباشد . [ تشبیه : هوا به بستان / کنایه : درِ چیزی را زدن ( چیزی را طلب کردن ) /تناسب : گله ،چریدن /استعارهء مرکب : این بیت هم علاوه بر معنای حقیقی ، با توجه به فضای غزل ، معنایی مجازی دارد .] منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .
user_image
محمد محمد
۱۴۰۱/۰۷/۱۷ - ۰۳:۳۹:۵۰
آن خون کسی ریخته‌ای یا می سرخ است یا توت سیاه است که بر جامه چکیده‌ست   این بیت دقیقا به چی اشاره داره؟، منظورش لب معشوقه؟ 
user_image
نور
۱۴۰۲/۰۳/۰۹ - ۱۷:۱۳:۵۴
بسیار زیباست
user_image
فاطمه یاوری
۱۴۰۲/۰۳/۲۶ - ۱۶:۳۶:۳۵
با جمله برآمیزی و از ما بگریزی... جرم از تو نباشد! گنه از بخت رمیدست:))))) . چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من...! #حافظ    
user_image
فاطمه یاوری
۱۴۰۲/۰۳/۲۶ - ۱۶:۴۵:۱۴
بسیار توقف نکند "میوهٔ" بر بار چون عام بدانست که شیرین و رسیده‌ست...!   پ.ن: قسمتی از نگاه کالا محور به زن در ایام قدیم😌💔 هعی سعدی....
user_image
مسعود نخعی
۱۴۰۲/۰۳/۲۶ - ۱۷:۱۴:۵۹
واقعابعضی ازافرادچنان تفاسیری از شعر وسخن بزرگان می کنند که اگرخودشاعرمحترم زنده می شد هایهای می گریست.دوستان محترم این شعر کاملا اروتیک است وفحوای روشن جنسی دارد.افرادی که مدعی هستند درشعرشاعران بزرگ گذشته فقط صحبت ازخدا وعرفان وعشق الهی است یقینایقنایقنا باشعرفارسی بیگانه هستند.نه حافظ را می فهمند نه نظامی راخوانده اندنه از معاشقه ومغازله ی قهرمانان شاهنامه با زنها اطلاع دارند ،نه خمریه های منوچهری دامغانی راخوانده اندکه بزمشان ملازمه ی قطعی باحضور زنان دلربا داشته است .وقاطع دعوی هزلیات سعدی عزیرمااست.آیا آقایان می فرمایند نستجیربالله ونعوذبالله هزلیات هم معانی عرفانی دارد؟
user_image
علی براتی
۱۴۰۳/۰۲/۱۸ - ۰۶:۲۸:۵۳
مصراع دوم اشتباه دارد. صحیح آن باغ لطافات است نه باغ لطافت ارادت
user_image
اقبال طهماسبی
۱۴۰۳/۰۳/۲۱ - ۰۸:۴۰:۰۳
هر کس هر چه خودش از شعر برداشت میکنه قابل احترامه ولی اینکه ان چیزی که من میگم درسته و تو هم باید همین رو دریافت کنی حرف درستی نیست.  این التذاذ شعر است🌹
user_image
م.م.هویدا
۱۴۰۳/۰۶/۱۸ - ۱۹:۵۳:۱۵
سوال اینه که کدام نسخه اصالت دارد؟ نسخه فروغی با نسخه مذهب و مصور، در مصرع دوم و بیت آخر تفاوت دارند. چیزی که من متوجه شدم مصراع دوم در نسخه فروغی (وی باغ لطافت بهِ رویت که گزیده‌ست) بسیار از نظر مفهوم و ترکیب و ترتیب در جمله بندی همخوان تر از نسخه مذهب و مصور (وز باغ لطافت گل رویت که گزیده‌ست) با مصرع اول (ای لعبت خندان لبِ لعلت که مزیده‌ست) است. ز نظر ترکیب و ترتیبش که مشخص است و از نظر مفهوم هم در نسخه فروغی فعل را از مصدر گَزیدن به معنای گاز گرفتن در نظر گرفته که با مزیدن به معنای مزه کردن و بوسیدن همخوان تر است تا نسخه مذهب و مصور که فعل را از مصدر گُزیدن به معنای انتخاب کردن در نظر گرفته. گرچه گُزیدن به معنای انتخاب کردن از نظر مفهوم با مصرع سوم (زیباتر از این صید همه عمر نکرده‌ست) همخوان است. و همینطور بیت آخر در نسخه فروغی (سعدی در بستان هوای دگری زن/ وین کشته رها کن که در او گله چریده‌ست) بسیار از نظر مفهوم و حتی ترکیب و ترتیب در جملات همخوان تر از نسخه مذهب و مصور (سعدی اگر این میوه به تاراج ببردند/ صد جای دگر میوهٔ شیرین برسیده‌ست) است با ابیات قبلی که به با همه بودن معشوق اشاره داشت و بسیار هم کوبنده بود. گرچه بیتی هم که در نسخه مذهب و مصور آمده با آنکه با ابیات قبل هماهنگ نیست ولی با خلق و خو و شخصیت منطقی و کمی مقرور سعدی کاملا هماهنگه و دور از ذهن نیست که بگه ای سعدی تو اونقدر خواستنی هستی که صد جای دیگر انتظارت را بکشند حتی. این را هم میدانیم که در بیت مخلًص مخصوصا اگر بیت مقطع هم باشد، نیاز نیست که کاملا آن بیت همخوانی مفهومی با ابیات قبل داشته باشد بلکه همینکه همخوانی مضمونی داشته باشد کفایت میکند. در این حال تشخیص این که کدام نسخه دارای اصالت است فکر میکنم بسیار سخت میشود، زیرا که تنها راه شناخت دقیق نحوه ی قلم و نگارش سعدیست. کسی هست که بتونه در مورد این که کدام نسخه اصالت داره، نظر بده؟